English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 183 (2 milliseconds)
English Persian
rock fever حصبه جبل الطارق
Other Matches
fever تب
fever هیجان
fever تب دارکردن
q fever تب کیو که باعث ذات الریه میشود
i was prostrated by fever از شدت تب از پا درامدم
intermittent fever تب نوبه
malta fever تب مالت
malta fever بروسلوز
milk fever لرز شیر
paludal fever تب مالاریایا مردابی
paratyphoid fever شبه مطبقه
pituitous fever مطبقهای
pituitous fever از جنس تیفوس
i was prostrated by fever تب مرا از پا انداخت
he was attacked by fever تب اوراخوابانید
famine fever محرقه
famine fever تیفوس
fever blister تبخال
fever heat تب
gastric fever تب معدهای یارودهای حمای معده
gastric fever حصبه
gold fever حرص زرجویی
gold fever اتش حرص که درجویندگان زرافروخته میشود
tick fever تب کنهای
he is ill with fever تب دارد
he was attacked by fever تب کرد
puerperal fever تب نفاسی
puerperal fever لرز شیر
putrid fever تیفئس
stricken with fever دچار تب
stricken with fever تب دار
stage fever کرم بازیگری یا اکتری
spring fever تب بهاره
splenic fever خراج سیاه زخم
splenic fever گنده طاول
splenic fever کفگیرک
sick of a fever تب دار
ship fever طوفان سخت در دریای چین
tertian fever نوبت سه به یک
tertian fever تب یک روزدرمیان
tertian fever نوبت غب
putrid fever محرقه
to catch fever دچارتب شدن
quintan fever پنج روزیکبار
relapsing fever تب راجعه
rheumatic fever تب روماتیسم
undulant fever مالت مالطه
typhoid fever مطبقه تیفوئید
to catch fever تب کردن
tick fever تب راجعه
rose fever تب بهاره
yellow fever طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow fever تب زرد [پزشکی] [بیماری]
buck fever هیجان شکارچی تازه کار درمقابل شکار
buck fever هیجان شکارچی تازه کار دردیدن شکار و خطا رفتن تیر
hay fever زکام بهاره
hay fever زکام در اثرحساسیت
yellow fever تب زرد
scarlet fever تب سرخ
scarlet fever مخملک [پزشکی]
fever pitch فوقالعادههیجانانگیز
scarlet fever تب مخملک مخملک
hay fever تب یونجه
double quartan fever نوبه ربع معکوس
rat bite fever تب موش گزیدگی
hay fever [med.] تب یونجه [پزشکی]
hay fever [med.] حساسیت فصلی [پزشکی]
to be fever began to a bate تب شروع کردبه فروکش کردن یا فرونشستن
hay fever [med.] التهاب مخاط بینی آلرژیک [پزشکی]
benign scarlet fever گل افشان
hay fever [med.] رینیت آلرژیک [پزشکی]
rock سنگ
rock صخره
rock تکان
rock جنبش
rock سنگ خاره صخره
rock تخته سنگ یا صخره
rock جنباندن نوسان کردن
rock تکان نوسانی دادن
rock-like صخرهمانند
the rock جبل الطارق
rock خاره
rock جنبیدن
rock تکان دادن
rock جنباندن
rock حرکت دورانی بال به دور بدنه
rock-climbing صخرهنوردی
rock-climber صخرهنورد
rock-hard بینهایتسخت
To stand like rock . مانند کوه ایستادن
rock the boat <idiom> واژگون کردن
As firm as a rock . به محکمی آهن ( سنگ )
to rock the boat <idiom> گرد و خاک به پا کردن [اصطلاح مجازی]
rock work دیوار کوه نما
rock pool استخرکوچک
rock music موسیقیRock
volcanic rock سنگ خروجی
vitreous rock سنگ شیشه نما
under szturated rock سنگ زیر اشباع
to stumble against a rock گیرکردن به سنگ یاخوردن به سنگ
to rock to sleep خواب کردن
to rock to sleep جنباندن
impervious rock تختهسنگغیرقابلنفوذ
rock basin حوضهرودصخراهای
rock step پایهصخرهای
as steady as a rock <idiom> مثل کوه [استوار و ثابت]
It is as hard as rock. مثل سنگ سفت است
rock work کوه مصنوعی
rock bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock cork پنبه کوهی
eruptive rock سنگ خروجی
eruptive rock سنگ بیرون ریخته
fall of rock ریزش سنگ
rock rubble ریزش سنگ
hand placed rock سنگفرش فکافته
rock flint سنگ اتشزنه سیاه
igneous rock سنگ اذرین
igneous rock سنگ خروجی
igneous rock سنگ اذرین سنگ اتشفشانی
layer of rock لایه سنگی
layer of rock طبقه سنگی
mantle rock سنگپوش
phosphate rock سنگ فسفات
detrital rock سنگ اواری
crystalline rock سنگ بلوری
rock-bottom کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
rock'n'roll رقص راک اندرول
rock and roll رقص راک اندرول
rock and roll رقص بحنبان وبچرخان
rock salt نمک سنگی
rock garden باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
rock gardens باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
almond rock گزبادامی
rock'n'roll رقص بحنبان وبچرخان
bed rock سنگ کف
bed rock سنگ مادر
bituminous rock سنگ قیری
broken rock صخره
cap rock پوش سنگ
rock facing سنگریز حفافتی
rock bound خاره بست
rock erosion از بین رفتن سنگ در اثرخراش
rock goat مرال
rock flour سنگارد
rock flour ارده سنگ
rock goat بزکوهی
rock wash پوشش سنگی
rock hewn از کوه کنده شده
rock wool پشم کوهی
rock toe سنگچین پایاب
rock oil نفت
rock sucker مارماهی دریایی
rock pigeon کبوتر کوهی
rock pitons انواع میخهای سنگ نوردی
rock scorpion کسیکه که درجبل الطارق زاییده شود
rock fill سنگریز
rock candy نبات
rock brake بسفایج معمولی
rock bound دیریاب
rock bound محاط بصخره
rock candy تبرزد
rock crystal سنگ بلور
rock work خاره یا صخره مصنوعی
rock bound سنگ بست
rock dove کبوتر کوهی
rock drill مته سنگ شکن
rock dyke سنگریز
rock bound دشوار
I had a very bad headache, a fever, and my whole body was shaking. من سردرد شدید و تب داشتم و تمام بدنم می لرزید.
rock-bottom price کمترین قیمت
zone of rock fracture ناحیهای از سنگ کره که دارای سنگهای شکافدار میباشد
to hit rock bottom از نظر روحی خرد شدن
sluiced rock fill سنگریز ابپاشی شده با فشار
bed rock ledge لایه سنگی کف بستر
rock fill dam سد سنگی
zone of rock flowage منطقه سنگهای روان
to make the party rock جشن را گرم کردن
natural rock asphalt سنگ قیر
rock fill dam سد سنگریز
A big rock rolled down the mountain. سنگ بزرگی از کوه بپایین غلتید
yellow jack [colloquial] [yellow fever] تب زرد [پزشکی] [بیماری]
yellow jack [colloquial] [yellow fever] طاعون زرد [پزشکی] [بیماری]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com