English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
chaining اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
Other Matches
c استفاده مشابه از کامپیوتر و سایر اجزا در فرآیند
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
chain stitch گره یا کوک زنجیره ای جهت جلوگیری از باز شدن گلیم بافت و تزیین و یا کناره بافی و شیرازه بافی مورد استفاده قرار می گیرد
invalid شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
invalids شخصی که مجاز به استفاده از کامپیوتر یا اتصال به یک شبکه نیست
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
buffering استفاده از بافر برای ایجاد اتصال بین وسایل کند و سریع
male connector ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
emptiest یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empties یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptied یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
emptier یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
empty یچ بسته که هیچ اطلاعی ندارد. 2-اتصال لبه استفاده نشده روی تخته اصلی
cookie فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
interrupting اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupts اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
interrupt اتصال به واحد پردازش مرکزی از خارج سیستم که به رسانههای خارجی امکان استفاده از امکانات وقفه CPU را میدهد
cookies فایل کوچکی که هنگام اتصال به یک اینترنت راه دور با استفاده از جستجوگر وصل شده اید ذخیره میشود
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
ingradient اجزا
facture اجزا
thick Ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده ازکابل Loaxial ضخیم و دستگاههای ارسال و دریافت برای اتصال کابلهای منشعب که میتواند مسافت طولانی را طی میکند
chains زنجیره
series زنجیره
chain زنجیره
sequences زنجیره
sequence زنجیره
food chain زنجیره غذایی
markov chain زنجیره مارکف
lost chain زنجیره گم شده
developmental sequence زنجیره رشدی
food chains زنجیره غذایی
key pattern زنجیره یونانی
milling زنجیره سکه
continuum مستمر زنجیره
mountain ranges کوه زنجیره
backward chaining زنجیره پسرو
jassid زنجیره کوچک
compartmentalised تبدیل به اجزا کردن
compartmentalize تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizing تبدیل به اجزا کردن
compartmentalising تبدیل به اجزا کردن
compartmentalized تبدیل به اجزا کردن
compartmentalises تبدیل به اجزا کردن
compartmentalizes تبدیل به اجزا کردن
ethernet شبکه پیاده سازی شده با استفاده از کابل looxial ضخیم و گیرنده / فرستنده برای اتصال به شاخههای کابل قابل سرویس دهی در مسافت دور
asynchronous کامپیوتری که به شبکهای وصل است تا شماره گیری مودم ها را کنترل کند و به کاربران در فاصله دور اجازه استفاده از اتصال مودم و دستیابی به شبکه بدهد
chinese fret [زنجیره ی هندسی چینی]
grazing food chain زنجیره غذایی چرندگان
lost chain زنجیره از دست رفته
linkwork هر چیز زنجیره دار
chainstiteh دوجفت زنجیره ایی
bus خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussed خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bused خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
bussing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
busing خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
buses خط وط ارتباطی که از چندین سیم برای اتصال بخشهای سخت افزاری مختلف بهم استفاده میکند و داده توسط مدارهای مختلف در درون سیستم منتقل میشود
multi-chain necklaces گردن بند چند زنجیره
isomeric متشابه الترکیب دارای همان اجزا
resolution قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
resolutions قدرت تفکیک اجزا یا درشت نمایی
DBA ول اجزا و نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
modified milk شیری که اجزا ان را کم وزیاد کرده بکودکان می خوراتتد
breaker وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
breakers وسیله که با قط ع برق سایر اجزا را محافظت میکند
qualitative analysis تجزیه جهت تشخیص اجزا متشکله ماده یا مخلوطی
casing جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
comprehensive job کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
casings جعبه پوشش که کامپیوتر و سایر اجزا در آن قرار دارند
clocks مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
clock مداری که برای همگام کردن اجزا باس تولید میکند
pound cake کلوچه یا که وزت اجزا عمده هر کدام یک پاوندیا گیروانکه است
layers لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
patch کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contact یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacted یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
card-cut [برجسته کاری کوچک زنجیره ی هندسی در کتیبه های گوتیک]
chaining جستجوی یک عنصر فایل که در لیست زنجیره مرتب شده است
nil pointer نشانه گر برای نشان دادن انتهای لیست زنجیره موضوعات
DB connector اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
swivelled اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
swivel اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivels اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
forward chaining روش استدلال مبتنی بر وقایع که از شرایط شناخته شده به هدف مطلوب می رسد زنجیره پیشرو
terminator ثباتی که در آخرین وسیله SCSI قرار می گیرد در یک زنجیره و باعث ایجاد جریان اکتریکی میشود
wandering سرگردان
runabout سرگردان
runabouts سرگردان
strafe سرگردان
stragglers سرگردان
strafed سرگردان
strafes سرگردان
erratic سرگردان
vortexes سرگردان
vortices سرگردان
discursive سرگردان
wanderer سرگردان
vortex سرگردان
dp سرگردان
wanderings سرگردان
straggler سرگردان
adrift سرگردان
stray سرگردان
gadabout سرگردان
strayed سرگردان
astray سرگردان
straying سرگردان
mazed سرگردان
strays سرگردان
forlorn سرگردان
RJ connector نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
wanders سرگردان شدن
to go a سرگردان شدن
errant سرگردان حادثه جو
to be on tenter hooks سرگردان بودن
wanders سرگردان بودن
wander سرگردان بودن
straggler فراری سرگردان
stragglers فراری سرگردان
wandered سرگردان بودن
wandered سرگردان شدن
wander سرگردان شدن
frustrated cargo کالای سرگردان
to be in a quandery سرگردان یامتحیرشدن
to lead a سرگردان کردن
derelict ناو سرگردان
extravagate سرگردان شدن
to be on tenters سرگردان بودن
straggle سرگردان اواره
errantly بطور سرگردان
stray current جریان سرگردان
straggled سرگردان اواره
stray گم شده یا سرگردان .
straying گم شده یا سرگردان .
strays گم شده یا سرگردان .
straggles سرگردان اواره
eddy current جریان سرگردان
to be [left] stranded سرگردان شدن
divagate سرگردان شدن
straggling سرگردان اواره
terminal محل اتصال پیچ اتصال
lead قطب اتصال سیم اتصال
ramp سینه کش اتصال فراز اتصال
leads قطب اتصال سیم اتصال
ramps سینه کش اتصال فراز اتصال
terminals محل اتصال پیچ اتصال
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
slip road سینه کش اتصال فراز اتصال
traipses سرگردان بودن ول گشتن
ghost signals علایم راداری سرگردان
traipsing سرگردان بودن ول گشتن
traipsed سرگردان بودن ول گشتن
traipse سرگردان بودن ول گشتن
dodger دور سرگردان جاخالی کن
dodgers دور سرگردان جاخالی کن
erratically بطور سیاریا سرگردان
awash سرگردان بر روی امواج دریا
roil مخلوط کردن سرگردان شدن
straggled هرزه روییدن سرگردان بودن
straggling هرزه روییدن سرگردان بودن
straggle هرزه روییدن سرگردان بودن
straggles هرزه روییدن سرگردان بودن
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
to knock about سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
compound weave بافت ترکیبی که بجز تار و پود اجزا دیگری نیز مثل دانه مروارید و یا اجسام تزیینی در بافت بکار گرفته شود
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com