English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
dedicated computer کامپیوتر اختصاصی
Other Matches
several fishery محل صید اختصاصی ماهی صیدگاه اختصاصی
specified command فرماندهی اختصاصی فرماندهی نیروی اختصاصی
minicomputer کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame
upload 1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان .
externals که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
external که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود
mini کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
remoter نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remote نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
individual اختصاصی
proprietary اختصاصی
allocations اختصاصی
allocation اختصاصی
occupation crossing پل اختصاصی
dedicated اختصاصی
individuals اختصاصی
appropriative اختصاصی
technical اختصاصی
parts peculiar قطعات اختصاصی
trait نشان اختصاصی
proprietary program برنامه اختصاصی
private اختصاصی خصوصی
aedis زیارتگاه اختصاصی
aedes زیارتگاه اختصاصی
appropriation ذخیره اختصاصی
privates اختصاصی خصوصی
dedicated system سیستم اختصاصی
appropriated surplus ذخیره اختصاصی
a dedicated line یک خط [سیم] اختصاصی
proprietary goods کالاهای اختصاصی
local theory نظریه اختصاصی
traits نشان اختصاصی
specialize اختصاصی کردن
lacunar amnesia یادزدودگی اختصاصی
localized amnesia یادزدودگی اختصاصی
landmarks نشان اختصاصی
landmark نشان اختصاصی
driveways راه اختصاصی
native language زبان اختصاصی
specified command نیروی اختصاصی
specialising اختصاصی کردن
specializes اختصاصی کردن
specializing اختصاصی کردن
additional outlet انشعاب اختصاصی
speciality رشته اختصاصی
specialities رشته اختصاصی
patent medicines داروی اختصاصی
patent medicine داروی اختصاصی
special ability توانایی اختصاصی
distinguishing مشخص اختصاصی
allotment منابع اختصاصی
allotments منابع اختصاصی
separates علیحده اختصاصی
separated علیحده اختصاصی
separate علیحده اختصاصی
specialises اختصاصی کردن
dedicated device دستگاه اختصاصی
character صفت اختصاصی
special tribunal دادگاه اختصاصی
dedicated lines خطوط اختصاصی
specialty رشته اختصاصی
native compiler کامپایلر اختصاصی
specific variance پراکنش اختصاصی
specificity اختصاصی بودن
characters صفت اختصاصی
dedicated word processor کلمه پرداز اختصاصی
harmonic selective ringing تلفن اختصاصی همساز
dedicated file server خدمتگذار فایل اختصاصی
suigeneris اختصاصی منحصر بفرد
a dedicated server [رایانه] خدمتگذار اختصاصی
the peculiarities of mammals نشانهای اختصاصی پستانداران
reservations قطعه زمین اختصاصی
characterization توصیف صفات اختصاصی
a dedicated wiring circuit یک مدار الکتریکی اختصاصی
privy محرم اسرار اختصاصی
specific search تجسس اختصاصی منطقه
reservation قطعه زمین اختصاصی
proprietary file format قالب فایل اختصاصی
slaves کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slave کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
slaving کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
assembler اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند
load module یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود
slaved کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود
literate قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر
downward توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
interfacing سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است
downsize انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه .
processor استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی
host computer کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
host computers کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر
identification حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود
identification تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند.
custom built سفارشی تهیه شده اختصاصی
individual اختصاصی فردی یک نفر سرباز
distinctively بطورمشخص یا اختصاصی بروجه تمیز
non specific factors of production عوامل غیر اختصاصی تولید
post exchange فروشگاه اختصاصی پادگان ارتش
individuals اختصاصی فردی یک نفر سرباز
CTR کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد
preprocessor کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی
naive user شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد
outputs 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
output 1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر
netware سیستم عامل شبکه اختصاصی ساخت Novell
infra red link سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند
layer استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
reset key کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود
layers استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند
special purpose computer کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص
computing مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها
number cruncher کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی
applebus امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH
ctrl کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
voice grade channel ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی
automonitor ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند
primary memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main store حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
three address computer کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه
computer memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
main memory حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
processor پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است
narrative statement عبارتی که متغیرها را تنظیم میکند و فضای ذخیره سازی در شروع برنامه اختصاصی میدهد
remote سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remoter سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
remotest سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد
bootstrap مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود
FEP پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند
power down خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
RPC روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود
embedded code کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
stored program computer کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده
characteristically صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
characteristic صفت اختصاصی یا ممیز نشان ویژه علامت مشخصه مشخصه
service peculiar امور اختصاصی یک قسمت یایک نیرو مخصوص یک نیرو
Random-access memory رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
RAM [random access memory] رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر]
remoter روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remotest روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
specialty کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
calloc در برنامه نویسی C دستور اختصاصی حافظه به برنامه
speciality کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
IBM اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
level two cache حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است
NIC تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد
pens نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
pen نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penned نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
penning نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند
earmarked stock موجودی تخصیص یافته موجودی اختصاصی
general purpose computer کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
remote کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remoter کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
remotest کامپیوتر راه دور میدهد. کاربر راه دور میتواند از کامپیوتر راه دور به صورت محلی استفاده کند
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
computer assisted instruction اموزش به کمک کامپیوتر اموزش کامپیوتری دستورالعمل به کمک کامپیوتر
digital computer کامپیوتر
computer code کد کامپیوتر
computer کامپیوتر
ibm computer کامپیوتر ای بی ام
computers کامپیوتر
asynchronous computer کامپیوتر غیرهمزمان
hybrid computer کامپیوتر دو رگه
nerd یک اماتور کامپیوتر
nerds یک اماتور کامپیوتر
game کامپیوتر مخصوص
c مربوط به کامپیوتر
briefcase computer کامپیوتر چمدانی
guest computer کامپیوتر مهمان
hand held computer کامپیوتر دستی
automatic computer کامپیوتر خودکار
Hewlett Packard تولیدکننده کامپیوتر
asynchronous computer کامپیوتر ناهنگام
apple computer کامپیوتر اپل
analogue computer کامپیوتر انالوگ
minicomputer مینی کامپیوتر
main frame کامپیوتر بزرگ
microcomputer ریز کامپیوتر
office کامپیوتر کوچک
mainframe کامپیوتر بزرگ
mainframes کامپیوتر بزرگ
microcomputer کامپیوتر کم توان
computing رشته کامپیوتر
host computers کامپیوتر میزبان
minicomputer کامپیوتر کوچک
offices کامپیوتر کوچک
personal computer کامپیوتر شخصی
personal computers کامپیوتر شخصی
analog computer کامپیوتر سنجشی
analog computer کامپیوتر انالوگ
analog computer کامپیوتر تحلیلی
accumulator حافظه کامپیوتر
footprint جای کامپیوتر
footprints جای کامپیوتر
hacker شیفته کامپیوتر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com