Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (7 milliseconds)
English
Persian
multi-ply yarn
نخ چند لا
Other Matches
yarn
نخ تابیده
yarn
نخ
yarn
رشته طناب
yarn
رشته
yarn
افسانه پردازی کردن
yarn
الیاف داستان افسانه امیز
yarn
نخ با فندگی
ends yarn
نخ های تار
ply yarn
نخ چندلا
[در اثر تاباندن دو یا تعداد بیشتر رشته نخ بدور یکدیگر بوجود آمده و بسته به نیاز می تواند دولا، چهارلا، شش لا، نه لا و یا طنابی باشد. نخ یک لا فقط از به هم پیچیدن الیاف بوجود می آید.]
bulk yarn
نخ های پفکی و حجیم شده جهت ایجاد سطوح برآمده و برجسته
to spin a yarn
<idiom>
[یک مشت راست ودروغ سر هم کردن]
single yarn
نخ یک لا
[این نخ از تابیده شدن الیاف در یک جهت بوجود می آید و قبل از مرحله چندلا تابی است.]
spun yarn
نخ تابدار و ریسیده شده
crimped yarn
نخ فری و مجعد
cord yarn
نخ ضخیم و چند لا که بصورت پود در بعضی از فرش های مشهد جهت اتمام زودتر فرش و یا جهت تفاوت با فرش های دیگر استفاده می شود . گاه در شیرازه بافی تارهای بالا نیز بکار می رود .
pitch a yarn
قصه گفتن
angola yarn
نوعی نخ مخلوط از پنبه و پشم
spun yarn
نخ تابیده
yarn dye
نخ پارچه بافی را رنگ کردن
yarn rod
میلهنخبافندگی
yarn guide
هادینخبافندگی
yarn feeder
نگهدارندهنخ
yarn clip
گیرهنخبافندگی
tapestry yarn
نخ چهارلای پشمی
woolen yarn
نخ پشمی
cotton yarn
نخ پنبه
cotton yarn
نخ
finish yarn
نوار پایان مسابقه
yarn sorting
دسته بندی نخ
[بر اساس ظرافت، نمره نخ، جنس و غیره]
yarn count
نمره نخ
worsted yarn
نخ پشمی
[نخ پشمی شانه شده مرتب]
worsted yarn
نخ فاستونی
worsted yarn
نخ پتو
crewel yarn
نخ قلابدوزی
rope yarn sunday
بعد از فهر ازاد
cotton-wool yarn
نخ مخلوط از پشم و پنبه که در تار یا پود استفاده شود.
yarn tension unit
قسمتکششنخبافندگی
rope yarn sunday
بعد از فهرروز تعطیل
multi-
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi-
سیستم کامپیوتری که به چندین کاربر اجازه دستیابی به یک فایل یا برنامه در یک زمان میدهد
multi-
در معنای زیاد یا بیشتر از یکی
multi
دستوری که حاوی بیش از یک آدرس باشد.
multi user
چند کاربری
multi valued
چند ارز
multi way machine
دستگاه چند راهه
multi way switch
کلید چند راهه
multi tasking
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده
multi tasking
اجرای چندین کار
multi way switch
کلید تبدیل
multi stage
چند طبقه
multi-millionaires
بسیار ثروتمند
multi-millionaires
بسیار پولدار
multi-millionaire
بسیار ثروتمند
multi-millionaire
بسیار پولدار
multi stage
چند مرحلهای
multi tasking
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
multi-coloured
چندرنگه
multi mate
مالتی میت
multi disk
سیستمی که دیسک درایوهای نصب شده با اندازههای مختلف دارد
multi level
چند سطحی
multi disk
مربوط به چندین نوع دیسک
multi disk
وسیلهای که از اندازههای مختلف و قالبهای دیسک می خواند
multi contact
چند قطبی
multi channel
چند کاناله
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
multi meter
سنجه چند کاره
multi pass
چند گذری
multi-storey
چندطبقه
multi purpose
چند منظوره
multi address
با چند نشانی
multi programming
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند
multi ply
چند لا
multi platform
که روی سخت افزارهای مختلف اجرا میشود
multi-purpose ladder
نردبانچندمنظوره
multi-chain necklaces
گردن بند چند زنجیره
multi-ply plywood
تختهچندخط
A multi-storey building.
ساختمان چندین طبقه
multi window editor
برنامه ایجاد و ویرایش تعدادی برنامه کاربردی مستقل هر یک در یک پنجره مستقل در صفحه نمایش در یک زمان
multi blade grap
قلاب چند تیغه
multi jet blowpipe
بوری چند شعله
multi layer coil
سیم پیچی چند لایه
multi layer weld
جوشکاری چند لایه
multi level planning
برنامه ریزی چند سطحی
multi line spectrum
طیف چند خطی
multi part stationery
کاغذ متمادی با چند ورق با هم یا همراه کاربن یا بدون کاربن
multi prupose project
طرح چند منظوره
multi purpose machine
ماشین چند کاره
multi purpose vehicle
وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
multi grid tube
لامپ چند شبکه
multi flame burner
اجاق چند شعله
multi board computer
کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
multi bus system
معماری کامپیوتر که باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و یک باس کند تر بین CPU و سایر وسایل جانبی دارد
multi chamber klin
کوره چند محفظهای
multi circuit switch
کلید سری
multi color recorder
نگارنده چند رنگ
multi conductor cable
کابل چند رشتهای
multi conductor cable
کابل افشان
multi contact plug
دوشاخه با کنتاکتهای متعدد
multi electrode valve
لامپ چند قطبی
multi rate meter
کنتور با چند نرخ مختلف
multi scan monitor
مشابه 6632
multi stage production
تولید چند مرحلهای
multi stage sampling
نمونه گیری چند مرحلهای
multi stage scaffolding
داربست چند طبقه
multi statement line
خط ی از برنامه کامپیوتری که حاوی بیشتر از یک دستور یا عبارت است
multi strand machine
دستگاه چند رشتهای
multi terminal system
سیستمی که چندین ترمینال به یک CPU وصل شده اند
multi tone horn
بوق با اصوات مختلف
multi user system
سیستم کامپیوتری که در هر لحظه بیشتر از یک کاربر را پشتیبانی میکند
multi variate analysis
تحلیل چند متغیره
multi stage press
پرس چند طبقه
multi stage experiment
ازمایش چند مرحلهای
multi stage amplifier
امپلی فایر چند طبقه
multi span bridge
پل چند دهانه
multi speed motor
موتور چند سرعتی
multi stage amplifier
تقویت کننده چند طبقه
multi segment magnetron
ماگنترون با اند چند تیغهای
multi spindle drilling machine
ماشین مته با چند هرزگرد
multi span deap beam
تیر تیغه چند دهانه
multi strike printer ribbon
ریبون جوهری در چاپگر که بیشتر از یک بار قابل استفاده است
multi-storey car park
پارکینگ چند طبقه
multi-storey car park
پارکینگ طبقاتی
multi section type rotary switch
سوئیچ گردان نوع چند مقطعی
perveance of a multi electrode valve(tub
پروه انس لامپ چند قطبی
Unimog
[a range of multi-purpose auto four-wheel drive medium trucks]
یونیماک
[حمل و نقل]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com