Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
unwarned exposed |
یکانهایی که در معرض غافلگیری تک اتمی قرار می گیرند |
|
|
Other Matches |
|
expose to rays |
در معرض اشعه قرار دادن در معرض نور گذاشتن |
casualty attack |
تک غافلگیری که به منظورتولید تلفات انجام میشود تک غافلگیری ش م ر |
permanent mold |
قرار می گیرند |
atomic weight |
وزن اتمی یک عنصر که برمبنای 61 وزن اتمی اکسیژن قرار داده شده است |
pin compatible |
تراشه هایی که عملکردمشابهی دارند و می توانندبجای هم قرار گیرند |
polypidom |
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند |
polypary |
ساق یا پایهای که چندین مرجان روی ان قرار می گیرند |
subjected |
در معرض قرار دادن |
subjecting |
در معرض قرار دادن |
subjects |
در معرض قرار دادن |
subject |
در معرض قرار دادن |
piezoelectric |
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند |
criminate |
در معرض اتهام قرار دادن |
thermal exposure |
در معرض حرارت قرار گرفتن |
lengths |
تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند. |
length |
تعداد بیتهایی که به صورت افقی روی یک خط صفحه نمایش قرار می گیرند. |
trapezoidal distortion |
اختلال تصویر که در آن خط وط عمودی در قابل لبههای افقی صفحه نمایش قرار می گیرند |
ret |
در معرض رطوبت قرار دادن خیس کردن |
unwarned exposed |
به طور غیر منتظره در معرض تک قرار گرفتن |
interword spacing |
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند |
exposure |
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور |
exposures |
در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور |
overexpose |
بیش از اندازه لازم در معرض نورو غیره قرار دادن |
click art |
صفحهای از اشکال و تصاویرکه اماده بریده شدن هستند تادر اسناد کامپیوتری مورداستفاده قرار گیرند |
pyramiding |
سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند |
restricted propellant |
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد |
expansion unit |
وسیلهای که به یک کامپیوترمتصل بوده و دارای سوکتهای اضافی است تا درون انها تخته مدارهای چاپی بتوانند قرار گیرند |
spliced |
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند |
splices |
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند |
splicing |
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند |
splice |
نوار غیر مغناطیسی که در پشت دو انتهای نوار برای اتصال قرار می گیرند |
nuclear equipoise |
گلوله اتمی که نبایستی مورداستفاده قرار گیرد |
thermal |
نوعی چاپگر که حروف روی کاغذ حرارتی با نوک چاپ قرار می گیرند و یک ماتریس از عناصر حرارتی کوچک ایجاد می کنند |
burned |
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است |
civil reserve air fleet |
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند |
notice board |
1-تخته نصب شده در دیوار که نکات مهم روی آن قرار می گیرند. 2-نوعی تخته آگهی که پیام به کاربران نصب میشود |
tractor feed |
روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود |
chalk troops |
سری افراد یا یکانهایی که بایستی با یک سریال هوایی حرکت کنند |
dry rot |
پوسیدگی [خشک و فاسد شدن الیاف پنبه که در اثر رشد قارچ بر روی لیف بوجود می آید. فرش هایی که در جای رطوبتی یا گرم و شرجی قرار دارند بیشتر در معرض این آسیب دیدگی هستند.] |
corn-rowing [grinning] |
راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند |
grinning [cornrowing] |
[راه راه شدن پرزها بخاطر رفت و شد زیاد روی فرش که پرزها بصورت شیارهای باریک در جهت عمود با ترافیک روی فرش قرار می گیرند.] |
rainout |
ریزش ابر اتمی به علت رطوبت هوا بارش غبار اتمی |
minometer |
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی وسیله اندازه گیری دوز اتمی |
implosion weapon |
جنگ افزار اتمی حساس قابل انفجار با تجزیه اتمی |
isotopy |
دارای تساوی در اعداد اتمی برابری عددی اتمی |
shock action |
عمل غافلگیری |
surprise attack |
تک غافلگیری تک غافلگیرانه |
proliferation |
سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی |
surprises |
غافلگیری غافلگیر شدن |
surprise |
غافلگیری غافلگیر شدن |
shock action |
غافلگیری حمله ناگهانی غافلگیر کردن دشمن |
fallout contours |
خطوط میزان منحنی تشعشع اتمی یا نشان دهنده شدت تشعشع اتمی |
clean weapon |
جنگ افزار اتمی کم ریزش جنگ اتمی که اثار باقیه کم داشته باشد |
european atomic energy community |
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است |
nucleon |
اجزای داخل هسته اتمی هستک هسته اتمی |
nuclear stalemate |
گلوله اتمی خارج از رده گلوله اتمی ممنوعه |
mosfet |
می گیرند |
fission to yield ratio |
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب |
cloud chamber effect |
اثرات حاصله از لایه خارجی قارچ اتمی اثرات پوسته قارچ اتمی |
atomic demolition munition |
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی |
kettle holder |
کهنهای که با ان کتری داغ رادردست گیرند |
shocks |
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری |
shocked |
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری |
shock |
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری |
This car can hold 6 persons comefortably. |
دراین اتوموبیل راحت 6 نفر راجامی گیرند |
alizarin |
ماده نارنجی یا قرمز رنگ که از ریشه روناس می گیرند |
planimeter |
دستگاهی که مساحت اشکال غیر هندسی رابا ان اندازه می گیرند |
exposed to |
در معرض |
susceptible |
در معرض |
suprapermafrost |
ابهای زیرزمینی که بالای منطقه لایه منجمد زمین قرارمی گیرند |
Wise men learn by other mens mistakes;fools by the. <proverb> |
مردم عاقل از اشتباهات دیگران درس مى گیرند جاهلان از خطاهاى خود . |
inulin |
ماده نشاستهای که ازریشه زنجبیل شامی وبرخی گیاهان مرکب می گیرند |
accent mark |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
alignment |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
alignments |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
displaying |
در معرض نمایش |
exposure |
در معرض نهادن |
stigmatic |
در معرض تهمت |
stigmatist |
در معرض تهمت |
touch and go |
در معرض خطر |
weathers |
در معرض هواگذاشتن |
display |
در معرض نمایش |
weather |
در معرض هواگذاشتن |
displayed |
در معرض نمایش |
displays |
در معرض نمایش |
weathered |
در معرض هواگذاشتن |
exposures |
در معرض نهادن |
exposed |
در معرض نهادن |
on risk |
در معرض خطر |
on view |
در معرض نمایش |
liable to danger |
در معرض خطر |
subjected to danger |
در معرض خطر |
open to attack |
در معرض حمله |
on sight |
در معرض دید |
early time |
زمان حداقل انفجار اتمی زمان اولیه انفجار اتمی |
survey meter |
دستگاه دوزسنج تشعشع اتمی دستگاه تشعشع سنج اتمی |
postured |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
posture |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postures |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
posturing |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
to put to the issue |
در معرض داوری گذاشتن |
underexpose |
کمتر از حد لزوم در معرض |
vulnerability |
در معرض تلفات بودن |
susceptibility |
در معرض خطر بودن |
endangers |
در معرض خطر گذاشتن |
endangering |
در معرض خطر گذاشتن |
endangered |
در معرض خطر گذاشتن |
endanger |
در معرض خطر گذاشتن |
disposal |
در معرض دید قرارگرفتن |
critically endangered species |
گونه در معرض خطر |
insectile |
در معرض هجوم حشرات |
lee shore |
ساحل در معرض باد |
vulnerable |
درمعرض اسیب در معرض |
put up for sale |
به معرض فروش گذاشتن |
insolate |
در معرض افتاب گذاشتن |
ball printer |
چاپگری که از توپ فلزی کوچک روی سط حی که حروف شکل می گیرند تشکیل شده است |
hazard |
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن |
radio detection |
در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم |
to be vulnerable [exposed] to criticism |
خود را در معرض انتقاد گذاشتن |
hazards |
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن |
hazarded |
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن |
he is liable to become sick |
در معرض ناخوش شدن است |
to weather something |
چیزی را در معرض [ آب و] هوا گذاشتن |
actuble |
قابل به معرض نمایش گذاردن |
exposed |
در معرض دید جناح باز |
on sale |
در معرض فروش گذاشته شده |
hazarding |
اتفاق در معرض مخاطره قراردادن |
subjecting |
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن |
subjects |
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن |
subjected |
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن |
subject |
تحت کنترل دراوردن در معرض بودن |
to weather something in winter |
چیزی را در معرض [ آب و] هوای زمستانی گذاشتن |
half |
مجموعه بیتتها که نیمی از کلمه استاندارد را می گیرند ولی به عنوان واحد مجزا قابل دسترسی اند |
priorities |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
priority |
ترتبی که وسایل جانبی مختلف که سیگنال وقفه فرستاده اند ,سرویس می گیرند , طبق اهمیت ضروریت آنها. |
surface mount technology |
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند |
exposing |
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن |
expose |
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن |
exposes |
در معرض دید قرارگرفتن یا دادن فاهر شدن یاکردن |
to leave yourself open to the charge of lacking seriousness |
خود را در معرض اتهام فاقد جدیت بودن گذاشتن |
writ of error |
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است |
board weave |
تخت بافت [در این بافت تارها نسبت به یکدیگر زاویه چندانی نداشته و حالت صاف و یکنواخت به خود می گیرند] |
flags |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
to be exposed to a constant stream of something |
در معرض چیزی به طور مداوم بودن [بدون اینکه مستقیمآ به آن چیز توجه شود] |
flag |
ترتیب کدها در شبکه ارسال بسته برای معرض شروع و خاتمه یک فریم داده |
classifies |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classifying |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classify |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
banner page |
صفحهای که در ابتدا با تاریخ و زمان و نام متن و نام مشخص چاپ گیرند و چاپ میشود |
triatomic |
سه اتمی |
monoatomic |
یک اتمی |
hexatomic |
شش اتمی |
nuclear strike |
تک اتمی |
nuclear |
اتمی |
diatomic |
دو اتمی |
atomic |
اتمی |
countershaft |
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد |
atomic radius |
شعاع اتمی |
atomic polarization |
قطبش اتمی |
atomic reactor |
واکنشگاه اتمی |
atomic orbital |
اوربیتال اتمی |
atomic pile |
واکنشگاه اتمی |
atomic number |
عدد اتمی |
atomic weight |
وزن اتمی |
atomicity |
فرفیت اتمی |
atom bombs |
بمب اتمی |
atomics |
فیزیک اتمی |
nuclide |
اشکال اتمی |
polyatomic |
چند اتمی |
nuclear reactor |
پیل اتمی |
nuclear reactors |
پیل اتمی |
nuclear |
مربوط به اتمی |
nuclear parity |
همطرازی اتمی |
atomic weight |
جرم اتمی |
atomic size |
اندازه اتمی |
fallout |
ریزش اتمی |
mass number |
وزن اتمی |
atomic structure |
ساختار اتمی |
median lethal dose |
دوزمتوسط اتمی |
monoatomic gas |
گاز تک اتمی |
monoatomic molecule |
مولکول تک اتمی |
monoatomic solid |
جامد تک اتمی |
mushromm could |
کلاهک اتمی |
nuclear cell |
پیل اتمی |
atom bomb |
بمب اتمی |
nukes |
نیروگاه اتمی |
fission to yield ratio |
بازده اتمی |
nuclear warfare |
جنگ اتمی |
atomic energy |
نیروی اتمی |
atomic energy |
انرژی اتمی |
nuking |
زیردریایی اتمی |
pile |
پیل اتمی |
A-bombs |
بمب اتمی |
atomic fission |
شکافت اتمی |
piled |
پیل اتمی |
A-bomb |
بمب اتمی |
atomic clock |
ساعت اتمی |
atomic lattice |
شبکه اتمی |
nuclear winter |
زمستان اتمی |
nuke |
زیردریایی اتمی |