Dictiornary-Farsi | گزارش بصری | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (11 milliseconds)

English	Persian
visualreport	گزارش بصری


Search result with all words

visualreport	گزارش دیدبانی بصری گزارش مشاهدات بصری در حین پرواز
Other Matches

departure report	گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
pibal	تعیین جهت وزش باد به طریقه بصری دیدبانی بصری
visual interceptor	هواپیمای رهگیر بصری هواپیمایی که باوسایل بصری رهگیری میکند
action report	گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
spot report	گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
report generator	گزارش زایی گزارش گیری
report generator	گزارش ساز ایجادکننده گزارش
mortar report	گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
amplifying report	گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
optic	بصری
optical	بصری
visually	بصری
ocular	بصری
visual	بصری
visuals	بصری
videotext	متن بصری
audio-visual	سمعی بصری
audio visual	سمعی بصری
visual signal	علامت بصری
VDUs	واحدنمایش بصری
video ram	RA بصری یا تصویری
visual observation	دیدبانی بصری
optic chiasm	چلیپای بصری
VDUs	واحدنمایشگر بصری
VDU	واحدنمایش بصری
VDU	واحدنمایشگر بصری
visual identification	شناسایی بصری
visual flight	پرواز بصری
optic	چشمی بصری
visual signal	علایم بصری
vision recognition	تشخیص بصری
optical sight	دوربینهای بصری
audiovisual	سمعی و بصری
optic chiasma	چلیپای بصری
visual aids	کمکهای بصری
visual arts	هنرهای بصری
chiasma	ضربدر بصری
optokinetic	بصری- جنبشی
visual identification	تشخیص بصری
optical	الات بصری
visual display	نمایش بصری
visual communication	مخابره بصری
visual communication	ارتباط بصری
visual check	مقابله بصری
audiovisual	سمعی-بصری
visual elevation	افت بصری گلوله
flash card	ورقه تمرین بصری
video tape	نوار سمعی و بصری
titchener's illusion	خطای بصری تیچنر
video adapter	وفق دهنده بصری
visual interaction	کنش متقابل بصری
optical	مربوط به دیدبانی بصری
vdt	ترمینال نمایش بصری
visual display unit	واحد نمایشگر بصری
visual display terminal	ترمینال نمایش بصری
vga	ارایه نگاره سازی بصری
video graphics array	ارایه نگاره سازی بصری
optical	نشانه روی بصری چشمی
visual flight	پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
optical sight	وسایل نشانه روی بصری
visual omnidirectional range	سیستم تعیین مسیر هواپیمابطریق بصری
raster scan graphics	نمایش بصری صفحه تصویربا خطوط افقی
nancy	سیستم چراغ نانسی مخصوص مخابره بصری
video amplifier	دستگاه یا مدار تقویت کننده فرکانسهای سمعی و بصری
cargo outturn report	گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
shelling report	گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
pip matching	روش بصری روانه کردن انتن رادار در ارتفاع و سمت
pibal	دیدبانی بصری بالن هواسنجی برای تعیین سمت باد
ethernet	نوعی سیستم شبکه که امکان حمل اطلاعات سمعی و بصری را همانند داده کامپیوتری فراهم می اورد
aliasing	اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
recitetion	گزارش شز
report generator	گزارش زا
reported	گزارش
report	گزارش
account	گزارش
reportage	گزارش
reports	گزارش
management report	گزارش مدیریت
press report	گزارش خبری
internal report	گزارش داخلی
technical report	گزارش فنی
flash report	گزارش انی
final report	گزارش نهایی
error report	گزارش خطا
edit line	خط گزارش وضعیت
detailed report	گزارش مشروح
turn in <idiom>	گزارش دادن
hot report	گزارش مهم
survey report	گزارش بازرسی
periodic report	گزارش دورهای
report generator	مولد گزارش
situation report	گزارش وضعیت
report progarm generator	مولدبرنامه گزارش
report progarm generator	تولیدبرنامه گزارش
report program	برنامه گزارش
report writer	گزارش نویسی
report writer	نویسنده گزارش
reportable	گزارش دادنی
rpg	مولدبرنامه گزارش
school report	گزارش اموزشگاه
status report	گزارش وضعیت
viva report	گزارش شفاهی
viva voting	گزارش شفاهی
submit a report	گزارش دادن
subemit a report	گزارش دادن
quarterly report	گزارش سه ماهه
expertise	گزارش اهل فن
wrap up	گزارش خلاصه
report file	فایل گزارش
report generation	تولید گزارش
to give forth	گزارش دادن
commentary	گزارش رویداد
annual report	گزارش سالانه
annual report	گزارش سالیانه
report	گزارش دادن به
returns	گزارش دادن
report	گزارش دیدبانی
reported	گزارش دادن به
blue bark	گزارش حرکت
story	روایت گزارش
journal	گزارش روزانه
reported	گزارش دادن
journals	گزارش روزانه
commentaries	گزارش رویداد
minute	گزارش وقایع
returns	گزارش رسمی
account	اهمیت گزارش
report	گزارش دادن
accident reporting	گزارش حادثه
actions	گزارش وضع
an incomprehensive report	گزارش کوتاه
returning	گزارش رسمی
reported	گزارش دیدبانی
returned	گزارش رسمی
logs	گزارش سفرهواپیما
returned	گزارش دادن
action	گزارش وضع
return	گزارش رسمی
reports	گزارش دادن به
log	گزارش سفرهواپیما
return	گزارش دادن
returning	گزارش دادن
command report	گزارش فرماندهی
reports	گزارش دیدبانی
blue bell	گزارش جنایت
blue bell	گزارش بدرفتاری
bruit	گزارش سروصدا
reports	گزارش دادن
rawin	دستگاه رادارهواسنجی دستگاه هواسنجی دیدبانی بصری مسیر بادهای طبقات بالای جو
air signal	علایم سمعی و بصری ارسالی از هواپیما علایم هوایی
super visum corporis	گزارش معاینه جسد
call up	دستور ارسال گزارش
call-up	دستور ارسال گزارش
hearing	رسیدگی بمحاکمه گزارش
logs	گزارش سفرنامه کشتی
to give an account of	گزارش و توضیح دادن
schedule report	گزارش زمانبندی شده
bill	گزارش جریان دعوی
bills	گزارش جریان دعوی
report of survey	گزارش تحقیقات یا بررسیها
log	گزارش سفرنامه کشتی
snap report	گزارش فوری یا انی
reportable items	اقلام قابل گزارش
project technical report	گزارش فنی پروژه
project technical report	گزارش فنی طرح
progress reporting	گزارش پیشرفت کار
logbook	گزارش روزانه سفرکشتی
journal book	دفتر گزارش روزانه
interim report	گزارش پیشرفت کار
contact report	گزارش اخذ تماس
flash report	گزارش برق اسا
exception reporting	گزارش گیری مخصوص
evaluation report	گزارش ارزیابی وضعیت
to report [to a body]	گزارش دادن [به اداره ای]
draft report	گزارش نیمه نهایی
docking report	گزارش تعمیر ناو
misreport	اشتباه گزارش دادن
progress report	گزارش پیشرفت کار
weekly progress report	گزارش هفتگی کار
call-ups	دستور ارسال گزارش
reportedly	طبق گزارش یا شایعه
periodic intelligence report	گزارش نوبهای اطلاعاتی
According to the riport .	بقرار این گزارش
hearings	رسیدگی بمحاکمه گزارش
aircraft accident report	گزارش سانحه هوایی
annual financial statement	گزارش مالی سالانه
area search	کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
system log	گزارش روزانه عملیات سیستم
this report is incredible	این گزارش را نمیتوان باورکرد
returns	گزارش نهایی هیات تحقیق
returning	گزارش نهایی هیات تحقیق
returned	گزارش نهایی هیات تحقیق
return	گزارش نهایی هیات تحقیق
critic report	گزارش نتیجه جلسه انتقاد
journals	گزارش تمام ارتباط به یک ترمینال
request mast	گزارش از طریق سلسله مراتب
neither report was correct	هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
he gave an a of the battle	گزارش ان جنگ راشرح داد
report generator	برای تامین گزارش کامل
air control and reporting center (c.r.c.	مرکز کنترل و گزارش هوایی