English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
multiple exposure mode چندحالته
Other Matches
exposure mode دکمهتغیرفیلم
exposure value دریچهانفجار
exposure درمعرض گذاری
exposure اشکاری افشاء
exposure نمایش
exposure ارائه
exposure در معرض دید قرار گرفتن فاهر شدن فهور
exposure کشف شدن
exposure پیدا شدن
exposure فاهر شدن عکس
exposure نوردهی
exposure پرتوگیری
exposure پرتودهی
exposure در معرض نهادن
indecent exposure نمایش [افشاء] بی حیا
indecent exposure نمودار سازی تن برهنه درپیش مردم
inductive exposure پیوست القائی
exposure scale جدول پرتوگیری [عکاسی]
exposure suit لباس محافظ
radiant exposure وسیله عکسبرداری مادون قرمز یا انرژی حرارتی
radiant exposure پخش حرارت یا انرژی حرارتی
exposure time زمان پرتوگیری
exposure time زمان نوردهی
exposure station ایستگاه عکاسی هوایی
exposure station ایستگاه هوایی
exposure of a crime کشف جرم
exposure dose دوزدریافتی
thermal exposure در معرض حرارت قرار گرفتن
exposure meter دستگاه سنجش نوردهی نورسنج
exposure to cold درمعرض سرما بودن
exposure dose مقدار دوز مصرفی
exposure time زمان پرتودهی
time exposure مدت بازماندن دیافراگم دوربین عکاسی
thermal exposure میزان جذب حرارت
exposure-time scale صفحهزمانانفجار
aperture/exposure value display دهانهنمایشیمقدارنمایش
exposure adjustment knob دکمه نمایش تعداد فیلم
operation exposure guide حداکثر دوز اتمی قابل قبول یاقابل دریافت
multiple نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
multiple حاوی قط عات زیاد بودن یا عمل کردن به روشهای مختلف
multiple معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
multiple چندلا گوناگون
multiple مضرب
multiple مضاعف چند ردیفه چند لولهای
multiple گوناگون
multiple چند
multiple چند فاز چندگانه
multiple ضرب چندتا
multiple چندگانه
multiple مضروب
multiple مضاعف
multiple چند برابر
multiple دستوری با بیش از یک آدرس برای عملوندها
multiple استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت ممکن
multiple چندین
multiple معماری کامپیوتر موازی که یک ALU و باس داده و چندین واحد کنترل دارد
multiple معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند
multiple متعدد
multiple regression رگرسیون چند متغیره
multiple precision دقت چند برابر
multiple personality شخصیت چندگانه
multiple therapy درمان تعاونی
multiple punch منگنه چندگانه
multiple moment گشتاور چندگانه
multiple length با درازی چندگانه
multiple landuse استفاده چندگانه زمین
multiple key کلید چند راه
multiple ionization یونش مکرر
multiple circuit مدار چندگانه
multiple images تصاویر چندگانه
multiple cable کابل چند رشتهای
multiple capacitor خازن چندگانه
multiple address با نشانی چندگانه
multiple access دستیابی چندگانه
multiple circuit مدار چند طبقه
multiple connector بست چند گانه
multiple contact دسته کنتاکت
multiple contact کنتاکت دستهای
multiple correlation همبستگی چندگانه
multiple correlation همبستگی چند متغیری
multiple cut off برش چند متغیری
multiple drill تمرین چند یکانی
multiple drill تمرین چندکاره یا مختلط
multiple foul خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف
multiple amplifier تقویت کننده چند طبقه
multiple bond پیوند چندگانه
multiple regression رگرسیون
multiple transformer مبدل با اتصال موازی
multiple sclerosis فلج چندگانه
multiple offence حمله مرکب
multiple well system سیستم چند چاهی
multiple wire چند سیمه
multiple wire چند رشتهای
multiple-choice وابسته به پرسش چند پاسخی
multiple use key استفادهمتعددکلید
multiple integral انتگرال چندگانه [ریاضی]
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
multiple telegraphy تلگراف چندگانه
multiple gun توپ چند لولهای
multiple reinforcement تقویت چندگانه
multiple regression رگرسیون چند گانه
multiple series مدارهای زنجیری با اتصال چندگانه
least common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
multiple regression چندمتغیری
multiple star ستاره چندگانه
common multiple مضرب مشترک
multiple stores فروشگاههای بزرگ فروشگاههای زنجیرهای
multiple cable joint اتصال کابل چند رشتهای
multiple channel system سیستم چند کاناله
multiple address instruction دستورالعمل چند ادرسه
multiple choice item پرسش چند گزینهای
multiple choice test ازمون چند گزینهای
lowest common multiple کوچکترین مضرب مشترک
law of multiple proportions قانون نسبتهای اضعافی
multiple grid valve لامپ چند شبکه
multiple absolute prediction پیش بینی چند متغیری مطلق
smallest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
multiple access network شبکه با دسترسی چندگانه
multiple arc lamp لامپ قوسی با اتصال چند گانه
multiple arch dam سد چند قوسی
lowest common multiple کوچک ترین مضرب مشترک [ریاضی]
multiple address message پیام چند ادرسه
multiple conductor cable کابل چند رشتهای
multiple cable joint مفصل انشعاب
multiple cable joint موف انشعاب
multiple determination coefficient ضریب تعین چند متغیری
multiple contact switch کلید پلهای
multiple light fitting رابطچندلامپ
multiple drum winding سیم پیچ استوانهای چندگانه
multiple user system سیستم چند استفاده کننده
multiple job processing پردازش چند کاره
multiple series condenser خازن متغیر چند اتصالی
multiple voltage system روش چند ولتی
multiple pass printing چاپ چند گذری
multiple dome dam سد چند گنبدی
multiple discriminant function تابع تشخیص چند متغیری
multiple differential prediction پیش بینی افتراقی چند متغیری
index of multiple correlation شاخص همبستگی چندگانه
coefficient of multiple correlation ضریب همبستگی چندگانه
multiple unit valve لامپ مرکب
lowest common multiple [LCM] کوچک ترین مضرب مشترک [ک.م.م] [ریاضی]
double multiple disc clutch کلاج چند صفحه- دوبل
multiple loading operating system سیستم عامل بارکننده چندتایی
multiple-span beam bridge پلمیلهایچنددهانهای
TV mode رویتلوزیون
pi mode روش پی
a la mode مد روز
a la mode متداول
mode فرمان ODE
mode قالب کدگذاری دیسکهای فشرده
mode که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
mode قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode ارسال داده با استفاده از داده محاورهای
mode روش ارسال داده به صورت یک بایت در هر زمان
mode وارد کردن دستور به عنوان خط ی از برنامه و پس اجرای برنامه
mode یات مربوطه را وارد میکند
mode حالت ای که در آن هر دستور برنامه در محلهای متمادی ذخیره می شوند
mode حالت کامپیوتر برای دریافت داده
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
mode حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode عملیات ریاضی اعشاری که در آن عددی غیر از صفر به عدد با کمترین ارزش اضافه میشود در حین نرمال سازی عدد اعشاری
mode حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود
mode وضعیت تقسیم که در آن سیگنالهای کنترلی برای انتخاب توابع دریافت می شوند
mode روش انجام کاری : روش عمل کردن کامپیوتر
mode نوشتن یک دستور که پس از انتخاب دکمهای که به سرخط می رود اجرا میشود
mode سبک
mode نما
mode وجه
mode باب
mode مد
mode رسم
mode طرز طریقه
mode اسلوب
mode روش
mode شیوه
mode وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode طرز
prototaxic mode شیوه ادراکی ابتدایی
addressing mode باب نشان دهی
protected mode حالت محفوظ
privileged mode حالت ممتاز
privileged mode وجه ممتاز
addressing mode وضعیت ادرس دهی
track mode روش تعقیب زمینی هواپیما به طورخودکار
parataxic mode شیوه ادراکی خود- محوری
answer mode حالت جواب
overtype mode تایپ رویهم
overtype mode حالت تایپ روی مطلب
answer mode حالت پاسخ
noisy mode سیستم محاسبات اعداد اعشاری که عددی غیر از صفر به محل کمترین ارزش در حین نرمالسازی عدد اعشاری افزوده میشود
noisy mode رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
noisy mode باب پرخش
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
reactive mode حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود
real mode حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
real mode حالت واقعی
mode selectors انتخابگرحالت
tuning mode حالتصدا
whirling mode نوسان شفت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com