Total search result: 237 (14 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
parallel computer |
کامپیوتر موازی |
|
|
Search result with all words |
|
connection |
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد |
connexions |
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد |
multiple |
معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد |
universal |
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
serial |
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند |
serial |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
serials |
مدار مبدل داده موازی در کامپیوتر به سری . که امکان ارسال و دریافت داده سری از قطعه دیگر را می دهند |
serials |
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند |
parallel |
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallel |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
paralleled |
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند |
paralleled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleled |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
paralleling |
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند |
paralleling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleling |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallelled |
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند |
parallelled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelled |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallelling |
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelling |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
parallels |
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallels |
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد |
interface |
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد. |
interfaces |
مداری که داده موازی را در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند و برعکس تا به داده سریال امکان ارسال یا دریافت از وسایل دیگر بدهد. |
port |
مداری که داده موازی در کامپیوتر به سریال تبدیل میکند تا امکان دستیابی سریال فراهم کند |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
MISD |
معماری کامپیوتر موازی که یک AW و باس داده با تعدادی واحد کنترل دارد |
PIA |
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه |
scsi |
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی |
SIMD |
معماری کامپیوتر موازی که تعدادی ACU و باس داده به همراه یک واحد کنترا دارد |
small computer systems interface |
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی |
Other Matches |
|
multiple |
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند |
lpt |
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند |
MIMD |
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد |
minicomputer |
کامپیوتر کوچک با محدوده دستوران و توان پردازش بیشتر از ریز کامپیوتر ولی غیرقابل مقایسه با سرعت و فرفیت ارسال داده کامپیوتر main frame |
upload |
1-ارسال فایلهای داده یا برنامه از یک کامپیوتر کوچک به CPU اصلی . 2-ارسال فایل از یک کامپیوتر به BBS یا کامپیوتر میزبان . |
external |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
externals |
که به کامپیوتر اصلی وصل است . 2-هر وسیلهای که ارتباطات بین کامپیوتر و خودش را ممکن می سازد ولی مستقیماگ توسط کامپیوتر اصلی پردازش نمیشود |
mini |
کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست |
shunted |
موازی موازی فرعی |
shunt |
موازی موازی فرعی |
shunts |
موازی موازی فرعی |
remoter |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remotest |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remote |
نرم افزاری که روی کامپیوتر محلی اجرا میشود و یک کامپیوتر راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
universal |
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند |
slave |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
slaved |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
load module |
یک برنامه کامپیوتر به شکلی که میتواند فورا" توسط کامپیوتر اجرا شود |
assembler |
اسمبلی که کد ماشین را از یک کامپیوتر در حین اجرای کامپیوتر دیگر تولید ی کند |
slaving |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
literate |
قادر به فهمیدن اصط لاحات مربوط به کامپیوتر و نحوه استفاده از کامپیوتر |
slaves |
کامپیوتر ثانوی راه دور یا ترمینال که با کامپیوتر مرکزی کنترل میشود |
downward |
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده |
downsize |
انتقال یک شرکت از یک سیستم کامپیوتر بر پایه کامپیوتر mainframe مرکزی به محیط شبکه . |
processor |
استفاده از چندین کامپیوتر کوچک در ایستگاههای کاری مختلف به جای یک کامپیوتر مرکزی |
interfacing |
سخت افزار یا نرم افزاری که واسط بین دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و وسیله است |
host computers |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
host computer |
کامپیوتر مخصوص نوشتن و تصحیح نرم افزار از کامپیوتر دیگر اغلب با استفاده از کامیایر |
identification |
تابعی که توسط کامپیوتر میزبان استفاده میشود تا مافیت و مشخصات کامپیوتر یا کاربر را بیان کند. |
identification |
حرف که بر کامپیوتر میزبان ارسال میشود تا ماهیت و محل کامپیوتر دور یا ترمینال مشخص شود |
CTR |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترلی به کامپیوتر می فرستد |
preprocessor |
کامپیوتر کوچک که برخی پردازشهای ابتدایی روی داده خام انجام میدهد پیش از ارسال آن به کامپیوتر اصلی |
naive user |
شخصی که می خواهد کاری را با کامپیوتر انجام دهد امافاقد تجربه لازم برای برنامه نویسی با کامپیوتر میباشد |
outputs |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
output |
1-ارسال یا دریافت داده بین کامپیوتر و وسیله جانبی و سایر نقاط سیستم . 2-دادههای ارسالی و دریافتی توسط کامپیوتر |
infra red link |
سیستمی که به دو کامپیوتر یا یک کامپیوتر و یک چاپگر امکان رد و بدل کردن اطلاعات با استفاده از اشعه مادون قرمز میدهد تا داده را حمل کند |
reset key |
کلیدی روی یک صفحه کامپیوتر که معمولا برای برگرداندن قسمتهای یک کامپیوتر به حالت قبل از اجرا شدن برنامه بکار می رود |
layers |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
layer |
استاندارد ISO/OSI که مراحل عبور پیام از لحظه ارسال از یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگر روی شبکه محلی را بیان میکند |
computing |
مربوط به کامپیوتر یا اجرا روی کامپیوتر ها |
number cruncher |
کامپیوتر کاملا" عددی کامپیوتر محاسباتی |
special purpose computer |
کامپیوتر تک منظوره کامپیوتر با منظور خاص |
applebus |
امکان میدهد که به سایرکامپیوترها وصل شده و یک شبکه ایجاد کند تا اطلاعات یک کامپیوتر به کامپیوتر دیگرانتقال یابدیک دستگاه بیرونی که به ریزکامپیوتر ACINTOSH |
voice grade channel |
ارتباطات کامپیوتر به کامپیوتر بااستفاده از خطوط عادی بکاربرده شده در ارتباطات تلفنی مجرای از دریچه صدایی |
ctrl |
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد |
automonitor |
ثبت کننده عملیات کامپیوتر برنامه کامپیوتری که وفایف عملیاتی کامپیوتر را ثبت میکند |
main store |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
three address computer |
کامپیوتر با سه نشانی کامپیوتر سه ادرسه |
primary memory |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
main memory |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
computer memory |
حافظه کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
processor |
پردازندهای که بین منبع ورودی و کامپیوتر مرکزی است , کار آن پردازش داده دریافتن برای کاهش بار کاری کامپیوتر اصلی است |
remotest |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remoter |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
remote |
سیستم پردازش دستهای که دستورات از یک کامپیوتر ترمینال راه دور تا به کاربر امکان کنترل کامپیوتر راه دور را بدهد |
FEP |
پردازنده بین منبع ورودی و کامپیوتر اصلی که کار آن این است که داده دریافتی را پیش پردازش کند تا بار کاری کامپیوتر اصلی را کم کند |
bootstrap |
مجموعه دستوراتی که پیش از بار شدن برنامه توسط کامپیوتر اجرا میشود که معمولاگ سیستم عامل را بار میکند وقتی که کامپیوتر روشن میشود |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
RPC |
روش ارتباط بین دو برنامه روی دو کامپیوتر جدا ولی مرتبط . یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر در شبکه درخواست پردازش یک مشکل را میکند و سپس نتیجه را نمایش میدهد. و در برنامههای client / server استفاده میشود |
embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
stored program computer |
کامپیوتر با برنامه انباشته کامپیوتر با برنامه ذخیره شده |
shunt |
موازی |
shunts |
موازی |
shunted |
موازی |
two parallel lines |
دو خط موازی |
parallelling |
موازی |
parallel |
موازی |
parallelled |
موازی |
parallels |
موازی |
paralleled |
موازی |
paralleling |
موازی |
parallel ruler |
خط کش موازی |
coaxial |
موازی |
Random-access memory |
رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
RAM [random access memory] |
رم کامپیوتر [علوم کامپیوتر] |
remoter |
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود |
remote |
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود |
remotest |
روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود |
parallelling |
برابر خط موازی |
shunt element |
عنصر موازی |
parallel operation |
عملکرد موازی |
parallel |
برابر خط موازی |
parallel operation |
عملیات موازی |
parallel printer |
چاپگر موازی |
antiparalle |
موازی ناهمسو |
parallel operation |
عمل موازی |
axially parallel |
موازی محوری |
parallel port |
درگاه موازی |
paralleling |
برابر خط موازی |
parallel interface |
رابط موازی |
parallel feed |
خورد موازی |
shunt capacitor |
خازن موازی |
serioprallel |
دنبالهای و موازی |
parallel storage |
انبارش موازی |
pyeonhi seogi |
موازی ایستادن |
parallel connection |
اتصال موازی |
parallel system |
شبکه موازی |
parallels |
برابر خط موازی |
parallel transmission |
مخابره موازی |
parallel transmission |
انتقال موازی |
parallel conversion |
تبدیل موازی |
paralleled |
برابر خط موازی |
parallel storage |
انباره موازی |
parallel sheaf |
مروحه موازی |
running in parallel |
پردازش موازی |
parallel printing |
چاپ موازی |
parallel processing |
پردازش موازی |
parallel processor |
موازی پرداز |
parallel adder |
افزایشگر موازی |
parallel processor |
پردازنده موازی |
parallel reading |
خواندن موازی |
parallel cells |
یاختههای موازی |
parallel circuit |
مدار موازی |
parallel column |
ستونهای موازی |
parallel run |
اجرای موازی |
parallel transmission |
ارسال موازی |
shunt |
مقاومت موازی |
shunted |
مقاومت موازی |
parallelled |
برابر خط موازی |
machinist vise |
گیره موازی |
shunts |
مقاومت موازی |
centronics interface |
رابط موازی |
parallel access |
دستیابی موازی |
collimator |
موازی ساز |
along |
موازی با طول |
doube bead |
گچ بری موازی |
IBM |
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است |
level two cache |
حافظه پنهان سریع که مناسب با تخته اصلی کامپیوتر است بجز کامپیوتر با پردازنده Pentium Pro که حافظه بخشی از طراحی قطعه پردازنده است |
NIC |
تخته جانبی که کامپیوتر را به شبکه وصل میکند. تخته داده کامپیوتر را به سیگنال الکتریکی تبدیل میکند که در امتداد در کابل شبکه ارسال خواهد شد |
series parallel connection |
اتصال سری- موازی |
parallel perspective |
پرسپکتیو همرو یا موازی |
parallel access |
با دست یابی موازی |
paralleled |
موازی کردن اسکیها |
swing |
پیچیدن موازی اسکیها |
swings |
پیچیدن موازی اسکیها |
series parallel connection |
اتصال زنجیری- موازی |
parallel clamp |
گیره پیچی موازی |
endline |
خطوط موازی با 04 مترفاصله |
parallel adder |
جمع کننده موازی |
parallel |
موازی کردن اسکیها |
one point perspective |
پرسپکتیو همرو یا موازی |
ideal paralleling |
مدار موازی ایده ال |
gules |
خطوط موازی عمودی |
parallel gap welder |
جوشگر شکاف موازی |
trimaran |
قایق با 3 بدنه موازی |
trimarans |
قایق با 3 بدنه موازی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
twentyfive yard line |
خط 52 یاردی موازی خط پایانی |
parallel resonant circuit |
مدار همنوای موازی |
parallel search storage |
انباره جستجوی موازی |
collimate |
موازی قرار دادن |
parallel trussed girder |
تیر شبکهای موازی |
clamp base vise |
گیره با فکهای موازی |
jet turn |
چرخش موازی اسکی ها |
paralleling |
موازی کردن اسکیها |
parallels |
موازی کردن اسکیها |
parallelling |
موازی کردن اسکیها |
flashes |
معدن موازی سریع A/D. |
parallelled |
موازی کردن اسکیها |
multiple transformer |
مبدل با اتصال موازی |
to flatten out |
بازمین موازی شدن |
offside line |
خط فرضی موازی با دروازه |
flash |
معدن موازی سریع A/D. |
branch extension |
اتصال موازی فرعی |
five yard line |
خط داخلی و موازی خط کناری |
to draw parallels |
خطهای موازی کشیدن |
flashed |
معدن موازی سریع A/D. |
twentyfive |
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه |
to flatten out |
موازی زمین پروازکردن |
bowling crease |
خط موازی جلوی پایه ها |
penning |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
penned |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pen |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
pens |
نوعی کامپیوتر که از قلم بجای صفحه کلید برای ورودی استفاده میکند. کامپیوتر صفحه حساس دارد که با کمک نرم افزار تشخیص دست خط دستورات نوشته شده در صفحه با قلم تفسیر می شوند |
general purpose computer |
کامپیوتر همه منظوره کامپیوتر چند منظوره |
stramline flow |
جریان موازی یابی ممانعت |
chitary jireugi |
ضربه مشت موازی یا افقی |
dual |
دو لیست موازی جدا از اطلاعات |
to decline from the parallel |
از حالت موازی خارج شدن |
connect in parallel |
بطور موازی اتصال دادن |
series parallel dimming |
اتصال زنجیری- موازی لامپها |
cads |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
cad |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
shunted |
موازی کردن بستن بسته شدن |
parallels |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
petri nets |
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی |
shunt |
موازی کردن بستن بسته شدن |
bit parallel |
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی |
t square |
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی |
shunts |
موازی کردن بستن بسته شدن |
choir-aisle |
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان] |
narani seogi |
ایستادن موازی پاها همعرض شانه |
paralleled |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
bicylindrical |
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی |
multidimensional |
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق |
parallelled |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
parallelling |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
carding |
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی |
parallel |
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند |
railings |
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار |