Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (2 milliseconds)
English	Persian
versatile	چندسو گرد تطبیق پذیر
Other Matches
adjustable wheel	چرخ تنظیم پذیر [مانند بلندی] [چرخ تطبیق پذیر] [مانند نوع جاده]
ascendible	تفوق پذیر فراز پذیر
mixable	امیزش پذیر امتزاج پذیر
educatable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
ascendable	تفوق پذیر فراز پذیر
educable	تربیت پذیر تعلیم پذیر
reparable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
repairable	اصلاح پذیر تعمیر پذیر
adaptable organism	موجود زنده سازش پذیر زیستمند سازش پذیر
match	تطبیق
comparisons	تطبیق
adjustment	تطبیق
comparison	تطبیق
adaptation	تطبیق
adjustments	تطبیق
conformation	تطبیق
matches	تطبیق
check	تطبیق
checked	تطبیق
harmony	تطبیق
harmonies	تطبیق
accommodating	تطبیق
confirmation	تطبیق
adaptations	تطبیق
matching	تطبیق
collation	تطبیق
collations	تطبیق
checks	تطبیق
identification	تطبیق تمیز
matched	تطبیق یافته
match	تطبیق تطابق
coincidence	تطبیق برخورد
matches	تطبیق تطابق
adapter	تطبیق کننده
versatility	تطبیق پذیری
completeness check	تطبیق کامل
adjusability	قابلیت تطبیق
adjust	تطبیق دادن
compare with	تطبیق کردن
adjusts	تطبیق دادن
adjustments	تنظیم تطبیق
certificate of compliance	گواهی تطبیق
adaption	تطبیق اقتباس
accommodate	تطبیق نمودن
accommodate	تطبیق دادن
maladjustments	عدم تطبیق
gibes	تطبیق کردن
jibe	تطبیق کردن
jibed	تطبیق کردن
jibes	تطبیق کردن
jibing	تطبیق کردن
adaptation	تطبیق اقتباس
adaptations	تطبیق اقتباس
template matching	تطبیق الگوها
reconcilement	التیام تطبیق
accomodate	تطبیق کردن
stock adjustment	تطبیق موجودی
adapted	تطبیق شده
adjustable	قابل تطبیق
accommodation	تطبیق موافقت
maladjustment	عدم تطبیق
comparisons	تطبیق سنجش
accommodated	تطبیق نمودن
accommodated	تطبیق دادن
accommodates	تطبیق نمودن
accommodates	تطبیق دادن
reconcile	تطبیق کردن
reconciles	تطبیق کردن
reconciling	تطبیق کردن
inapplicable	تطبیق نکردنی
conform	تطبیق کردن
conformed	تطبیق کردن
conforming	تطبیق کردن
conforms	تطبیق کردن
adapter	تطبیق دهنده
coincidences	تطبیق برخورد
comparison	تطبیق سنجش
accommodations	تطبیق موافقت
verification	وارسی تطبیق
concordances	تطبیق نامه
fire support coordination	تطبیق اتش
fire coordination	تطبیق اتش
coordinator	تطبیق کننده
adjusting	تطبیق دادن
concordance	تطبیق نامه
dark adaptation	تطبیق با تاریکی
check	تطبیق کردن
collation	تطبیق دستخط ها
collations	تطبیق دستخط ها
checked	تطبیق کردن
checks	تطبیق کردن
alignment	تطبیق دادن
alignments	تطبیق دادن
channel adapter	تطبیق دهنده کانال
adaptor	تطبیق دهنده ماسوره
adaptors	تطبیق دهنده ماسوره
acoustic coupler	تطبیق دهنده صوتی
application of low to instances	تطبیق قانون با موارد
adaptation kit	جعبه ابزار تطبیق
adapter toolholder	ابزارگیر تطبیق دهنده
inventory reconciliation	تطبیق اسناد موجودی
adapter bearing	یاطاقان تطبیق دهنده
inapplicability	عدم تناسب یا تطبیق
inapplicably	بطوریکه تطبیق ننماید
impedance comparator	تطبیق دهنده امپدانس
idealization	تطبیق یا تطابق با تصور
adapter sleeve	پوسته تطبیق دهنده
adapters	تطبیق دهنده ماسوره
adapter flange	فلانژ تطبیق دهنده
adapter booster	غلاف تطبیق دهنده
fire support coordinator	تطبیق دهنده اتشها
irreconcilable	غیر قابل تطبیق
adaptive	قابل تطبیق توافقی
adapter arbor	میله تطبیق دهنده
adapter boards	برد تطبیق دهنده
adaptation kit	جعبه وسایل تطبیق دهنده
orients	روانه کردن تطبیق دادن
tallied	تطبیق کردن مطابق بودن
tallies	تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tally	تطبیق کردن مطابق بودن
tallied	تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallies	تطبیق کردن مطابق بودن
tallying	تطبیق کردن مطابق بودن
tally	تطبیق کردن حساب نگهداشتن
tallying	تطبیق کردن حساب نگهداشتن
sliding scale	جدول قابل تطبیق با در امدافراد
reconcilability	التیام پذیری قابلیت تطبیق
orient	روانه کردن تطبیق دادن
orienting	روانه کردن تطبیق دادن
sliding scales	جدول قابل تطبیق با در امدافراد
tick	نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
ticked	نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
to align oneself with somebody	خود را با کسی میزان [تطبیق] کردن
accomodation	تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
harmonist	موسیقی دان متخصص تطبیق روایات
ticks	نشانی که دررسیدگی و تطبیق ارقام بکارمیرود
agriology	مطاله و تطبیق اداب و رسوم قبایل وحشی
coordination	تشریک مساعی تطبیق دادن هم اهنگ کردن
time chart	جدول تطبیق ساعات نصف النهارات مختلف
homing adaptor	تطبیق کننده مسیر پروازهواپیما با جهت امواج راداریا ایستگاه کنترل
speed ring	طوقه تطبیق سرعت توپ پدافند هوایی طبله سرعت نما
self reacting	بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
fire coordination	هماهنگ کردن اتش تطبیق کردن اتشها
pliable	خم پذیر
cleavable	رخ پذیر
solvable	حل پذیر
soluble	حل پذیر
pi acceptor	پی پذیر
programmable read only memory	حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
liquefiable	گداز پذیر
reclaimable	ادعا پذیر
limitable	محدودیت پذیر
irresoluble	تجیزیه نا پذیر
irremeable	برگشت نا پذیر
reducible	تقلیل پذیر
reflexible	انعکاس پذیر
educable	اموزش پذیر
mutable	تغییر پذیر
partible	بخش پذیر
pacifiable	تسکین پذیر
electron acceptor	الکترون پذیر
open cheque	چک انتقال پذیر
glass jaw	بوکسوراسیب پذیر
miscible	امتزاج پذیر
miscible	امیزش پذیر
magnetizable	مغناطیس پذیر
improvably	اصلاح پذیر
fissionable	شکافت پذیر
remediable	گزیر پذیر
increasable	افزایش پذیر
incondensable	ناچگال پذیر
incompressible	تراکم نا پذیر
healable	درمان پذیر
improvable	بهبود پذیر
impressible	تاثیر پذیر
placative	تسکین پذیر
indemonstrable	اثبات نا پذیر
indocile	تعلیم نا پذیر
refutable	تکذیب پذیر
infusible	گداز نا پذیر
inflamable	اشتعال پذیر
inextensible	تمدید نا پذیر
regulable	تنظیم پذیر
remediable	درمان پذیر
remediable	چاره پذیر
inexpugnable	شکست نا پذیر
inoculable	تلقیح پذیر
endurable	تحمل پذیر
sufferable	تحمل پذیر
flxible	خمش پذیر
plunderable	چپاول پذیر
fusible	گداز پذیر
placable	دلجویی پذیر
pilable	انحنا پذیر
gaugeable	پیمایش پذیر
figurable	شکل پذیر
fatiguable	خستگی پذیر
precipitable	تعلیق پذیر
flexible cable	کابل خم پذیر
protean	شکل پذیر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com