Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (2 milliseconds)
English
Persian
of long duration
دیرپای
of long duration
مدید
Search result with all words
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم نمی دانم
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string?
[Britisch E]
[Australian E]
[when length amount or duration is indeterminate]
<idiom>
من هم جوابی ندارم.
[وقتی کسی پرسشی دارد]
[اصطلاح مجازی]
Other Matches
duration
براوردی از زمان لازم جهت انجام یک فعالیت
duration
دیرش
duration
سختی بقاء
duration
استمرار
duration
مدت
duration
طی
duration
مدت ادامه
duration
مدت زمانی که چیزی سالم می ماند
run duration
نرم افزاری است که درحافظه اصلی لازم است درهنگام اجرای برنامه
of short duration
کوتاه
pulse duration
مدت تپش
response duration
مدت پاسخ
run duration
خطایی که هنگام اجرای برنامه یا وقوع خطا در حین اجرای برنامه تشخیص داده شود
run duration
کتابخانه توابع که توسط برنامه کاربردی در حین اجرا قابل دستیابی است
run duration
مجوز کاربر برای اجرای یک برنامه
duration of rainfall
مدت بارش
run duration
مدت زمانی که کامپیوتر برنامهای را اجرا میکند
valve duration
مدت زمانی که سوپاپ بازمیماند
run duration
مدت زمانی که برنامه اجرا میشود
run duration
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند
run duration
که زمان اجرای برنامه انجام می شوند
duration curve
معروف به منحنی دبی کلاسه
maximum duration
زمان حداکثر
loading duration
مدت بار گذاری
of short duration
کم مدت
duration of sunshine
ساعات افتابی
impluse duration
مدت ایمپولز
This contract is of unlimited duration.
طول مدت این قرارداد نامحدود است.
Dont be long. Step on it . Dont take long over it . Get a move on.
طولش نده (زود باش )
open-ended employment contract
[employment contract of unlimited duration]
قرارداد کار بدون مدت
long little
زنده باد
it will not take long
نخواهدکشید
See you again . So long.
به امید دیدار
it will not take long
مدت زیادی نمیخواهد
To wish (long) for something.
آرزوی چیزی را کردن (داشتن )
not long a go
چندی پیش
it will not take long
طولی
come a long way
<idiom>
برنامه بزرگی ریختن
as long as
<idiom>
به شرط اینکه ،به این شرط که
not long a
چندوقت پیش
how long since is it?
چندوقت است
not long a
مدتی نگذشته است
not long a go
همین تازگی ها
as long as
بشرطی که
how long
تاکی تاچه وقت چقدر
long a
مدتهاپس ازان
before long
بهمین زودی
before long
بزودی
at long last
اخرالامر
at long last
عاقبت
at long last
بالاخره
long a go
مدتی پیش
long a go
مدت زیادی پیش
as long as
ازوقتی که
get a long with you
بروپی کارت
go long
تلاش درپاس طولانی بجلو
very long
شعاع عمل زیاد
for long
خیلی
for long
مدت زیادی
very long
برد خیلی زیاد
as long as
از زمانیکه
long a
مدت مدیدی بعد
as long as
تا زمانیکه بمقدار زیاد
as long as
بمدت طولانی
long
دراز
long-
دراز
long-
طولانی طویل
long-
مدید
long-
کشیده
long-
دیر گذشته ازوقت
long-
:اشتیاق داشتن
long-
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long-
مناسب بودن
long-
طی مسافت زیاد توپ
long
طولانی
long
بلند
long
طولانی طویل
long
مدید
long
دیر گذشته ازوقت
long
:اشتیاق داشتن
long
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
مناسب بودن
long
کشیده
long
طی مسافت زیاد توپ
long
توپ بلند به اوت
long-
توپ بلند به اوت
long-
بلند
long for
اشتیاق چیزی را داشتن ارزوی چیزی را داشتن
so long
خدا حافظ
so long
بامیددیدار
How long will it take?
چقدر طول می کشد؟
so long as
تاوقتی که
so long as
مادامی که بشرطی که
long on
موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
long off
موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
long little
پاینده باد
long-
مدت زیاد
long-
طولانی
long
مدت زیاد
how long since is it?
چند وقت پیش بوده است
to say so long to somebody
با کسی خداحافظی کردن
long course
استخر 05 متر
I've known her at least as long as you have.
آشنایی من با او
[زن]
کمک کمش به اندازه مدت آشنایی تو با او
[زن]
است.
long windedness
روده درازی
of long standing
طولانی
not long ago
چندی پیش
of long continvance
ماندگار
night long
از سر شب تا بامداد
of long continvance
دیرپای
long windedness
پرگویی
not long ago
اخیرا
long wind
طاقت زیاد دویدن
long wind
دراز نفسی
long recoil
عقب نشینی طولانی
long shot
شرکت کنندهای که احتمال پیروزی کمی دارد
long sight
دوربینی
long sight
نظر دوررس
long sighted
دوربین
long sighted
تیزبین
long sighted
دوراندیش
long sightedness
دوربینی
long sightedness
دور اندیشی
long siht
دور بینی
long shot
شانس کمی برای برنده شدن دارد نوعی شرط که احتمال بردن ان کم است
long shot
کسیکه درمسابقات
long robe
صورت کشیده
long robe
ردای بلند
long run
بلند مدت
long run
دراز مدت
long run
مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
long sea
دریایی که خیزابهای بزرگ ومنظم دارد
long shore
کرانهای
long shore
وابسته بدریا کنار
long shoreman
گماشته بارگیری و بار خالی کنی در بندریا ماهی گیری در کرانه
long siht
نظردور رس
long splice
پیوند بلند
long spot
موضع گیری توپگیری مستقیما" پشت سر محافظ میله ها
long thrust
وضعیت سخمه بلند
long thrust
سخمه بلند
long thrust
تک نفوذی طولانی یادوردست
long tom
توپ دریایی دور رس یاساحلی
long tom
تغار یا فرف مخصوص طلاشویی
long tom
درخت الواراسترالیایی
long ton
تن بزرگ
long ton
تن بزرگ معادل با 6101کیلوگرم
long tongue
وراجی
long term
بلند مدت
long term
طویل المدت
long string
خط فرضی از وسط طول میزکیسه دار بیلیارد
long suffering
رنج کش
long suffering
رنجبر
long suffering
زحمت کش
long shunt
شنت دراز
long suffering
سختی کش
long suffering
بردباری رنجبری
long suffering
زحمت کشی
long term
دراز مدت
long tongue
پر حرفی
I will not detain you long.
خیلی وقتتان را نمی گیرم.
In the long run right will out.
<proverb>
یق بالاخره آشکار مى شود .
in the long run
<idiom>
آینده دور،درآخر
over the long run
<idiom>
درآخر
long shot
<idiom>
شرط بندی روی چیزی که بنظر میآید ناموفق باشد
long haul
<idiom>
مدت درازی بین کاری که ادامه داد
long haul
<idiom>
مسافت دراز یا سفرکردن
long face
<idiom>
افسرده وغمگین
all day long
<idiom>
تمام روز
How long were you away from Iran ?
چه مدت درایران نبودید ؟
With a long face .
با لب ؟ لوچه آویزان ( اشاره به ناکامی وعدم موفقیت )
He did not live long enough to …
آنقدر عمر نکرد که ...
I had a long talk with him.
با ایشان مفصلا" صحبت کردم
With a long face .
با سبیل آویزان ( ناموفق وسر خورده )
How long will you be staying?
چه مدت میخواهید بمانید؟
What's taking so long?
چرا اینقدر طول میکشد؟
How long does the crossing take?
چه مدت این مسافرت دریایی طول می کشد؟
I will not detain you long.
خیلی وقتتون رو نمی گیرم.
long ball
[شوت کردن بلند توپ]
[فوتبال]
long term
<adj.>
بلند مدت
long term
<adj.>
دراز مدت
to be long in coming
خیلی طولش میدهد تا بیاید
[برسد]
long-house
مسکن اشتراکی
long gallery
راهرو طویل
long gallery
اتاق طویل
in the long run
در دراز مدت
How long can I park here?
چه مدت می توانم اینجا پارک کنم؟
How long does it take by car?
با اتومبیل چقدر طول می کشد؟
How long does it take on foot?
پیاده چقدر طول می کشد؟
Once in a while. At long intervals.
دیر به دیر
We have a long journey before us .
مسافرت طولانی در پیش داریم
long-running
آنچهمدتهادرحالاجراباشد
long-drawn-out
بیش از اندازهی طولانی
long-drawn-out
طویل
long-drawn-out
دور و دراز
to take long views
دور اندیشی کردن
to pound a long
سنگین رفتن
to pound a long
کوبیدن و رفتن
to draw the long
اغراق گفتن
third long period
تناوب بزرگ مرتبه سوم
the long robe
پیشه قضائی
the long robe
لباس قضائی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com