Total search result: 201 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Theyre twins and it is impossible to know one from the other . |
آنها دو قلو هستند ومعلوم نیست کدوم کدومه |
|
|
Other Matches |
|
his parentage isunknown |
اصل و نسبتش معلوم نیست پدرو مادرش معلوم نیست کی هستند |
downsize |
که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند. |
They are openly seeking his being sacked. |
آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند. |
lost cluster |
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست |
pnp transistor |
emiher آن از نوع نیمه هادی P هستند و base آنها نوع n است |
bloop |
عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست |
hand-held |
وسیله کوچکی که در دست جا میشود براس اسکن عکسهای کوچک و رسم خط و تبدیل آنها به تصاویر گرافیکی که قابل استفاده در کامپیوتر هستند |
ttl |
SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند |
conversion tables |
جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست |
morphous |
دارای شکل معین ومعلوم |
flattest |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
flat |
بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست |
paged address |
که بعد شماره صفحه به آنها اختصاص داده میشود. آدرسهای حافظه مربوط به صفحهای هستند که بعدا به حافظه فیزیکی موجود تط بیق داده میشود. |
coincidence function |
پردازش دو یا چند سیگلنال ورودی و خروجی آنها تابع AND آنها باشند |
salami technique |
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است |
standards |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
standard |
محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند |
manager |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
managers |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
regenerating |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerate |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerated |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
regenerates |
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها |
All is not gold that glitters. <proverb> |
هر آنچه میدرخشد طلا نیست(هر گردى گردو نیست). |
winchester disk |
دیسک سخت کوچک در یک واحد بسته که وقتی پر است یا لازم نیست , قابل جدا شدن از کامپیوتر نیست |
step frame |
استفاده از رشته ویدیویی به صورت یک فریم در هر لحظه برای زمانی که کامپیوتر قوی نیست یا آن قدر سریع نیست که تصاویر بلادرنگ را نشان دهد |
transparent |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
transparently |
برنامه کامپیوتری که بر کاربر واضح نیست یا هنگام اجرا توسط کاربر قابل مشاهده نیست |
cad |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
cads |
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند |
leaving files open |
به معنای اینکه فایل بسته نیست یا حاوی نشانه پایان فایل نیست . |
it is past all hope |
جای هیچ امیدواری نیست هیچ امیدی نیست |
it is inexpedient to reply |
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست |
on their part <adv.> |
از طرف آنها |
themselves [for their part] <adv.> |
از طرف آنها |
for their part <adv.> |
از طرف آنها |
they are all of one mind |
هستند |
are |
هستند |
plants indigenous to that soil |
هستند |
ScriptX |
هستند |
rules |
وعملیات روی آنها |
channelled |
یچ کردن بین آنها |
channels |
یچ کردن بین آنها |
I need them tonight. |
من آنها را امشب میخواهم. |
Send them in two at a time . |
آنها رادو تا دوتابفرست تو |
in such a way as to enable them |
به طوری که آنها بتوانند |
I need them today. |
من آنها را امروز میخواهم. |
channeling |
یچ کردن بین آنها |
channeled |
یچ کردن بین آنها |
I need them urgently. |
من آنها را فوری میخواهم. |
channel |
یچ کردن بین آنها |
Ask each and every one of them . |
ازیک یک آنها بپرسید |
they are well matched |
هم کفو هستند |
they are at loggerheads |
هر دو سنگ یک من هستند |
there are numbers who |
بسیاری هستند که |
who are they? |
انها کی هستند |
They became estranged . They fell out . |
میانه آنها بهم خورد |
They were all alike. |
همه آنها یکی بودند. |
I need them before friday. |
من آنها را قبل از جمعه میخواهم. |
They held me culpable for the accident. |
آنها من را مقصر آن پیشامد دانستند. |
When will they be ready? |
چه وقت آنها حاضر میشود؟ |
keep these separate from those. |
اینها را از آنها جدا نگاهدار |
description |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
descriptions |
لیست داده ها و خصوصیات آنها |
BCC |
و لیست آنها را نشان نمیدهد |
They cannot hold a candle to him . |
سگش می ارزد بهمه آنها |
logical |
مراحل و تصمیمات و ارتباطات آنها |
They gave me permission by way of an exception ... |
آنها به من استثنأ اجازه دادند ... |
such as are happy |
انهایی که خوشبخت هستند |
analogue |
ی از حالت آنالوگ هستند |
The roads are obstructed. |
جاده ها مسدود هستند. |
analogues |
ی از حالت آنالوگ هستند |
they are well matched |
حریف یکدیگر هستند |
analog |
ی از حالت آنالوگ هستند |
5, 7, 9 are odd numbers . |
5؟7؟9 اعداد فرد هستند |
Such people are wicked . |
اینگونه آدمها شر هستند |
double vault |
[دو طاق با فضای خالی بین آنها] |
They were all either kI'lled ou taken prisoners . |
همگی آنها کشته یا گرفتا رشدند |
list |
لیست توابع یا دستورات و حل آنها در برنامه |
Their names are as follows . |
اسامی آنها بقرار زیر است |
catalogs |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
catalogued |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
cataloged |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
catalogue |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
cataloging |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
microcomputing |
مربوط به ریز کامپیوتر و استفاده آنها |
catalogues |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
cataloguing |
لیستی از مضوعات یا محتواهای آنها به ترتیب |
numeric |
که فقط حاوی اعداد هستند |
great dangers impend over us |
خطرهای بزرگی متوجه ما هستند |
dialectical materialism |
اساسا اقتصادی یا مادی هستند . |
ring topology |
در حلقه بهم وصل هستند |
These football players are the pick of the bunch . |
این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند |
the ins |
انان که سر کا یا دارای متامی هستند |
series |
مداری که قط عات آن با هم سری هستند |
However difficult the circumstances [are] , ... |
هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ... |
Take things as you find them. <proverb> |
مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر . |
X/OPEN |
ول ایجاد سیستمهای باز هستند |
Price are fixed here . |
دراینجا قیمتها ثابت هستند |
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. |
بخون یکدیگه تشنه هستند |
The two are rhyming words . |
این دو لغت هم قافیه هستند |
hash |
لیست ورودی ها طبق شماره hash آنها |
byte |
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند |
schematic |
نمایش قط عات سیستم و نحوه اتصال آنها |
They were all dreesd in black. |
تمام آنها لباس سیاه پوشیده بودند |
Bantu |
وابسته به مردم بانتو و زبانها و فرهنگهای آنها |
reference |
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه |
references |
لیست توابع یا دستورات و محل آنها در برنامه |
chronological order |
ترتیب رکوردها و فایل ها با توجه به تاریخ آنها |
I cant see much difference in them. |
فرق زیادی بین آنها نمی بینم |
There they were in all their finery. |
آنجا آنها در تمام زر و زیور خود بودند. |
Nothing was said between them. |
هیچ کلمه ای بین آنها رد و بدل نشد. |
They were devastated by the news. |
این خبر آنها را بسیار پریشان کرد. |
bytes |
که کامپیوتر در یک واحد روی آنها کار میکند |
nut structure |
ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند |
regular guy <idiom> |
شخص مهربانی که همه با دوست هستند |
the strangers in tehran |
بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند |
the outer world |
مردمی که بیرون از محیط شخص هستند |
outs and ins |
انانی که سر کار دارای مقامی هستند |
capability |
لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند |
What percentage of the people are literate? |
چند درصد مردم با سواد هستند ؟ |
This canary and its mate are in the same cage |
این قناری وجفتش در یک قفس هستند |
I musn't eat food containing ... |
من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم. |
arrays |
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند |
modes |
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند |
Boys will be boys. |
پسرها حالا دیگه اینطور هستند. |
People are looking for new ideas. |
مردم عقب فکرهای تازه هستند |
mode |
که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند |
The twins look just like each other. |
دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند. |
buffer |
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند |
target audience |
گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند |
bank holiday |
روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند |
things in possession |
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند |
a further 50 are in prospect |
۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند |
array |
آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند |
finished |
کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند |
anticlastic |
[ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.] |
Prices are rising ( falling ) . |
قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند |
read |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
signaled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
They were dressed all in black. |
همه آنها لباس تمام سیاه پوشیده بودند |
ranges |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
point |
که تقسیم بین واحد کامل و بخش کسری آنها |
pass |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
passed |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
passes |
یک اجرا از لیست موضوعات برا ی مرتب کردن آنها |
ranged |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
range |
مجموعه موضوعاتی که خریدار از بین آنها انتخاب میکند |
reads |
1-نگاه کردن به حروف چاپ شده و فهمیدن آنها. 2- |
optical |
و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند |
not give someone the time of day <idiom> |
تنفر به اندازهای که از دیدن آنها چشم پوشی کنید |
signalled |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
signal |
پردازش سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
jobs |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
They live abroad for the greater part of the year. |
آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند. |
job |
خواندن دستورات کنترل ار از منبع ورودی و اجرای آنها |
rotaglider |
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند |
sig |
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند |
clock |
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند |
Are animals able to think ? |
آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟ |
clocks |
سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند |
channeling |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
queued |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
channelled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
storage |
مواد مختلف که قادر به ذخیره داده هستند |
channeled |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
channel |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
queen's ware |
فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند |
channels |
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند |
queue |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
coresident |
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند |
set |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
the iron interest |
کسانی که در معاملات اهن علاقه مند هستند |
formed |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
libraries |
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند |
forms |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
repertoire |
لیست حروفی که قابل نمایش یاچاپ هستند |
library |
مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند |
sets |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
queueing |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
form |
وسایل جانبی که مربوطه به خروجی چاپگر هستند. |
to feel a pang of guilt |
ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند |
Where are the luggage trolleys? |
چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟ |
hylotheism |
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند |
queues |
صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند |
setting up |
تمام حروفی که قابل نمایش یا چاپ هستند |
Where are the luggage trolleys? |
چرخ دستی حمل بار کجا هستند؟ |
magnetic |
و امکان ذخیره سازی آنها را در رسانه مغناطیسی فراهم میکند |
signalled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
hash |
لیست همه ورودیهای یک فایل با آدرس کلید hash آنها |
Their eyes met. |
آنها به هم زل زدند. [همینطور به معنی گفتگوی بدون مکالمه یا عشق به هم] |
linkage |
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها |
linkages |
ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها |
edited |
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها |
edit |
ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها |
signaled |
تبدیل یا ترجمه سیگنال برای دستیابی به اطلاعات درون آنها |
cross reference generator |
متغیر ها و اعداد ثابت با محل آنها در برنامه ایجاد میکند |
They must give not less than 2 weeks' notice. |
آنها باید این را کم کمش دو هفته قبلش آگاهی بدهند. |
fraud |
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها |
frauds |
پور درآوردن با کلک زدن به مردم یا دروغ گفتن به آنها |