Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English
Persian
rules committee
کمیته قوانین
Other Matches
Roman law
مجموعهی قوانین رومی که پایهی قوانین امروزی در بسیاری از کشورها به ویژه در اروپا است
conflict of lows
در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
articles of war
قوانین جنگی قوانین داد رسی نظامی
twelve tables
الواحی که در سال 054 قبل از میلاد دررم منتشر شد و حاوی موادی از قوانین رمی در مورد اهم مسائل مبتلی به روزمره زندگی مردم رم بود و بعدهااساس قوانین رم قرار گرفت
committees
کمیته
commissions
کمیته
commissioning
کمیته
bureau
کمیته
bureaus
کمیته
committee
کمیته
commission
کمیته
commitee
کمیته
committee
هیئت یا کمیته
commissioning
کمیسیون و کمیته
standing committee
کمیته دائمی
societies
شرکت کمیته
subcommittee
کمیته فرعی
investigating committee
کمیته بازرسی
committees
هیئت یا کمیته
society
شرکت کمیته
committee of inquiry
کمیته بازرسی
commissions
کمیسیون و کمیته
steering committee
کمیته رهبری
commission
کمیسیون و کمیته
governing board
کمیته حاکمه
subcommittees
کمیته فرعی
arbitration committee
کمیته داوری
departments
حوزه کمیته
department
حوزه کمیته
legal committee
کمیته حقوقی
collegium
هیئت یا کمیته
european committee for standardization
کمیته اروپایی استاندار
board of managers
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
management board
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
managing board
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
hospital infection committee
کمیته عفونت بیمارستان
[پزشکی]
board of management
کمیته مباشر
[شرکت سهامی]
boarded
کمیته تخته کار صفحه چارت
board
کمیته تخته کار صفحه چارت
ccitt
کمیته مشاوره بین المللی تلگراف وتلفن
olympic review
نشریه رسمی کمیته بین المللی المپیک
steering committee
کمیته مامورتهیه برنامه کار یک مجلس یا مجمع
ntsc
Commitee TelevisionSystem National کمیته ملی سیستم تلویزیون
commitment board
هیئت بررسی وضع پرسنل شرکت کننده در رزم کمیته تشخیص سلامت فکری افرادجنگی
pandect
قوانین
regulations
قوانین
observer
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
observers
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور
kepler laws
قوانین کپلر
kepler's laws
قوانین کپلر
labor laws
قوانین کار
code
مجموعه قوانین
admiralty law
قوانین دریایی
administrative law
قوانین اداری
korte's laws
قوانین کرت
maritime law
قوانین دریایی
forest laws
قوانین جنگل
codification
وضع قوانین
codification
تدوین قوانین
hague rules
قوانین لاهه
hovering acts
قوانین ضد قاچاق
explanation of laws
شرح قوانین
doctorine
قوانین اصلی
infraction of rules
نقض قوانین
inland rules
قوانین داخلی
joule's laws
قوانین ژول
conflict of lows
تعارض قوانین
conflict of laws
تعارض قوانین
competition rules
قوانین رقابت
company law
قوانین شرکت
gas laws
قوانین گازها
interpertation of laws
تفسیر قوانین
codex
مجموعه قوانین
gunnery
قوانین تیراندازی
statue law
قانون یا قوانین
written laws
قوانین مدون
statute book
قوانین موضوعه
rules of engagement
قوانین درگیری
newton's laws of motion
قوانین نیوتون
rules of chess
قوانین شطرنج
permissive legislation
قوانین مخیره
promulgation of the laws
انتشار قوانین
remedial statutes
قوانین اصلاحی
rules of the roads
قوانین دریانوردی
rules of the roads
قوانین راه
succession law
قوانین وراثت
mendelian laws
قوانین مندل
radiation laws
قوانین تابش
zipf's laws
قوانین زیف
murphy's laws
قوانین مورفی
s factor
ضریب اس در قوانین تیرتوپخانه
rules of football
قوانین یا قواعد فوتبال
company law
قوانین مربوط به شرکتها
under these rules
بموجب این قوانین
codification
گرد اوری قوانین
physical
که قوانین نرخ بیت
sanctioned laws
قوانین یا مقررات مصوبه
punitive article
قوانین جزایی ارتش
laws versus tendencies
قوانین در مقابل تمایلات
military justice
قوانین جزایی ارتش
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتن
newton's laws of motion
قوانین حرکت نیوتون
gunnery
قوانین تیر توپخانه
law enforcement
اجرای قوانین
[حقوقی]
child labor laws
قوانین کار کودکان
codification
جمع وتدوین قوانین
rules of procedure
قوانین مربوط به روش جاری
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
laws of motion of capitalism
قوانین حرکت سرمایه داری
encode
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
messages
قوانین از پیش تعریف شده که کد
adjective laws
قوانین مربوط باصول محاکمات
grammar
قوانین استفاده صحیح از زمان
grammars
قوانین استفاده صحیح از زمان
provision
قوانین سورسات رساندن مقررداشتن
encodes
اعمال قوانین کد به برنامه یا داده
valid
درست , طبق مجموعهای قوانین
copyrights
محدود شده با قوانین کپی
enterprises
اقدام به اجرای قوانین کردن
copyright
محدود شده با قوانین کپی
enterprise
اقدام به اجرای قوانین کردن
message
قوانین از پیش تعریف شده که کد
De Morgan's laws
قوانین دومورگان
[ریاضی]
[منطق]
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
terminal ballistics
قوانین حرکت گلوله درنزدیک هدف
conforms
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conform
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
conformed
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
the code of justinian
مجموعه قوانین ژوستی نین پادشاه رم
draconian
قوانین حقوقی سخت وبی رحمانه
highway dispatch
مقررات و قوانین عبور ومرور در شاهراهها
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
the rules of protocol
قوانین قرارداد
[صورت جلسه کنفرانس]
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
conforming
کار کردن مط ابق با مجموعهای قوانین
leges
صورت جمع کلمه lexبمعنی قوانین
Talmud
مجموعه قوانین شرعی وعرفی یهود
extend
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
inference
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
extending
قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
inferences
کاهش نتایج داده طبق قوانین خاص
fixed point notation =
قوانین و روشهای ریاضی با استفاده از اعداد اعشاری
link
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
rules of road
قوانین بین المللی عبور ومرور دریایی
format
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
LCP
قوانین بیان ارسال داده روی کانال
formats
قوانین مربوط به ذخیره سازی یا ارسال داده
casuistry
حل مسائل احلاقی ووجدانی با قوانین مذهبی واجتماعی
representative government
حکومتی که وضع قوانین ان بانمایندگان ملت باشد
mixed laws
قوانین مربوط به اشخاص واموال economy mixed
Gun laws need to be revisited.
قوانین تفنگ نیاز به بازبینی
[تجدید نظر]
دارند.
transfer
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
illegal
آنچه قانونی نیست یا مخالف قانون و قوانین باشد
transferring
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
transfers
بررسی صحت ارسال داده طبق مجموعهای قوانین
marquis queensberry rules
مجموعه قوانین و مقررات بوکس که در سال 6781میلادی وضع شد
syntax
قوانین گرامری اعمال شده به یک زبان برنامه نویسی
legal
عبارت یا دستوری که در قوانین زبان قابل پذیرش است
validate
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
rigorist
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
riparian law
قوانین مربوط به اعیان واموال موجود در اطراف رودخانه
validated
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validating
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
validates
بررسی صحت ورودی یا داده طبق مجموعه قوانین
precedence
قوانین محاسباتی برای بیان نحوه محاسبه عملیات ریاضی
operation
عملی منط قی روی تعداد عملوند مربوط به قوانین جبربول
r.s.c
قوانین مربوط به دادگاه یادیوان عالی معادل supremecourt of rules
liberty civil
ازادیی که محدود باشد بوضع قوانین برای اسایش مردم
table of precedence
صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
transformational rules
مجموعه قوانین اعمال شده به داده که باید به صورت کد در بیایند
boolean operation
عمل منط قی روی چند عملوند با استفاده از قوانین جبر بول
illegal
ترکیب نادست بیتها در کلمه کامپیوتری طبق قوانین ز پیش تنظیم شده
unallowable digit
ترکیب غیر قانونی بیتهای کلمه طبق قوانین از پیش تعیین شده
blue law
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
blue laws
قوانین سخت و محدود کنندهی پیوریتانها که بر شمال ایالات متحده حاکم بود
generator
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
generators
ای که برنامههای جدید طبق قوانین یا مشخصات ای که کاربر تنظیم کرده است تولید میکند
trade restrictions
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
sheriffs
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
revenue cutter
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود
protocol
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
layout
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
layouts
1-قوانین کنترل کننده داده ورودی و خروجی از یک کامپیوتر. 2-روش استفاده از یک ورق کاغذ
protocols
سیگنال ها و کدها و قوانین از پیش توافق شده , برای تبادل داده بین سیستم ها
sheriff
نماینده رسمی دولت در یک ناحیه که ماموراجرای قوانین و انجام امورقضایی و نظارت بر انتخابات است
fair trade laws
قوانین تجارت منصفانه قرارداد بین تولیدکننده وفروشنده برای تثبیت یا تعیین حداقل قیمت
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
forbid
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
forbids
ترکیب بیت در یک کلمه کامپیوتر که طبق قوانین برنامه نویس یا طرح سیستم مجاز نیست
layer
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
text
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
texts
برنامهای که فایل متن را طبق قوانین از پیش تعیین شده مرتب میکند مثل پهنای خط و اندازه صفحه
knowledge
وسایل و قوانین خبره را درباره یک موضوع مشخص اعمال میکند روی داده کاربر برای کمک به حل مشکل
declaratory statute
هدف ازتصویب این نوع قانون برطرف کردن شک و تردیدی است که در مورد بعضی قوانین بروز میکند
layers
لایه شبکه استاندارد ISO/OSI که قوانین نرخ بیت . توان و رسانه ارسال سیگنال را معرفی میکند
restatement of the law
مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com