English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
long integer عدد صحیح که با چندین بایت داده نمایش داده شود
Other Matches
integer عدد صحیح [ریاضی]
integer اصط لاح ریاضی برای بیان عدد کامل
integer دو کلمه کامپیوتری برای ذخیره عدد صحیح
integer گونه سریع تر BASIC که فقط از ریاضیات صحیح استفاده میکند و عدد کسری نمیپذیرد
integer عدد کامل
integer عددتام
integer صحیح
integer عدد درست
integer عدد صحیح
integer چیز درست
non-negative integer عدد طبیعی [ریاضی]
positive integer عدد صحیح مثبت [ریاضی]
integer basic نوعی زبان BASIC که میتواند تمام اعداد را موردپردازش قرار دهد
integer number عدد صحیح
integer programming برنامه ریزی عدد صحیح
integer programming برنامه سازی صحیح
integer variable متغیر صحیح
positive integer عدد صحیح مثبت
unsigned integer عدد صحیح بدون علامت
half integer number عدد نیم صحیح
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on. طولش نده (زود باش )
as long as بمدت طولانی
as long as تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as بشرطی که
long little زنده باد
before long بزودی
not long a مدتی نگذشته است
To wish (long) for something. آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
See you again . So long. به امید دیدار
as long as ازوقتی که
as long as از زمانیکه
at long last بالاخره
very long برد خیلی زیاد
long a مدت مدیدی بعد
long a مدتهاپس ازان
long a go مدتی پیش
long for اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
not long a چندوقت پیش
not long a go چندی پیش
not long a go همین تازگی ها
so long as مادامی که بشرطی که
so long as تاوقتی که
so long بامیددیدار
so long خدا حافظ
very long شعاع عمل زیاد
it will not take long مدت زیادی نمیخواهد
at long last عاقبت
at long last اخرالامر
before long بهمین زودی
for long مدت زیادی
for long خیلی
get a long with you بروپی کارت
go long تلاش درپاس طولانی بجلو
how long since is it? چند وقت پیش بوده است
how long since is it? چندوقت است
long a go مدت زیادی پیش
it will not take long طولی
it will not take long نخواهدکشید
long course استخر 05 متر
as long as <idiom> به شرط اینکه ،به این شرط که
long- توپ بلند به اوت
long- دراز
long- :اشتیاق داشتن
long طولانی
long بلند
long توپ بلند به اوت
long مدت زیاد
to say so long to somebody با کسی خداحافظی کردن
long- طولانی طویل
long- مدید
long- طی مسافت زیاد توپ
long- بلند
long- مناسب بودن
long- میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long- دیر گذشته ازوقت
long- طولانی
how long تاکی تاچه وقت چقدر
long- کشیده
long طی مسافت زیاد توپ
come a long way <idiom> برنامه بزرگی ریختن
long دیر گذشته ازوقت
long :اشتیاق داشتن
long دراز
long کشیده
long مناسب بودن
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long little پاینده باد
long مدید
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long- مدت زیاد
long طولانی طویل
How long will it take? چقدر طول می کشد؟
I've known her at least as long as you have. آشنایی من با او [زن] کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او [زن] است.
long میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long range دور برد
long ton تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
not long ago چندی پیش
of long continvance دیرپای
of long continvance ماندگار
long tom تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom درخت الواراسترالیایی
long ton تن بزرگ
night long از سر شب تا بامداد
long windedness روده درازی
long wind دراز نفسی
long tom توپ دریایی دور رس یاساحلی
long shot شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
not long ago اخیرا
long wind طاقت زیاد دویدن
long tongue پر حرفی
long tongue وراجی
long windedness پرگویی
long sighted دوربین
long shoreman گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long shore وابسته بدریا کنار
long shore کرانهای
long sea دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long splice پیوند بلند
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long run دراز مدت
long run بلند مدت
long shot کسیکه درمسابقات
long shot شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long sighted تیزبین
long sighted دوراندیش
long sightedness دوربینی
long sightedness دور اندیشی
long siht دور بینی
long siht نظردور رس
long sight نظر دوررس
long shunt شنت دراز
long robe ردای بلند
long spot موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long string خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering بردباری رنجبری
long suffering زحمت کشی
long term دراز مدت
long term طویل المدت
long term بلند مدت
long thrust وضعیت سخمه بلند
long thrust سخمه بلند
long range با برد زیاد
long range جنگ افزار با برد زیاد یا برد بلند اتش دوردست
long robe صورت کشیده
long recoil عقب نشینی طولانی
long recoil طول عقب نشینی زیاد
long sight دوربینی
long suffering رنج کش
long suffering رنجبر
long suffering زحمت کش
long suffering سختی کش
long thrust تک نفوذی طولانی یادوردست
of long duration دیرپای
In the long run right will out. <proverb> یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run <idiom> آینده دور،درآخر
over the long run <idiom> درآخر
long shot <idiom> شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul <idiom> مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul <idiom> مسافت دراز یا سفرکردن
long face <idiom> افسرده وغمگین
all day long <idiom> تمام روز
How long were you away from Iran ? چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face . با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to … آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him. با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face . با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
Once in a while. At long intervals. دیر به دیر
We have a long journey before us . مسافرت طولانی در پیش داریم
How long will you be staying? چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long? چرا اینقدر طول میکشد؟
I will not detain you long. خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball [شوت کردن بلند توپ] [فوتبال]
long term <adj.> بلند مدت
long term <adj.> دراز مدت
to be long in coming خیلی طولش میدهد تا بیاید [برسد]
long-house مسکن اشتراکی
long gallery راهرو طویل
long gallery اتاق طویل
in the long run در دراز مدت
How long can I park here? چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car? با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot? پیاده چقدر طول می کشد؟
How long does the crossing take? چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
long-running آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-lost کسیکهمدتهایمدیدیاسترویتنشدهاست
long-lasting طولانیمدت
long-drawn-out طویل
long-drawn-out دور و دراز
to take long views دور اندیشی کردن
to pound a long سنگین رفتن
to pound a long کوبیدن و رفتن
to draw the long اغراق گفتن
third long period تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe پیشه قضائی
the long robe لباس قضائی
the long and the short of it <idiom> نتیجه کلی
the long and the short of it <idiom> آنچه گفتنی است
take long views دوراندیش بودن
second long period تناوب بزرگ دوم
of long standing بادوام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com