English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
member of the national team عضو تیم ملی
Other Matches
member اندام
member شعبه
member جزء ساختمانی
member عنصر
member 1- یک شی در صفحه کتاب چند رسانهای . 2-رکورد یا موضوع مشخص در یک فیلد
non-member فردیکهعضوباشگاهیاارگانینباشد
member عضو
member کارمند
member شعبه بخش
member جزء
member قطعه
member پار
member جز
member پاره
member of the parliment عضو مجلس قانونگذاری
member of the jury عضو هیات منصفه
member of staff کارمند
member of a family عضو خانواده
member banks در ایالات متحده کلیه بانکها براساس اساسنامه خود بایستی عضونظام فدرال رزرو در ایند
member banks بانکهای عضو
driving member عضو محرک
cross member عضو ساختمانی برای اتصال دو ستون طولی هواپیما یاقطعات طولی دیگر
member of christ مسیحی
crew member خدمه هواپیما
crew member خدمه جنگ افزار
control member عضو تنظیم کننده
control member عضو کنترل کننده
member's bill طرح قانونی
Member of Parliament وکیل مجلس
tubular member عضومیلهای
Member of Parliament نماینده مجلس
tension member میله کششی عضو کششی
tension member قطعه کششی
substitute member عضو علی البدل
structural member عضو ساختمانی
horizontal member قسمتافقی
founder member اعضایاصلییکسازمان
member of the middle class عضو طبقه متوسط
private member's bills طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
private member's bill طرح تهیه شده به وسیله یکی از نمایندگان مجلس
top cross-member قطعهاتصالدربهسر
bottom cross-member ضامنپشتکانتینر
team up هم دست شدن [در کار]
first team تیم اصلی
team up توحید مساعی کردن
team up تشریک مساعی
team دست جفت
team یک دستگاه
team تیم
team دسته درست کردن
team بصورت دسته یاتیم درامدن
team گروهان تقویت شده
team تیم گروهانی
team دسته
team گروهه
team گروه
functional team تیم اجرایی
boat team تیم قایق اب خاکی
four man team تیم چهار نفره
team bench نیمکتبازیکنان
helicopter team تیم سوار بر هلی کوپتر
team shirt لباستیم
pararescue team تیم تجسس و نجات
programming team تیم برنامه نویسی
functional team تیم عمل کننده
team-mates یار
team-mates همگروه
team-mate یار
team area محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
team foul خطای مهم
team game بازی گروهی
team line up به صف ایستادن تیم
specialty team تیم ذخیره ها
team pursuit مسابقه تعقیبی تیمی
team roping مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
team teaching تدریس گروهی
team tennis بازیهای مختلف تنیس
special team تیم ذخیره ها
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
team-mate همگروه
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
expansion team تیم تازه وارد به لیگ
embarkation team تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
company team تیم مرکب
combat team تیم رزمی
work team دسته
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
company team تیم گروهانی
work team گروه کار
boat team تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
prosecution team تیم دادرسی
team spirit روحیهوفاداریمابینیکتیم
double team تیم دونفره
crisis team گروه ضد بحران
chief programmer team سرپرست یک تیم برنامه نویسی
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
combat control team تیم کنترل رزمی
brigade landing team تیم پیاده شونده تیپی
battalion landing team تیم ساحلی گردان
mobile training team تیم اموزشی سیار
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
team handball court زمین بازی هند بال
battalion landing team تیم پیاده شونده گردانی
army assault team تیم هجومی نیروی زمینی
Both of us will make a good team. ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
combined arms team تیم مرکب
combined arms team تیم رستههای مرکب
light fire team تیم اتش سبک
control and assessment team تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
heavy fire team تیم اتشهای زمینی سنگین
light fire team تیم دو هلی کوپتره
The future of the team is shrouded in uncertainty. آینده این تیم بلاتکلیف است.
national ملی
national تبعه
national وابسته به قوم یاملتی
national شهروند
national قومی
national در سطح ملی
national pride شعوبیه
national policy خط مشی ملی
national policy سیاست ملی
national reserve پاستگاه ملی
national programs برنامههای ملی
national round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و42 تیر از05 متری با تیر وکمان
national planning برنامه ریزی ملی
national plan برنامه ملی
national product تولید ملی
national output تولید ملی
national objectives هدفهای ملی
national loan وام ملی
national investment سرمایه گذاری ملی
national infrastructure سازمان بندی داخلی نیروهای هر ملت در عملیات چند ملیتی
national salute احترام به پرچم ملی
national salute شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
national command یکان یا قسمت نظامی مربوط به هر ملت در عملیات چندکشور
national supply عرضه ملی
national wealth ثروت ملی
national mourning سوگواری ملی
national strategy مجموعه تدابیر سیاسی اقتصادی اجتماعی و نظامی ملی
national strategy استراتژی ملی
national state دولت ملی
national spending مخارج ملی
national sovereignty حاکمیت ملی
national security امنیت ملی
national saving پس انداز ملی
national service خدمت نظام وظیفه
national park باغ ملی
national bank بانک ملی
national budget بودجه ملی
national capital سرمایه ملی
national component هر کدام از نیروهای مسلح مربوط به هر ملت در عملیات چند کشوری
national reserve اندوختگاه ملی
national consumption مصرف ملی
national convention مجمع ملی
national culture فرهنگ ملی
national debt قرضه ملی
national debt بدهی ملی
national asset دارائی ملی
national assembly مجلس ملی
national parks باغ ملی
national insurance بیمه ملی
national insurance بیمه اجتماعی
national government ائتلافدولت
national anthems سرود ملی
national anthem سرود ملی
national service خدمت ملی
foreign national ملیت خارجی
foreign national تبعه خارجی
local national سکنه محلی
local national اهل محل
national accounting حسابداری ملی
national debt قرض ملی
national economy اقتصاد ملی
national demand تقاضای ملی
national dividend سود سهام ملی
national flag پرچم ملی
national income درامد ملی
national highway راه اصلی
national highway شاهراه
national ensign پرچم ملی که روی کشتی نصب میشود
national finance مالیه ملی
national expenditures هزینههای ملی
national defense دفاع در سطح ملی
national defence دفاع ملی
national defence پدافند ملی
national guard گارد ملی
national defense دفاع ملی
national expenditures مخارج ملی
National Health Service سیستمتفمینسلامتعمومی
gross national expenditure هزینه ناخالص ملی
gross national income درامد ناخالص ملی
gross national product تولیدناویژه قیمت تولید یک کالا دربازار خاص فرف یک سال مالی
front de liberation national فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
gross national product تولید ناخالص ملی
national income determination تعیین درامد ملی
national net income درامد خالص ملی
army national guard گارد ملی وابسته به نیروی زمینی
gross national product محصول ناخالص ملی
national money income درامد ملی پولی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com