Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
farmer
کسی که در زمین اجارهای کشت و کار کند
Search result with all words
leasehold
زمین اجارهای مال الاجاره
Other Matches
conductitious
اجارهای
leased
اجارهای
leased line
خط اجارهای
house to let
خانه اجارهای
leased facility
وسیله اجارهای
rental value
ارزش اجارهای
privately leased line
خط اجارهای خصوصی
house to get
خانه اجارهای
rental
وجه اجاره اجارهای
clowned
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
geotaxis
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
inductive earthing
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancake
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
tellurian
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
geognosy
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
rolling terrain
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeants
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone
موشک زمین به زمین رداستون
pershing
موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
lacrosse
نوعی موشک زمین به زمین
biosphere
قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight
پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik
زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john
موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
dropped
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose
دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point
نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost
لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
topography
نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
geomagnetism
نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
hydrographer
نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile
موشک زمین به زمین
ground resolution
قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade
قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall.
بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface-to-surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface to surface
موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction
جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface missile
موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
terrain
زمین
ground surface
کف زمین
domain
زمین
grazed
زمین
cinder tracks
زمین دو
grazes
زمین
cinder track
زمین دو
real estate
زمین
domains
زمین
ground line
خط زمین
earth
زمین
soiling
زمین
norland
زمین
field
زمین
soil
زمین
soils
زمین
earthing
زمین
fields
زمین
fielded
زمین
earths
زمین
globes
زمین
ground
کف زمین
acres
زمین
tellus
زمین
land
زمین
globe
زمین
acre
زمین
geodetically
زمین
aerospace
جو زمین
this earthly round
زمین
ground
زمین
rooter
زمین کن
land n
زمین
ground
: زمین
floored
کف زمین
graze
زمین
floor
کف زمین
floor
کف زمین
grass roots
کف زمین
lackland
بی زمین
floors
کف زمین
ground
[British]
[floor]
کف زمین
extra terrestrial
زمین
end
زمین حریف
crust
پوسته زمین
borderlands
زمین سرحدی
lowland
زمین پست
quick ground
زمین سست
ends
زمین حریف
measuring rod
گز زمین پیمایی
marchland
زمین مرزی
crusts
پوسته زمین
mallet field
زمین چوگان
marsh land
زمین ماندابی
measurement ofland
زمین پیمایی
neutral earth
زمین خنثی
natural ground
زمین طبیعی
floors
محدوده زمین
floored
محدوده زمین
low land
پستی زمین
paralysis
زمین گیری
floor
محدوده زمین
geology
زمین شناسی
speculation
زمین خواری
bogs
زمین باطلاقی
bog
زمین باطلاقی
mid court
وسط زمین
panhandles
زمین باریکه
borderland
زمین سرحدی
mixed graze
توام زمین
laird
صاحب زمین
mool
زمین خشک
losse earth
زمین خوره
lairds
صاحب زمین
low land
زمین پست
ended
زمین حریف
site building
زمین ساختمانی
rammer
زمین کوب
territories
زمین ملک
territory
زمین ملک
route
به زمین نشاندن
routes
به زمین نشاندن
punner
زمین کوب
punner
زمین سفت کن
shell
قشر زمین
shelling
قشر زمین
shells
قشر زمین
public domain
زمین خالصه
public d.
زمین خالصه
protective earthing
زمین محافظ
pronely
روبه زمین
profile line
نیمرخ زمین
west
مغرب زمین
playing court
زمین بازی
rear court
انتهای زمین
rootle
زمین راباپوزکندن
site building
زمین زیربنا
scrub land
زمین بایر
science of geology
زمین شناسی
savanna
زمین هموار
saturated ground
زمین سیراب
gore
زمین سه گوش
gored
زمین سه گوش
gores
زمین سه گوش
goring
زمین سه گوش
plant
در زمین قراردادن
plants
در زمین قراردادن
sandy soil
زمین ماسهای
salle d'armes
زمین شمشیربازی
panhandle
زمین باریکه
panhandled
زمین باریکه
panhandling
زمین باریکه
rolling country
زمین پوشیده
ground level
سطح زمین
ground level
تراز زمین
original ground
زمین طبیعی
terrain
عوارض زمین
terrain
زمین ناحیه
terrain
نوع زمین
terrain
زمین عملیات
basement
زیر زمین
basements
زیر زمین
upland
زمین بلند
orbit of the earth
مدار زمین
upland
زمین کوهستانی
uplands
زمین بلند
open country
زمین باز
uplands
زمین کوهستانی
predial or prae
وابسته به زمین
occident
مغرب زمین
original ground
زمین بکر
paralytic disability
زمین گیری
playing area
محدوده زمین
plat
تکه زمین
planned chart
کروکی زمین
grounding
زمین کردن
grounding
ایجاد زمین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com