Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (9 milliseconds)
English
Persian
heterography
املای نادرست
Other Matches
heterography
املای بی قاعده
orthographically
با املای درست
The convict cannot distinguish between right and wrong
[distinguish right from wrong]
.
این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص
[تشخیص درست را از نادرست]
بدهد.
phonetioist
طرفداری املای مطابق صدا
draughtier
املای انگلیسی واژهی drafty
draughtiest
املای انگلیسی واژهی drafty
draughty
املای انگلیسی واژهی drafty
draftiest
املای انگلیسی واژهی drafty
draftier
املای انگلیسی واژهی drafty
misspelt
املای غلط بکار بردن
misspell
املای غلط بکار بردن
misspelled
املای غلط بکار بردن
misspells
املای غلط بکار بردن
alternatives
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
phonetist
متخصص ترکیب صداها طرفداری املای مطابق صدا
heteronym
کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون
homograph
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد
NAND function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denials
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
denial
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
dispersion
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
false code
کد نادرست
trumped-up
نادرست
trumped up
نادرست
imprecise
نادرست
unfair
نادرست
phoneys
نادرست
phoney
نادرست
unfairly
نادرست
out of trim
نادرست
sinister
کج نادرست
wrongful
نادرست
phonies
نادرست
amiss
نادرست
false
نادرست
erroneous
نادرست
inaccurate
نادرست
crooked
نادرست
spurious
نادرست
inconsecutive
نادرست
inconsequent
نادرست
infirmly
نادرست
out of a
نادرست
out of order
نادرست
in error
<adj.>
نادرست
false
<adj.>
نادرست
fouled
نادرست
fouler
نادرست
foulest
نادرست
fouls
نادرست
foul
نادرست
dishonest
نادرست
phony
نادرست
impure
نادرست
inexact
نادرست
unsafe
نادرست
mispronunciation
تلفظ نادرست
foul play
کار نادرست
mispronounciation
تلفظ نادرست
inaccurately
بطور نادرست
inexactly
بطور نادرست
jackleg
ناشی نادرست
wrong information
اطلاعات نادرست
miscue
ضربه نادرست
missatement
گفته نادرست
mistranslation
ترجمه نادرست
wrong answers
پاسخهای نادرست
foul bill of lading
بارنامه نادرست
by indirection
با وسائل نادرست
false information
اطلاعات نادرست
distractor
گزینه نادرست
fallacy of composition
تعمیم نادرست
false information
خبر نادرست
false code
رمز نادرست
paralogism
قیاس نادرست
inaccurate
نادرست یا غلط
chucks
پرتاب نادرست
chucked
پرتاب نادرست
mispronunciations
تلفظ نادرست
wrongfully
بطور نادرست
misconstructions
تفسیر نادرست
misconstructions
تعبیر نادرست
misconstruction
تفسیر نادرست
misconstruction
تعبیر نادرست
misinformation
خبر نادرست
vicious
بدطینت نادرست
improper
نامناسب نادرست
error
عقیده نادرست
untrue
نادرست خائن
unsound
ناخوش نادرست
errors
عقیده نادرست
chuck
پرتاب نادرست
false
ساختگی نادرست
suggestio falsi
افهار و اعلام نادرست
paralpgize
قیاس نادرست ساختن
malfunctions
نادرست عمل کردن
wild cat
بی اعتبار بی پشتوانه نادرست
malfunctioned
نادرست عمل کردن
malfunction
نادرست عمل کردن
misallocation of resources
تخصیص نادرست منابع
mininformation
اطلاع یا خبر نادرست
sigmatism
تلفظ نادرست حرف " س "
true false questions
پرسشهای درست- نادرست
foozle
بدساختن ضربت نادرست
prismatic spectacles
عینک نادرست نما
incorrect
نادرست یا به همراه خطا
lied
سخن نادرست گفتن
lies
سخن نادرست گفتن
lie
سخن نادرست گفتن
off base
<idiom>
غیر دقیق ،نادرست
unfair trade practice
اعمال تجاری نادرست
mal
خطا نادرست و متقلبانه را می رساند
false start
اغاز نادرست خطا در شروع
wide of the mark
<idiom>
از هدف به دور بردن ،نادرست
ungrammatical
مخالف ایین دستور نادرست
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
an i calculation
حساب نادرست یا غیر دقیق
false starts
اغاز نادرست خطا در شروع
skew
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skewing
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
skews
میزان کردن چیزی به صورت نادرست
logical
معادل وضعیت منط قی نادرست یا صفر
boolean operation
یکی از دو مقدار ممکن درست یا نادرست
zeros
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
zeroes
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
out of square
خارج از چهار گوش بطور نامنظم یا نادرست
zero
1-رقم . 2-معادل خاموش منط قی یا وضعیت نادرست
Everybody condemned his foolish behaviour .
همه رفتار نادرست اورا محکوم کردند
ambiguities
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
ambiguity
خطای ناشی از انتخاب نادرست داده مبهم
contamination
ذخیره کردن اطلاعات در جای نادرست در حافظه
semantics
خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
grammatical error
استفاده نادرست از قواعد زمان برنامه نویسی کامپیوتر
mis
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
hazarded
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazarding
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
hazards
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
mis-
پیشوندی است بمعنی غلط-اشتباه- نادرست- بد- سوء دشمنی
debounce
جلوگیری از محسوس بسته شدنهای نادرست یا جعلی یک کلید یا سوئیچ
graft
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
hazard
خطای سخت افزاری مربوط به زمان بندی زمانی نادرست
grafts
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
logical
خطا در طراحی برنامه که باعث جهش یا عملیات نادرست شود
grafted
پیوند بافت تحصیل پول و مقام و غیره ازراههای نادرست
component
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
denial
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
fraud
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
frauds
دزدی داده یا استفاده نادرست یا سایر جرم های مربوط به کامپیوتر
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
components
خطای ناشی از یک وسیله مشکل دار ونه برنامه نویس نادرست
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
neither nor function
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد
NOR function =
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که ورودی درست باشند
denials
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد
fallacy of composition
استدلال نادرست به اینکه هرگاه بعض مطلبی درست باشد کل ان صحیح است
boolean operation
کلمه دودویی که در آن هر بیت نشان دهنده درست یا نادرست است با استفاده از اعداد 0 و 1
palettes
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
palette
تصویر نمایش داده شده با استفاده از قالب نادرست و اثرات نامط لوب رنگها
burn out
گرمای زیادی یا استفاده نادرست که باعث میشود یک مدار الکترونیک یا وسیله متوقف شود
NOT function
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود
boolean algebra
قوانین مربوط به معرفی ساده کردن و تغییر توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست
gaps
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
gap
سیگنال توجه به علت مکان دهی نادرست نوک خواندن / نوشتن در رسانه ذخیره سازی
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
algebra
ساده کردن و تغییر دادن توابع منط قی بر پایه عبارت درست و نادرست ایجاد شده اند
aliasing
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
logic
یکی از دو سطح ممکن مدار دیجیتال . سطح ها به صورت 1 و 0 هستند یا درست و نادرست
bombed
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bomb
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombs
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
bombed out
یک برنامه زمانی دچار این حالت میشود که خروجیهای ان نادرست بوده و یا به علت اشتباهات منطقی وگرامری قابل اجرا شدن نباشد
checks
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
check
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
spacer
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست
checked
سخت افزار یا نرم افزاری که نشانی میدهد متن ارسالی نادرست است و خطا ردی داده است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
anti-
ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
misapprehends
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehend
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehended
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
misapprehending
بد فهمیدن نادرست فهمیدن
difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
EXOR
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
differences
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند
exjunction
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند
mis run casting
ریخته گری ناقص ریخته گری نادرست
exclusive
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
symmetric difference
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشند و وقتی نادرست است که هر دو ورودی مثل هم باشند
equality
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که یا دو ورودی درست باشند و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند
except
تابع منط قی که مقدار آن وقتی درست است که هر دو ورودی درست باشند. و وقتی نادرست است که ورودی ها مشابه باشند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com