English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (3 milliseconds)
English Persian
picket کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
picketed کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
pickets کلنگ انفرادی هواپیما یا ناو دیده ور
Other Matches
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
individuals انفرادی
single انفرادی
individual انفرادی
single life انفرادی
singularity انفرادی
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
picks کلنگ
pickax کلنگ
picks کلنگ دو سر
mattock کلنگ دو سر
pick کلنگ
hack کلنگ دو سر
hack کلنگ
hacked کلنگ
hacked کلنگ دو سر
pick کلنگ
pick کلنگ دو سر
hacks کلنگ
hacks کلنگ دو سر
single tax مالیات انفرادی
close confinement حبس انفرادی
close confinement زندان انفرادی
several covenants تعهدات انفرادی
individual aquipment تجهیزات انفرادی
solitary confinement زندان انفرادی
solitany confinment حبس انفرادی
slit trench سنگر انفرادی
singles مسابقه انفرادی
sporadically پراکنده انفرادی
sporadic پراکنده انفرادی
individualism حالت انفرادی
spades بیل انفرادی
individual tests ازمونهای انفرادی
spade بیل انفرادی
bullword کمربندحفافتی انفرادی
individualized instruction اموزش انفرادی
cell زندان انفرادی
cells زندان انفرادی
mattock کلنگ دو سر بکاربردن
pike کلنگ دوسر
sewsaw الله کلنگ
pick کلنگ زدن
seesaw الله کلنگ
scarifying کلنگ زنی
see-saw الا کلنگ
pick کلنگ زدن و
picks کلنگ زدن
pickaxe کلنگ روسی
pickaxe با کلنگ زدن
pickaxe کلنگ دوسر
pickaxes کلنگ دوسر
pickaxes کلنگ روسی
pickaxes با کلنگ زدن
pecker نوعی کلنگ
see-sawed الا کلنگ
see-sawing الا کلنگ
see-saws الا کلنگ
picks کلنگ زدن و
teeterboard الله کلنگ
mattock کلنگ دوسر
piolet کلنگ یخ شکن
picked کلنگ خورده
pickman کلنگ دار
pickax کلنگ دوسر
pickax کلنگ روسی
mandrel or dril مرغک کلنگ
ice axe کلنگ کوهنوردی
ice dagger کلنگ یخ شکن
pickax با کلنگ زدن
single tax مالیات بر درامد انفرادی
personal error خطاهای انفرادی افراد
solos تک خوانی بطور انفرادی
individual reserves وسایل ذخیره انفرادی
solo تک خوانی بطور انفرادی
advance individual training آموزش تکمیلی انفرادی
playing شرکت درمسابقه انفرادی
plays شرکت درمسابقه انفرادی
monocracy حکومت مستقل یا انفرادی
army deposit fund پس انداز انفرادی افراد
advanced individual training اموزش تکمیلی انفرادی
played شرکت درمسابقه انفرادی
play شرکت درمسابقه انفرادی
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
pkeman کارگر کلنگ دار
toggle flip flop الا کلنگ ضامنی
several انفرادی مربوط به خود چند تن
excess listing لیست وسایل انفرادی مازاد
under arms مجهز باسلحه سبک و انفرادی
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
teeter الله کلنگ بازی کردن
see-saws الا کلنگ بازی کردن
see-sawing الا کلنگ بازی کردن
piolet کلنگ دوسر ویژه کوهنوردی
teetered الله کلنگ بازی کردن
see-saw الا کلنگ بازی کردن
see-sawed الا کلنگ بازی کردن
teetering الله کلنگ بازی کردن
teeters الله کلنگ بازی کردن
sewsaw الله کلنگ بازی کردن
golf بازی بصورت انفرادی یا دونفره یا چهارنفره
individual reserves وسایل ضروری انفرادی که با نفرحمل میشود
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
sapper نقب زن سرباز کلنگ دار ونقب زن
sappers نقب زن سرباز کلنگ دار ونقب زن
administrative segregation زندانی کردن به طور انفرادی تفکیک اداری
autecology مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
foursomes مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
foursome مسابقه انفرادی بین چهار نفر در گلف
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
seesaw بالا وپایین رفتن الله کلنگ کردن
pursuit مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
pursuits مسابقه دوچرخه سواری انفرادی یا تیمی تعقیبی بازمانگیری
trigraph حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
severalty مالکیت انفرادی منافع زمین اجاره داری انحصاری
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
Grand Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
cut and cover shelter سنگر انفرادی سر پوشیده سنگری که با کندن زمین وتهیه سرپناه تهیه میشود
Grands Prix مسابقه حرکات وپرش اسب بین سوارکاران ماهر بصورت انفرادی یاگروهی
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
eying دیده
eye water اب دیده
eyes دیده
eyeing دیده
eye دیده
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
vedette دیده ورسوار
imperceptible دیده نشدنی
in sight دیده شدنی
observers دیده بان
observer دیده بان
feelers دیده بان
enntinel دیده بان
feeler دیده بان
eyeless بی بصیرت بی دیده
light of one's eyes نور دیده
worldly wise جهان دیده
worldly-wise جهان دیده
scout car خودرو دیده ور
sightless دیده نشده
scouting دیده وری
scout دیده وری
pitched تهیه دیده
feeder دیده بان
scouted دیده وری
visible دیده شدنی
monitoring دیده بانی
scouts دیده وری
lost زیان دیده
damaged خسارت دیده
feeders دیده بان
lookout دیده بان
unsight دیده نشده
lookouts دیده بان
invisible دیده نشدنی
hardened steel فولاد اب دیده
indiscernible دیده نشدنی
light struck نور دیده
garrets برج دیده بانی
scouts دیده وری کردن
cauliflowr ear گوش اسیب دیده
garret برج دیده بانی
damaged shipments کالاهای اسیب دیده
scout دیده وری کردن
shock concrete بتن ضرب دیده
observational وابسته به دیده بانی
damaged shipments محموله خسارت دیده
scouted دیده وری کردن
brain injured اسیب دیده مغزی
sunbaked حرارت افتاب دیده
sentinels دیده بان کشیک
espying دیده بانی کردن
espy دیده بانی کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com