Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
Search result with all words
at long intervals
دیر دیر
at long intervals
بفواصل زیاد
Other Matches
at short intervals
زود زود
at short intervals
بفواصل کم
At regular intervals .
درفا صله های معین
successive intervals
فاصلههای متوالی
equal appearing intervals
فاصلههای یکسان نما
sunny with cloudy intervals
<idiom>
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
cloudy with sunny intervals
<idiom>
پراکنده و تا اندازه ای آفتابی
[هواشناسی]
At odd times . At irregular intervals .
وقت وبی وقت
method of equal appearing intervals
روش فاصلههای یکسان نما
On Thursday it will be variably cloudy
[cloudy with sunny intervals]
.
پنجشنبه هوا بطور متغیر ابری و مدتی صاف خواهد بود.
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
before long
بزودی
at long last
بالاخره
at long last
عاقبت
at long last
اخرالامر
long little
زنده باد
as long as
از زمانیکه
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
long little
پاینده باد
long-
کشیده
See you again . So long.
به امید دیدار
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
as long as
بشرطی که
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
بمدت طولانی
as long as
ازوقتی که
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
before long
بهمین زودی
very long
شعاع عمل زیاد
very long
برد خیلی زیاد
not long a
چندوقت پیش
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a
مدتی نگذشته است
not long a go
چندی پیش
not long a go
همین تازگی ها
so long as
مادامی که بشرطی که
so long as
تاوقتی که
so long
بامیددیدار
so long
خدا حافظ
long a go
مدت زیادی پیش
long a go
مدتی پیش
for long
مدت زیادی
for long
خیلی
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
it will not take long
طولی
it will not take long
نخواهدکشید
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
long a
مدت مدیدی بعد
long a
مدتهاپس ازان
long course
استخر 05 متر
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
مدت زیاد
long
طولانی
long
:اشتیاق داشتن
long
بلند
long-
دراز
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long-
طولانی طویل
long-
مدت زیاد
long-
طولانی
long-
مناسب بودن
long-
طی مسافت زیاد توپ
long-
:اشتیاق داشتن
long-
توپ بلند به اوت
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
مدید
how long since is it?
چندوقت است
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long-
بلند
long
دراز
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long
طولانی طویل
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long
دیر گذشته ازوقت
long
مدید
long
کشیده
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
long
توپ بلند به اوت
long
طی مسافت زیاد توپ
long
مناسب بودن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long thrust
سخمه بلند
long windedness
پرگویی
not long ago
اخیرا
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
of long continvance
دیرپای
not long ago
چندی پیش
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long tongue
پر حرفی
long windedness
روده درازی
night long
از سر شب تا بامداد
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom
درخت الواراسترالیایی
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tongue
وراجی
long thrust
وضعیت سخمه بلند
of long continvance
ماندگار
long ton
تن بزرگ
long term
بلند مدت
long term
طویل المدت
long wind
دراز نفسی
long siht
نظردور رس
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long siht
دور بینی
long sightedness
دور اندیشی
long shore
کرانهای
long shore
وابسته بدریا کنار
long sightedness
دوربینی
long wind
طاقت زیاد دویدن
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long sighted
دوراندیش
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long sighted
تیزبین
long sighted
دوربین
long sight
نظر دوررس
long sight
دوربینی
long shunt
شنت دراز
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long run
دراز مدت
long run
بلند مدت
long term
دراز مدت
long suffering
زحمت کشی
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
سختی کش
long suffering
زحمت کش
long suffering
رنجبر
long suffering
رنج کش
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long shot
کسیکه درمسابقات
long splice
پیوند بلند
long range
با برد زیاد
long range
جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long recoil
طول عقب نشینی زیاد
long recoil
عقب نشینی طولانی
long robe
صورت کشیده
long robe
ردای بلند
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
of long duration
دیرپای
I will not detain you long.
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
over the long run
<idiom>
درآخر
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
all day long
<idiom>
تمام روز
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
long term
<adj.>
بلند مدت
long term
<adj.>
دراز مدت
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long-house
مسکن اشتراکی
long gallery
راهرو طویل
long gallery
اتاق طویل
in the long run
در دراز مدت
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
long-lost
کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting
طولانیمدت
long-drawn-out
طویل
long-drawn-out
دور و دراز
to take long views
دور اندیشی کردن
to pound a long
سنگین رفتن
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to draw the long
اغراق گفتن
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe
پیشه قضائی
the long robe
لباس قضائی
the long and the short of it
<idiom>
نتیجه کلی
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
take long views
دوراندیش بودن
second long period
تناوب بزرگ دوم
of long standing
بادوام
of long standing
طولانی
long-drawn-out
بیش از اندازهی طولانی
long-standing
دیرین
long-awaited
زمانانتظار
long vacation
تعطیلاتتابستانی
long residue
پسماندهتولیدشده
long residue
باقیمانده
long peroneal
ماهیچهیبلندخارجساقپا
long palmar
ماهیچهیکفدستیبلند
long adductor
ماهیچهبلندکشالهران
year-long
یک ساله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com