Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
libertine
کسیکه پابند مذهب نیست
libertines
کسیکه پابند مذهب نیست
Other Matches
nonunion
کسیکه عضو اتحادیه کارگری نیست
maximalist
کسیکه اصرارداردکه حداکثرتقاضاهایش براورده شودوحاضربه تمکین نیست
under the veil of religion
درلفافه مذهب بعنوان مذهب ببهانه دین
intuitivist
کسیکه مبادی اخلاقی را حسی میداندو عقیده داردکه درک ....استدلال نیست
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
All is not gold that glitters.
<proverb>
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست).
clogged
پابند
clogs
پابند
fetter
پابند
hobbled
پابند
clog
پابند
fetters
پابند
obstaele
پابند
fettering
پابند
fettered
پابند
jess
پابند
hobbles
پابند
shackling
پابند
leglet
پابند
hobble
پابند
anklet
پابند
Jesse
پابند
fetterlock
پابند
shackle
پابند
shackled
پابند
shackles
پابند
obstacle
پابند
hobbling
پابند
entrammel
پابند
trammel
پابند کملاف
jess
پابند قوش
clog
پابند ترمز
clogged
پابند ترمز
clogs
پابند ترمز
winchester disk
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست
step frame
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد
religion
مذهب
religions
مذهب
rubricator
مذهب
coreligionist
هم مذهب
principles of religion
اصول مذهب
specticism
مذهب شکاکیون
sunnism
مذهب تسنن
religiousness
پیروی مذهب
conversions
تغییر مذهب
theocracies
حکومت مذهب
theocracy
حکومت مذهب
conversion
تغییر مذهب
pyrrhonism
مذهب فیرونی
Buddhism
مذهب بودا
illuminator
نورافکن مذهب
free thought
وارستگی از مذهب
state religion
مذهب رسمی
Methodism
مذهب " متدیست "
transparently
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
transparent
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست
free thinking
ازادی از قیود مذهب
revivalism
اصالت احیا مذهب
Catholicism
اصول مذهب کاتولیکی
denominations
مذهب واحد جنس
denomination
مذهب واحد جنس
shiite
پیرو مذهب شیعه
evangelicalism
فلسفهء مذهب اوانجلی
zen buddhism
فلسفه یا مذهب ذن بوداییسم
ecumenism
هم پیوند گرایی مذهب
shia
پیرو مذهب شیعه
one of the two major sects among muslims
مذهب اهل تسنن
sunnite
پیرو مذهب سنت
leaving files open
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست .
follower
پیرو مذهب شیعه مقلد
followers
پیرو مذهب شیعه مقلد
puritaism
سخت گیری در تصفیه مذهب
Judaic
وابسته به جهودان و مذهب یهود
shinto
مذهب ارواح پرستی درژاپن
patristic
وابسته به اولیاء وبزرگان مذهب
free thinker
وبه مذهب بی اعتنا است .
his parentage isunknown
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند
naturalism
فلسفه یا مذهب طبیعی اصالت طبیعت
Methodist
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
Methodists
فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
heterodox
دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
deistic
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
deistical
مبنی بر خدا پرستی بدون اعتقاد به مذهب
High Church
فرقهای که سخت پابند اداب ورسوم کلیسایی ومناجات وتسبیحات مرسوم درکلیساهستند
religionize
دینداری زیاد نشان دادن مذهبی یا مذهب دار کردن
it is past all hope
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست
school of jurisprudence
مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
lotus
[نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
sunni
اهل سنت پیرو مذهب سنت
one who
کسیکه
dragman
کسیکه
blessed is he who
کسیکه
whom
کسیکه
gospeller
کسیکه
naturalism
فلسفه طبیعی مذهب طبیعی
long shot
کسیکه درمسابقات
constructionist
کسیکه قانون
introspectionist
کسیکه معتقد به
stalker
کسیکه میخرامد
minimalist
کسیکه خرسنداست
whomso
بهر کسیکه
tugger
کسیکه کوشش وتقلامیکند
misogynist
کسیکه از زن بیزار است
obstructionist
کسیکه برای جلوگیری
figurant
کسیکه باجمع میرقصد
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
misogynists
کسیکه از زن بیزار است
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
pall bearer
کسیکه در همراهی با جنازه
euphuist
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند
benedick
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند
snorter
کسیکه خرناس میکشد
scaler
کسیکه مقیاس بکارمیبرد
jogger
کسیکه اهسته می دود
nobs
کسیکه از طبقات بالاباشد
nob
کسیکه از طبقات بالاباشد
heliophobe
کسیکه ازافتاب بیزاراست
joggers
کسیکه اهسته می دود
first nighter
کسیکه درنخستین شب هرنمایش بتماشامیرود
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
ortorian
کسیکه شرکت در خواندن بنماید
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
fillbelly
کسیکه درکاری حریص باشد
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
contrapuntist
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست
personator
کسیکه خودرابنام دیگری قلمدادمیکند
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
presentee
کسیکه چیزی باوعرضه شده
deadhead
کسیکه بدون بلیط سوار
pledger
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد
liveryman
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
stargazer
کسیکه به ستاره ها خیره شده
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
paradoxist
کسیکه سخنهای متناقض میگوید
paperhanger
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند
scapegoats
کسیکه قربانی دیگران شود
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
inductee
کسیکه وارد خدمت شده
winegrower
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد
gossiper
کسیکه شایعات بی اساس میدهد
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
gunfighter
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد
hylicist
کسیکه معتقد به مادیات است
light sleeper
کسیکه خوابش سبک است
autodidact
کسیکه پیش خود میاموزد
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
gigman
کسیکه درشکه تک اسبه دارد
waxer
کسیکه موم مالی میکند
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
chain smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
cessionary
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
weaner
کسیکه بچه را از شیر میگیرد
non entity
کسیکه بودونابوداو یکی است
nightwalker
کسیکه شب در خواب راه میرود
night walker
کسیکه در خواب راه میرود
fruiter
کسیکه درخت میوه میکارد
negroid
کسیکه خون سیاهان در او باشد
browser
کسیکه جسته وگریخته میخواند
malaprop
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد
songwriter
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید
sitters
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
pseudologer
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
pseudologist
کسیکه مرتبا دروغ میگوید
faunist
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند
purse bearer
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد
demonist
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست
embracer
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند
prankster
کسیکه شوخی زننده کند
pranksters
کسیکه شوخی زننده کند
sandbagger
کسیکه کیسه شن بکار برد
depositor
کسیکه پول در بانک میگذارد
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
revenant
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است
sitter
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند
elephantiac
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است
chain-smoker
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
soliloquizer
کسیکه باخود حرف میزند
ghost-writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
chain-smokers
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد
processionist
کسیکه با دستهای راه میافتد
ghost-writers
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
soliloquist
کسیکه باخود حرف میزند
somnambulistic
کسیکه درخواب راه میرود
ghost writer
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
proselyte
کسیکه تازه بدینی واردشود
mumbler
کسیکه اهسته وناشمرده سخن میگوید
knocker up
کسیکه بردرخانه هامیزندتاکارگران را ازخواب بیدارکند
vouchee
کسیکه برای او گواهی وشهادت میدهند
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
weekender
کسیکه به تعطیل اخر هفته میرود
ambidexter
کسیکه هردودست بخوبی درفرمان اوباشد
my neighbour at dinner
کسیکه سر ناهار پهلوی من نشسته است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com