English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 304 (14 milliseconds)
English Persian
one-night stand نمایش یک شبه
one-night stand برنامهی یک باره
one-night stand تک برنامه
one-night stand رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
Search result with all words
stand up برپاماندن
stand up روی پا ایستادن ایستاده
stand up با استقامت
stand up اهاردار وسفت
stand-up برپاماندن
stand-up روی پا ایستادن ایستاده
stand-up با استقامت
stand-up اهاردار وسفت
witness stand محلی که شاهد درانجا ایستاده و شهادت میدهد
stand offish کناره گیر
stand offish کناره جو غیرمعاشر
stand-offish کناره گیر
stand-offish کناره جو غیرمعاشر
stand ایست
stand ایستادن
stand ایست کردن توقف کردن
stand توقف
stand مکث موضع
stand وضع
stand ماندن
stand راست شدن
stand قرار گرفتن
stand بودن واقع بودن
stand واداشتن
stand عهده دارشدن موقعیت
stand شهرت
stand مقام
stand پایه میز کوچک
stand سه پایه دکه بساط دکان
stand بساط ایستگاه
stand توقفگاه
stand جایگاه گواه در دادگاه
stand سکوب تماشاچیان مسابقات
stand تحمل کردن
stand دوره سکون اب دریا
stand مقر پایه
stand تکیه گاه
stand توقفگاه وضع
stand ایستگاه
stand سطح معمولی اب دریا
stand علامت یادبود
stand مقاومت کردن
stand water slack
stand دفاع مداوم
stand طرز یا محل ایستادن کمانگیر
stand کمینگاه شکارچی
stand بستهای فولادی کورهای بلند
stand قسما ساکن دستگاه مقام نوردکاری
stand پایه
stand توده
stand in عوض
stand in جانشین هنرپیشه شدن
stand in قرب ومنزلت
stand in شرکت کردن
stand-in عوض
stand-in جانشین هنرپیشه شدن
stand-in قرب ومنزلت
stand-in شرکت کردن
stand-ins عوض
stand-ins جانشین هنرپیشه شدن
stand-ins قرب ومنزلت
stand-ins شرکت کردن
stand off محشور نبودن
stand off دفع کردن بدفع الوقت گذراندن
stand off سرد گریز کردن
stand off مساوی یاهیچ به هیچ
stand off خصوصیات جنگ افزار هواپیما
stand off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-off محشور نبودن
stand-off دفع کردن بدفع الوقت گذراندن
stand-off سرد گریز کردن
stand-off مساوی یاهیچ به هیچ
stand-off خصوصیات جنگ افزار هواپیما
stand-off برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
stand-offs محشور نبودن
stand-offs دفع کردن بدفع الوقت گذراندن
stand-offs سرد گریز کردن
stand-offs مساوی یاهیچ به هیچ
stand-offs خصوصیات جنگ افزار هواپیما
stand-offs برتری رزمی جنگ افزار فاصله لازم برای نفوذ گلوله ثاقب در لحظه عمل کردن
news stand جایگاه فروش روزنامه
news-stand جایگاه فروش روزنامه
armature stand پایه ارمیچر
as matters stand با وضع کنونی
blooming stand مقام پیش نورد
breaking down stand مقام پیش نورد
roughing stand مقام پیش نورد
cogging stand مقام پیش نورد
cogging stand مقام دستگاه نورد
come to a stand متوقف شدن
compass stand binnacle compass
cruet stand جای تنگ وشیشه
cruet stand پایه تنگ هاوشیشه هاکه درسفره میگذارند
education stand میزان تحصیلات
engine stand محل مونتاژ موتور
engine testing stand محل ازمایش موتور
four high rolling stand مقام چهار غلطکی
four high rolling stand خان چهار غلطکی
hard stand بارانداز هوایی
hard stand بارانداز داخل فرودگاه محل پارک اسفالت شده برای خودروها
Other Matches
night غروب
night شب هنگام برنامه شبانه
night تاریکی
to night امشب
all night در تمام شب
all night همه شب
night شب
last night شب گذشته
the night before last پریشب
d. and night شبانه روز
last night دیشب
first night گشایش شب
first night شب افتتاح
his almost night نزدیک شب است
first night شب اول
his almost night تقریباشب است
at night شب هنگام
at night در شب
d. and night شب و روز
he went by night شبانه رفت
To take a night off . یک شب از کار مرخصی گرفتن
night cellar زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
night chair صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night clothes جامه خواب
night clothes لباس خواب جامه شبانه برای تو خانه
night cap گشتی رزمی هوایی شبانه
night bilndness روز بینی
night bilndness روزکوری
night brawler شب دعوا کن
night bilndness شب بینی
night boat قایق اماده
night blindness شب کوری
night blind شبکور
night bird مرغ شب بیدار
night black سیاه
night bilndness شبکوری
he outwatched the night شب بپایان رسیدو او همچنان بیداربود
he did not est all night همه شب نیارمید
he did not est all night درتمام شب ارام نگرفت
guest night شب مهمانی
good night شب بخیر
fly by night شخص کوتاه عمر
fly by night طالب سود انی
night and day شبانه روز
night and day شب و روز
good night شب شما خوش
night tide جزرو مدشبانه
my wakeful night شب بیخوابی یا بیداری من
live out the night شب را صبح کردن
live out the night شب را بسر بردن
night school اموزشگاه شبانه
in noon of night در نیمه شب
i was up late last night بودم
i was up late last night دیشب تا ان موقع هنوزنشسته
the night is yet young تازه سرشب است
the third watch of the night پاس سوم شب
the deep of night دل شب
queen of night سیم نقره
night suit جامه خواب
night stick چوب باتون
night stick باتون
night soil برازی مستراح
night soil سواد
night soil کثافات مبال
night shirt پیراهن خواب مردانه یاپسرانه
night season شب هنگام
night season هنگام شب
night robe لباس خواب
night raven مرغ شب خوان
night raven مرغ حق
night table پاتختی
night tide هنگام شب
night vase فرف ادار
queen of night زن شکارکن
queen of night نام الهه ماه وشکار
night watch پاسبان شب گزمه
night watch پاس شب
night walker یکجورکرم بزرگ
night walker کسیکه در خواب راه میرود
night walker فاشق شبگرد
night vision دیدبانی در شب دید شبانه دیدبانی شبانه
night vision دید در شب
night vision دید شب
night vase شاشدان
night vase قاروره
night piece دورنمای شب
night partol عسس
night order دستورات شبانه
night hag خفتک سکاچه
night hag کابوس
night hag بختک
night gown خواب جامه
night gown جامه خواب زنان و کودکان پیراهن خواب
night glass دوربین شب
night flying شب پرواز کن
night flying در شب
night flying پرواز
night eyed شب بین
night eyed روز کور
night effect تاثیرات تغییر جریان مغناطیسی در شب
night hag فرنجک
night interception رهگیری شبانه
night interception کمین شبانه
night order دستور شبانه
night operations عملیات شبانه
night of ignorance شام جهل
night of ignorance شام نادانی
night moans نالههای شب تا صبح
night long از سر شب تا بامداد
night line ریسمان ماهی گیری شبانه
night light روشنایی شب
night light شمع کوچک که شب هنگام دراطاق بیماران برافروزند چراغ شب
night landing پیاده شدن درساحل در شب
night landing فرود شبانه
night interception استراق سمع شبانه
night dress جامه خواب پیراهن خواب خواب جامه
He vanished into the night. در سیاهی شب نا پدید گشت
Can you stay over night? می توانی شب را با ما (نزد ما ) بمانی ؟
Where do you want to go this time of night ? این وقت شب کجا می خواهی بروی ؟
I went hungry last night . دیشب گرسنه ماندم
Could you put us up for the night ? ممکن است شب را اینجا منزل کنیم ؟
night waking شب زنده داری
day and night <idiom> شب وروز پشت سرهم
fly-by-night <idiom> نامطمئن (کار،شفل)
I had a dream last night. دیشب خواب دیدم
Good night. شب بخیر
we made a night of it چه شب خوشی گذراندیم چه شبی کردیم
stag night مهمانیمردانهکهفردایروزعروسیبرگزارمیشود
opening night شباولیناجراییکقطعههنری
night shift شیفتشب شبکار
night porter پذیرششبهتل
bonfire night شبپنجمنوامبرکهدرآنجشنوآتشبازیبرپامیکنند
one-night stands رابطهی جنسی یک شبه نه مداوم
one-night stands تک برنامه
one-night stands برنامهی یک باره
one-night stands نمایش یک شبه
what a night we made of it چه شبی کردیم چه شبی گذراندیم
What is the price per night? قیمت برای یک شب چقدر است؟
night time هنگام شب
night attack شبیخون
fly-by-night ادم شبرو
Good night شامگاهان نیکو
night assault شبیخون
I was up all night in my bed. من تمام شب را در تخت خوابم بیدار بودم.
accommodation for the night خوابگاه برای یک شب
night-watchmen توپزن پایان مسابقه کریکت
night watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
night schools اموزشگاه شبانه
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
before mid night قبل از نیمه شب
night owls ادم شب زنده دار
night owl ادم شب زنده دار
On Sunday night. شب یکشنبه
night-time هنگام شب
fly-by-night شب گریز
night migrant شب کوچنده [پرنده شناسی]
The night is stI'll young. تازه اول شب است
I couldnt get to sleep last night. دیشب خوابم نمی برد
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
Far into the night . Into the early hours. تا دم دمهای صبح
To travel night and day . شب وروز مسافرت کردن
Everyone retired early that night. در آن شب همه زود رفتند بخوابند .
The officer on night duty. افسر کشیک شب
What ist the price per night? اجاره آن هر شب چقدر است؟
he did not rest all night long همه شب نیارمید
i hsd a bad night دیشب خوب نخوابیدم
i passed an uneasy night شب بدی گذراندم
i passed an uneasy night دیشب
i passed an uneasy night ناراحت بودم
Last night I called [rang] my mom. دیشب به مادرم زنگ زدم.
To sThe night is stI'll young . تازه سرشب است
operational pattern of marks by night نقشیازعلائممشخصبرایشب
He works day and night (round the clock). روز وشب کارمی کند
to stand for نامزد بودن هواخواه بودن
to come to a stand ایستادن
to come to a stand متوقف شدن
to stand by ایستادن
to stand by ایستادن وتماشا کردن
to stand چیزیرادقیقا رعایت کردن
stand for علامت چیزی بودن
to stand د رچیزی پافشاری یا اصرارکردن
to stand in the way of مانع شدن
to stand for طرفداری کردن از
to stand for داوطلب بودن
to stand by گوش بزنگ بودن
to stand or go between میانجی شدن
to stand between میانجی شدن
stand by دم دست بودن اماده خدمت
stand first اول بودن
stand by دم دست
stand for داوطلب بودن
stand for هواخواه بودن
stand out برجسته بودن
stand out دوام اوردن ایستادگی کردن
to stand behind پشت سر ایستادن
to stand a. off کناره گرفتن
stand out برجسته عالی
stand out حرکت کردن ناو به سمت دریا
stand over معوق ماندن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com