Dictiornary-Farsi | long horned grasshopper | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (3 milliseconds)

English	Persian
long horned grasshopper	ملخ شاخک دراز


Other Matches

long horned beetle	سوسک شاخک درازخانواده Cerambycidae
grasshopper	اتش بازی کوچک
grasshopper	ملخ
grasshopper beam	تیری که یک سران درماشین لولایی پیوسته است وازاین جهت مانندملخ
horned	شاخی شکل
horned	شاخدار
horned	نوک تیز
horned grebe	مرغابی شانه بسر
horned design	طرح شاخدار [یا شاخ گوزن]
horned scully	مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.	طولش نده (زود باش )
as long as	ازوقتی که
See you again . So long.	به امید دیدار
as long as	از زمانیکه
at long last	عاقبت
at long last	اخرالامر
as long as	بمدت طولانی
as long as	تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as	بشرطی که
To wish (long) for something.	آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
at long last	بالاخره
as long as <idiom>	به شرط اینکه ،به این شرط که
come a long way <idiom>	برنامه بزرگی ریختن
long little	زنده باد
long little	پاینده باد
before long	بزودی
before long	بهمین زودی
for long	مدت زیادی
long a go	مدتی پیش
long a go	مدت زیادی پیش
so long as	مادامی که بشرطی که
so long as	تاوقتی که
so long	بامیددیدار
so long	خدا حافظ
not long a	چندوقت پیش
not long a	مدتی نگذشته است
not long a go	چندی پیش
long course	استخر 05 متر
long a	مدتهاپس ازان
long a	مدت مدیدی بعد
it will not take long	مدت زیادی نمیخواهد
for long	خیلی
get a long with you	بروپی کارت
go long	تلاش درپاس طولانی بجلو
how long	تاکی تاچه وقت چقدر
how long since is it?	چندوقت است
very long	شعاع عمل زیاد
very long	برد خیلی زیاد
long for	اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
it will not take long	طولی
it will not take long	نخواهدکشید
not long a go	همین تازگی ها
long-	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-	طولانی طویل
long-	دراز
long	طولانی
long	بلند
long	مدت زیاد
long on	موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long	توپ بلند به اوت
long-	مدید
long-	مدت زیاد
long-	مناسب بودن
long-	طی مسافت زیاد توپ
long-	توپ بلند به اوت
long-	:اشتیاق داشتن
long-	دیر گذشته ازوقت
long-	کشیده
long-	بلند
long-	طولانی
to say so long to somebody	با کسی خداحافظی کردن
long off	موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long	طی مسافت زیاد توپ
I've known her at least as long as you have.	آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
How long will it take?	چقدر طول می کشد؟
long	:اشتیاق داشتن
long	دیر گذشته ازوقت
long	کشیده
long	مدید
long	طولانی طویل
long	دراز
how long since is it?	چند وقت پیش بوده است
long	میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long	مناسب بودن
not long ago	اخیرا
long term	بلند مدت
long thrust	وضعیت سخمه بلند
not long ago	چندی پیش
long range	طول المدت
long wind	طاقت زیاد دویدن
long thrust	سخمه بلند
long thrust	تک نفوذی طولانی یادوردست
long tongue	پر حرفی
long wind	دراز نفسی
night long	از سر شب تا بامداد
long windedness	پرگویی
long ton	تن بزرگ
long ton	تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tom	تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom	توپ دریایی دور رس یاساحلی
long tongue	وراجی
long windedness	روده درازی
long tom	درخت الواراسترالیایی
long term	طویل المدت
long term	دراز مدت
long sight	نظر دوررس
long sighted	دوربین
long sighted	تیزبین
long sighted	دوراندیش
long sightedness	دوربینی
long sightedness	دور اندیشی
long siht	دور بینی
long run	مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long sight	دوربینی
long shunt	شنت دراز
long shore	کرانهای
long run	دراز مدت
long shoreman	گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shot	کسیکه درمسابقات
long run	بلند مدت
long robe	ردای بلند
long shot	شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot	شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long robe	صورت کشیده
long recoil	عقب نشینی طولانی
long shore	وابسته بدریا کنار
long range	دیرپای دور رس
long suffering	رنجبر
long suffering	زحمت کش
long suffering	سختی کش
long suffering	بردباری رنجبری
long range	دور
long suffering	زحمت کشی
long suffering	رنج کش
long string	خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long siht	نظردور رس
long splice	پیوند بلند
long recoil	طول عقب نشینی زیاد
long spot	موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long range	جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long range	با برد زیاد
long range	دور برد
long sea	دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
In the long run right will out. <proverb>	یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run <idiom>	آینده دور،درآخر
over the long run <idiom>	درآخر
long shot <idiom>	شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom>	مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom>	مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom>	افسرده وغمگین
all day long <idiom>	تمام روز
How long were you away from Iran ?	چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face .	با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to …	آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him.	با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .	با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals.	دیر به دیر
We have a long journey before us .	مسافرت طولانی در پیش داریم
long-running	آنچهمدتهادرحالاجراباشد
I will not detain you long.	خیلی وقتتان را نمی گیرم.
How long will you be staying?	چه مدت میخواهید بمانید؟
I will not detain you long.	خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball	[شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
long term <adj.>	بلند مدت
long term <adj.>	دراز مدت
to be long in coming	خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
long-house	مسکن اشتراکی
long gallery	راهرو طویل
long gallery	اتاق طویل
in the long run	در دراز مدت
How long can I park here?	چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car?	با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot?	پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does the crossing take?	چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
What's taking so long?	چرا اینقدر طول میکشد؟
long-lost	کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting	طولانیمدت
to take long views	دور اندیشی کردن
to pound a long	سنگین رفتن
to pound a long	کوبیدن و رفتن
to draw the long	اغراق گفتن
third long period	تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe	پیشه قضائی
the long robe	لباس قضائی
the long and the short of it <idiom>	نتیجه کلی
the long and the short of it <idiom>	آنچه گفتنی است
take long views	دوراندیش بودن
second long period	تناوب بزرگ دوم
of long standing	بادوام
of long standing	طولانی
of long duration	مدید
of long duration	دیرپای
of long continvance	ماندگار
long-drawn-out	دور و دراز
long-drawn-out	طویل
long-awaited	زمانانتظار
long residue	پسماندهتولیدشده
long residue	باقیمانده
long peroneal	ماهیچهیبلندخارجساقپا
long palmar	ماهیچهیکفدستیبلند