English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 190 (9 milliseconds)
English Persian
brigade landing team تیم پیاده شونده تیپی
Other Matches
battalion landing team تیم ساحلی گردان
battalion landing team تیم پیاده شونده گردانی
brigade تشکیلات
brigade تیپ
brigade دسته
fire brigade قسمت اتش نشانی
artillery brigade تیپ توپخانه
support brigade تیپ پشتیبانی
brigade headquarters قرارگاه تیپ
brigade commander فرمانده تیپ
brigade headquarters ستاد تیپ
brigade staff ستاد تیپ
separate brigade تیپ مستقل
fire brigade مامورین اتش نشانی
team دسته
team up توحید مساعی کردن
first team تیم اصلی
team up تشریک مساعی
team دسته درست کردن
team تیم
team up هم دست شدن [در کار]
team گروه
team یک دستگاه
team دست جفت
team گروهه
team گروهان تقویت شده
team تیم گروهانی
team بصورت دسته یاتیم درامدن
team-mate همگروه
functional team تیم عمل کننده
helicopter team تیم سوار بر هلی کوپتر
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
company team تیم گروهانی
team tennis بازیهای مختلف تنیس
combat team تیم رزمی
prosecution team تیم دادرسی
team teaching تدریس گروهی
team line up به صف ایستادن تیم
functional team تیم اجرایی
team pursuit مسابقه تعقیبی تیمی
team roping مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
company team تیم مرکب
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
embarkation team تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
four man team تیم چهار نفره
double team تیم دونفره
team-mate یار
team-mates همگروه
team-mates یار
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
pararescue team تیم تجسس و نجات
team game بازی گروهی
team foul خطای مهم
team bench نیمکتبازیکنان
work team دسته
crisis team گروه ضد بحران
team area محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
work team گروه کار
specialty team تیم ذخیره ها
special team تیم ذخیره ها
programming team تیم برنامه نویسی
expansion team تیم تازه وارد به لیگ
boat team تیم قایق اب خاکی
boat team تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
team shirt لباستیم
team spirit روحیهوفاداریمابینیکتیم
mobile training team تیم اموزشی سیار
light fire team تیم دو هلی کوپتره
light fire team تیم اتش سبک
heavy fire team تیم اتشهای زمینی سنگین
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
chief programmer team سرپرست یک تیم برنامه نویسی
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
combat control team تیم کنترل رزمی
control and assessment team تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
Both of us will make a good team. ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
member of the national team عضو تیم ملی
team handball court زمین بازی هند بال
combined arms team تیم مرکب
combined arms team تیم رستههای مرکب
army assault team تیم هجومی نیروی زمینی
The future of the team is shrouded in uncertainty. آینده این تیم بلاتکلیف است.
landing نشستن هواپیما
landing ورود به خشکی
landing فرود
landing پاگرد
landing اسکله
landing فرود ژیمناست به زمین
landing فرود [هواپیما یا موشک]
landing بزمین نشستن هواپیما
landing پاگردان
landing فرودگاه هواپیما
landing ورود بخشکی
landing پیاده شدن به ساحل فرود هواپیما
landing zone منطقه فرود
landing wires سیمهایی برای متحمل شدن نیروهای وارد بر سازه هواپیما در حال فرود
landing weight وزن با هنگام تخلیه
landing weight وزن فرود
vertical take off and landing هواپیمایی که بدون داشتن سرعت نسبی قادر به برخاستن از سطح زمین معلق ماندن در هوا و فرودمجدد باشد
landing vehicle خود روشنی دار اب خاکی
landing threshold نقطه شروع عملیات اب خاکی
landing threshold استانه فرود اب خاکی
landing spot نقطه فرود
landing zone منطقه نشست هوایی
landing zone فضای دیسک سخت که داده عبور نمیکند
landing zone نوک وارد این ناحیه میشود و به دیسک یا داده آسیبی نمیرساند
landing deck غرشهفرود
landing window پنجرهفرود
landing stage حملباقایق
soft landing فرود نرم
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
quarter landing پاگرد پله با 081 درجه گردش
night landing پیاده شدن درساحل در شب
night landing فرود شبانه
landing slab تاوه پاگرد
landing site محل فرود
landing strip باند فرود
instrument landing فرود کور
instrument landing فرود با استفاده ازدستگاههای کنترل هواپیما وبرج مراقبت
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
landing aircraft هواپیمای در حال فرود
landing angle زاویه فرود
landing approach مسیر تقرب
landing approach مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
landing area منطقه فرود
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing attack تک همراه با پیاده شدن به ساحل
landing attack تک فرود یا پیاده شدن به ساحل با کشتی یاهواپیما
crash-landing سقوط کردن هواپیما
forced landing فرود اجباری
forced landing فرود اجباری هواپیما
landing beach ساحل پیاده شدن
landing strip باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing strips باند فرود
landing strips باند فروداضطراری هواپیما یا هلی کوپتر
landing craft کرجی ساحلی
administrative landing پیاده شدن اداری
administrative landing پیاده کردن بار و مسافر به صورت اداری
air landing پیاده شدن از راه هوا هوانشست کردن
air landing فرودهوایی
air landing فرود از راه هوا
landing field فرودگاه
chinese landing پهلو گرفتن به سبک چینی
conventional take off and landing هواپیمایی با نشست وبرخاست معمولی
landing beam نورافکن هدایت زمینی هواپیمابرای فرود
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
landing light چراغ فرود
landing mat باند فرود اضطراری
landing place فرودگاه اسکله
landing party گروه پیاده شونده به ساحل تیم فرود
landing schedule برنامه پیاده شدن به ساحل برنامه عملیات اب خاکی برنامه فرود
landing party گروه اب خاکی
landing order دستورتخلیه بار
landing order اجازه تخلیه بار
landing mat باندفرود تعجیلی
landing net تور ماهیگیری با دسته کوتاه یا بلند, دامی که باماهیهای بزرگ راباان به خشکی میکشند
landing ship ناو نیرو پیاده کن
landing hill تپه فرود
diversionary landing فرود انحرافی برای اغفال دشمن فرود منحرف کننده
landing site پایگاه فرود
landing forces نیروها پیاده شونده به ساحل
landing forces قوای اب خاکی
landing forces نیروهای پیاده شونده
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
landing gear عراده هواپیما وسایل فرود امدن
landing gear ارابه فرود
advanced landing field پایگاه فرود مقدم
advanced landing field پایگاه هوایی مقدم
air landing facility تاسیسات مخصوص پیاده شدن از راه هوا تاسیسات فرودهوایی
landing signal officer افسر ارتباط فرود
landing ship dock اسکله فرود اب خاکی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
automatic approach and landing روش کنترل خودکار سرعت ومسیر هواپیما در تقرب
front landing gear ترمزجلوییفرود
landing craft assault قایق نیرو پیاده کن
maximum landing weight حداکثر وزن فرود
landing, storage, delivery تحویل
landing, storage, delivery نگهداری
landing craft raiding قایق هجومی
landing craft tank ناو تانک پیاده کن
design landing weight حداکثر وزن پیش بینی شده هنگام فرود هواپیما برای استفاده در محاسبات طراحی
divided landing gear ارابه فرود ثابت که هیچ محور افقی بین چرخهای ان وجود ندارد
deck landing aid کمکهای فرود
landing, storage, delivery تخلیه
main landing gear ترمزاصلیفرود
nose landing gear ترمزفروددماغه
auxiliary landing field فرودگاه کمکی
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
automatic carrier landing system سیستم کنترل فرود خودکاربرای هواپیما
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com