English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
team game بازی گروهی
Other Matches
team دست جفت
team تیم گروهانی
team گروهان تقویت شده
team یک دستگاه
team بصورت دسته یاتیم درامدن
team دسته درست کردن
team تیم
first team تیم اصلی
team گروه
team گروهه
team up تشریک مساعی
team up هم دست شدن [در کار]
team دسته
team up توحید مساعی کردن
expansion team تیم تازه وارد به لیگ
boat team تیم قایق اب خاکی
boat team تیم سوارشونده در یک قایق در عملیات اب خاکی
work team گروه کار
team-mates همگروه
combat team گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
company team تیم گروهانی
work team دسته
double team تیم دونفره
embarkation team تیم یا قسمت مخصوص کمک به سوار شدن یا بارگیری
factory team تیم کارخانه اتومبیل سازی
company team تیم مرکب
team spirit روحیهوفاداریمابینیکتیم
pararescue team تیم تجسس و نجات
programming team تیم برنامه نویسی
team tennis بازیهای مختلف تنیس
team teaching تدریس گروهی
team roping مسابقه تیم 2 نفره گاوبازی جهت کمنداندازی و بستن گاودر حداقل وقت
team pursuit مسابقه تعقیبی تیمی
team line up به صف ایستادن تیم
team foul خطای مهم
team area محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
helicopter team تیم سوار بر هلی کوپتر
four man team تیم چهار نفره
functional team تیم اجرایی
functional team تیم عمل کننده
team shirt لباستیم
team bench نیمکتبازیکنان
team-mates یار
team-mate یار
specialty team تیم ذخیره ها
team-mate همگروه
special team تیم ذخیره ها
crisis team گروه ضد بحران
combat team تیم رزمی
prosecution team تیم دادرسی
mobile training team تیم اموزشی سیار
control and assessment team تیم کنترل و ارزیابی نتایج تک ش م ر
team handball court زمین بازی هند بال
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
heavy fire team تیم اتشهای زمینی سنگین
light fire team تیم اتش سبک
light fire team تیم دو هلی کوپتره
member of the national team عضو تیم ملی
army assault team تیم هجومی نیروی زمینی
combined arms team تیم رستههای مرکب
chief programmer team سرپرست یک تیم برنامه نویسی
battalion landing team تیم پیاده شونده گردانی
combat control team تیم کنترل رزمی
Both of us will make a good team. ما دو تا تیم خوبی میسازیم.
central planning team تیم طرح ریزی مرکزی
combined arms team تیم مرکب
brigade landing team تیم پیاده شونده تیپی
battalion landing team تیم ساحلی گردان
The future of the team is shrouded in uncertainty. آینده این تیم بلاتکلیف است.
i was very u. at that game خیلی در ان بازی بد اوردم
the game is on بازی دایر است
game شکار
game keep شکاربان
game keep پاسبان شکار
game keep قرق چی
game سرگرمی دوربازی بازی کردن
game سرگرمی شکار
game جانور شکاری
game یک دوربازی
game مسابقههای ورزشی
game شوخی
game دست انداختن
game تفریح کردن
game اهل حال
the best game out بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
the game is up بازی تمام شد
game سرحال
the game is up بازی باخت
game مسابقه
game and game یکدست ویکدست
game بازی کامپبیوتری با نرم افزار مخصوص
game اتصالی که joystick را به کامپیوتر وصل میکند
game وسیلهای که در دست قرار می گیرد تا نشانگر یا تصویر گرافیکی را در بازی کامپیوتری حرکت دهد
game هرنوع ورزش بامقررات
game شکار گرفته شده
game چلاق
game کامپیوتر مخصوص
game and game یک بیک
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
game آنچه برای لذت و آرامش بازی شود
game معیوب
game بازی
name of the game <idiom> قسمت اصلی یک موضوع
game joystick و آداپتور نمایش فقط برای بازی کردن
Now that you're here, it's a whole new ball game. حالا که اینجایی قضیه خیلی فرق می کند.
to game away one's money درقمارپول ازدست دادن
a whole new ball game <idiom> یک ماجرای کاملا متفاوت
to kill game شکارزدن
to make game of دست انداختن
to make game of مسخره کردن ریشخند کردن
to die game مردانه جان دادن
football game بازی فوتبال
a game of chess یک مسابقه شطرنج
three knights' game بازی سه اسب
fair game <idiom> موضوع تهاجم
Do you know how to play this game ? این بازی رابلد هستید ؟
fair game شکار مجاز
parlour game بازیخانوادگیمثلبازیباکلمات
suspension of the game تعویق و تاخیر بازی
to play the game رعایت قانون راکردن باشرافت رفتارکردن
zero sum game بازی با جمع صفر در تئوری بازیها
ball game ورزش یا بازی با توپ
ball game گوبازی
ball game مسابقه
ball game شرایط وضعیت
board game بازی روی تخته
fair game مسخره کردنی
fair game شکار قانونی
fair game دست انداختنی
fair game طعمهی حاضر و آماده
war game بازی جنگ
war game بازی جنگ کردن
war game اجرای بازی جنگ
to spoil ones game نقشه یاکارکسیراخراب کردن
ball game هماورد
game cartridge محلورودیبازی
waiting game صبور و گوش به زنگ بودن برای یافتن فرصت خوب
two pawns game بازی دو پیاده در سیستم روسی در دفاع گرونفلد
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
vienna game بازی وینی شطرنج
war game جنگ ازمون
war game مانورنظامی عملیات جنگی اموزشی
fair game آماج روا
stoppage of the game توقف بازی
big game شکار حیوانات بزرگ
game bird یک امتیاز
game bird پرنده موردنظر درشکار
game clock ساعت ورزشگاه
game cock خروس جنگی
game cycle دوره بازی
game fish ماهی مجاز برای صیادی
game fish ماهی موردنظر
game fowl مرغ شکاری
game fowl خروس جنگی
game fowl نژاد خروس جنگی
game keeper قرق چی
game keeper قرق چی میدان
game law قانون شکار
game management شکارداری
game management شکاربانی
game of chance بازی قمار
game plan استراتژی بازی
game ball توپ بازی
game bag خرجین شکاری
four knight's game بازی چهار اسب
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
power game بازی قدرتی
video game بازی دیدنی
acrade game نوعی بازی تصویری کامپیوتری که توسط ماشین هایی با سکه پول کار می کنند
adventure game بازی کامپیوتری که در آن کاربر در یک میدان خیالی قهرمان است و باید از موقعیتهای مختلف خط رناک عبور کند
arcade game بازی پیشرفتهای که روی یک ماشین در محل عمومی انجام میشود
baseline game بازی در انتهای زمین تنیس
centre game بازی مرکزی
choose up game بازی غیررسمی
closed game بازی بسته
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
computer game بازی کامپیوتری
crampet game بازی شطرنج
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
enter the game وارد بازی شدن
exhibition game بازی نمایشی به نفع خیریه
four handed game بازی چهارنفره
game playing playing computerizedgame
game point امتیاز پایانی
game theory نظریه بازیها
off hand game بازی جنبی
open game بازی باز شطرنج
passing game حمله با استفاده از پاس به جلو
perfect game یک سری بازی بولینگ با 21استرایک
perfect game باحداکثر 003 امتیاز
skin game فریبکاری
skin game تقلب درقمار
skin game قمار از روی تقلب
short game ضرورت کنترل ضربههای کوتاه
shell game قمار با گردو
off hand game بازی غیررسمی
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com