Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (25 milliseconds)
English
Persian
roller skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skate
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skated
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skates
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
roller-skating
کفش بلبرینگ دار اسکیت کردن
Other Matches
mazurka
پرش از عقب یک اسکیت با نیم چرخش و برگشت بجلو همان اسکیت و سر خوردن روی پای دیگر
one heel spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی یک اسکیت
euler
پرش از لبه عقبی اسکیت و یک چرخش در هوا و فرود روی لبه داخلی اسکیت دیگر
loop step
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
boeckl
پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
wilson
پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
skates
اسکیت بازی کردن
skated
اسکیت بازی کردن
skate
اسکیت بازی کردن
thrusts
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrust
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
bearing
بلبرینگ
ball bearing
بلبرینگ
call bearing
بلبرینگ
ball bearings
بلبرینگ
support roller
بلبرینگ
ball bearing
بلبرینگ ساچمهای
clutch pilot bearing
بلبرینگ کلاچ
wheel bearing
بلبرینگ چرخ
ball bearings
بلبرینگ ساچمهای
pilot bearing
بلبرینگ لغزنده
roller bearing
بلبرینگ غلطکی
roller path
صفحه بلبرینگ
spherical roller bearing
بلبرینگ غلطکی
radial ball bearing
بلبرینگ شعاعی
cross bearing
بلبرینگ سوزنی
pilot bearing
بلبرینگ کلاج
angular contact thrust ball bearing
بلبرینگ طولی محوری
double thrust ball bearing
بلبرینگ با فشار محوری دوبل
hangers
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hanger
اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
figure skating
مسابقه اسکیت
skating
اسکیت بازی
skater
اسکیت باز
skaters
اسکیت باز
speed skater
اسکیت باز سرعت
flattest
تماس دو لبه اسکیت
flat
تماس دو لبه اسکیت
scissors jump
پرش قیچی در اسکیت
similar pairs
مسابقه دونفره اسکیت
school figures
مجموعه 96 حرکت در اسکیت
sit spin
چرخیدن روی یک اسکیت
pairs
تیم دونفره اسکیت
figure skater
اسکیت باز ماهر
loop
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
patterns
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
loops
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
looped
چرخش نیمدایره و برگشت اسکیت
skate guard
پرش روی تیغه اسکیت
figure skate
اسکیت با انجام حرکات مختلف
pattern
گامها و حرکات دو اسکیت بازبا هم
floor hockey
هاکی روی یخ کودکان بدون اسکیت
edge
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
free skating
قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
turn
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
skate sailer
اسکیت باز روی یخ بکمک باد
patches
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
chean
چرخش بدون خوابیدن تیغه اسکیت
mixed pairs
مسابقه تیمهای اسکیت دونفره زن و مرد
cusp
نقطه تغییر تیغه اسکیت روی یک پا
patch
محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
edges
پیروزی با فاصله امتیاز کم لبه اسکیت
t position
حالت یک اسکیت عمود براسکیت دیگر
turns
پیچ تغییر سمت ناگهانی اسکیت
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
hop
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
scratch spin
چرخش روی قسمت جلویی تیغه اسکیت
hops
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
progressive
مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
hopping
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
one toe spin
چرخش با اسکیت قرقره دارروی قرقرههای جلویی
hopped
پرش کوتاه بابازگشت به لبه دیگر اسکیت
loop jump
پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
traced
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
street hockey
نوعی هاکی در زمین یا کوچه بدون کفش اسکیت
traces
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
trace
علامت باقیمانده روی یخ اسکیت راهنمای قلاب ماهیگیری
three turn
چرخش از جلو بعقب و بعکس با تغییر لبه اسکیت
hub
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
counter jump
پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
toe pick
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
toe rake
تیغه تیز جلویی اسکیت برای کمک به پرش یا چرخش
programs
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
program
مجموعه حرکات اسکیت باز برنامه مسابقه ها در یک روز در محل معین
broomball
نوعی هاکی روی یخ بدون کفش اسکیت با جارو و توپ فوتبال
t stop
روش توقف با گذاشتن پای ازاد بطور عمودی پشت اسکیت دیگر
flipped
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flips
پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
toe point
پوشش لاستیکی سفت روی لبه جلویی اسکیت قرقره دار برای کمک به پرش
toe walley
پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
spiraling
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiralled
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiraled
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiralling
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spiral
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
spirals
چرخش توپ به دور محورطولی خود در یک پاس وضع بدن روی لبه اسکیت روی یک پا
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
toe loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump
پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
blade
سطح ضربتی چوب هاکی سطح ضربتی چوب گلف تیغه کف کفش اسکیت
to let somebody treat you like a doormat
<idiom>
با کسی خیلی بد رفتار کردن
[اصطلاح]
[ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew
رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges
اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
countervial
خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
captures
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capture
اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo
ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifying
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifies
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify
مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
shoot
جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster
تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
surveys
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orients
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper
[metal or glass]
آب دادن
[سخت کردن]
[آبدیده کردن]
[بازپخت کردن]
[فلز یا شیشه]
surveyed
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
orienting
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
survey
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
cross examination
تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
orient
جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
tae
پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
serves
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrate
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
served
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
serve
نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
buck up
پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal
[to]
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
concentrating
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates
غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
to inform on
[against]
somebody
کسی را لو دادن
[فاش کردن]
[چغلی کردن]
[خبرچینی کردن]
assign
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigned
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
calk
بتونه کاری کردن زیرپوش سازی کردن مسدود کردن
assigns
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
assigning
مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
soft-pedalling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedals
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedalled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaled
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft-pedaling
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
soft pedal
رکاب تخفیف صدا وسیله خفه کردن صدا بارکاب پایی صدا را خفه کردن در سخن امساک کردن مبهم کردن
sterilizing
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
timed
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
infringing
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
crosses
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
sterilizes
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilising
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
withstand
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstanding
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
withstands
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
support
حمایت یاتقویت کردن تحمل کردن اثبات کردن
to use effort
کوشش کردن بذل مساعی کردن سعی کردن
preaches
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
sterilize
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
sterilises
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
infringe
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
exploiting
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
infringed
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilized
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crosser
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
wooed
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
infringes
تخلف کردن تجاوز کردن تجاور یا تخطی کردن
sterilised
گندزدایی و ضد عفونی کردن خنثی کردن بی اثر کردن
crossest
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
times
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
checked
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
correct
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
woo
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
correcting
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
exploit
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
married under a contract unlimited perio
زن گرفتن شوهر کردن مزاوجت کردن عروسی کردن با
to wipe out
پاک کردن محو کردن نابودکردن نیست کردن
preach
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
preached
وعظ کردن سخنرانی مذهبی کردن نصیحت کردن
cross
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر
withstood
مقاومت کردن با ایستادگی کردن در برابر تحمل کردن
woos
افهار عشق کردن با عشقبازی کردن با خواستگاری کردن
checks
بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
point
اشاره کردن دلالت کردن متوجه کردن نکته
corrects
تنظیم کردن غلط گیری کردن اصلاح کردن
time
تعیین کردن تنظیم کردن زمان بندی کردن
exploits
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
transliterate
عین کلمه یاعبارتی را اززبانی بزبان دیگر نقل کردن حرف بحرف نقل کردن نویسه گردانی کردن
surcharge
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharges
زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
institutionalises
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizes
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
cipher device
وسیله کشف کردن و کد کردن پیامها دستگاه صفر زنی جعبه یا دستگاه رمز کردن
institutionalize
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com