Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (22 milliseconds)
English
Persian
declassification
از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
Other Matches
downgrading
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
defense classification
طبقه بندی اطلاعات مربوط به پدافند سیستم طبقه بندی مدارک وزارت دفاع
security classification
طبقه بندی منطقه تامینی طبقه بندی حفافتی
black designation
علامت مخصوص برای ارتباط طبقه بندی شده حامل پیام طبقه بندی شده
classification
طبقه بندی کردن طبقه بندی
classifications
طبقه بندی کردن طبقه بندی
ratings
طبقه بندی کردن درجه بندی
rating
طبقه بندی کردن درجه بندی
army class manager activity
سازمان مدیریت طبقه بندی اماد در نیروی زمینی مدیریت طبقه بندی اماد
evaluation rating
درجه بندی اطلاعات یا طبقه بندی ان از نظر اعتبار وصحت و دقت
black concept
علامت حاوی پیام طبقه بندی شده سیستم ارتباطی حاوی پیام طبقه بندی شده
carpet classification
طبقه بندی
[درجه بندی]
فرش
categorises
طبقه بندی کردن
categorizing
طبقه بندی کردن
graduate
طبقه بندی کردن
categorising
طبقه بندی کردن
categorised
طبقه بندی کردن
categorize
طبقه بندی کردن
aggroup
طبقه بندی کردن
classifies
طبقه بندی کردن
categorizes
طبقه بندی کردن
classify
طبقه بندی کردن
classifying
طبقه بندی کردن
categorized
طبقه بندی کردن
graduates
طبقه بندی کردن
to categorize
طبقه بندی کردن
layers
طبقه بندی کردن
graduating
طبقه بندی کردن
layer
طبقه بندی کردن
pigeonhole
طبقه بندی کردن
systemize
طبقه بندی کردن
groups
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
group
دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
classed
طبقه بندی کردن رده
integrade
[طبقه بندی داخلی کردن]
classes
طبقه بندی کردن رده
classing
طبقه بندی کردن رده
class
طبقه بندی کردن رده
intergrade
طبقه بندی داخلی کردن
classification
طبقه بندی رده بندی
classifications
طبقه بندی رده بندی
assort
طبقه بندی کردن مناسب بودن
labels
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labelled
برچسب زدن طبقه بندی کردن
labeling
برچسب زدن طبقه بندی کردن
label
برچسب زدن طبقه بندی کردن
regrade
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت
staple
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapled
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
stapling
فقره اصلی طبقه بندی یا جور کردن
indexed
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
indexes
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
index
لیست موضوعات طبقه بندی شده به گروههایی یا مرتب کردن به صورت الفبا
bracket
طبقه بندی
stratification
طبقه بندی
low grade
کم طبقه بندی
grading
طبقه بندی
sorting
طبقه بندی
denomination
طبقه بندی
systemization
طبقه بندی
assortment
طبقه بندی
taxonomies
طبقه بندی
taxonomy
طبقه بندی
typification
طبقه بندی
denominations
طبقه بندی
assortments
طبقه بندی
classification
طبقه بندی
classifications
طبقه بندی
divisions
طبقه بندی
division
طبقه بندی
vendor rating
طبقه بندی فروشندگان
suborder
طبقه بندی فرعی
industrial classifications
طبقه بندی صنعتی
unclassified
بدون طبقه بندی
unclassified
طبقه بندی نشده
standardization
همگونی طبقه بندی
market grades and grading
طبقه بندی بازار
accounting classification
طبقه بندی حساب
harmonic division
طبقه بندی متناسب
rug classification
طبقه بندی فرش
harmonic proportion
طبقه بندی متناسب
map classification
طبقه بندی نقشه ها
nosology
طبقه بندی بیماریها
classified
طبقه بندی شده
zootaxy
طبقه بندی جانوران
job classification
طبقه بندی شغلی
taxonomist
متخصص طبقه بندی
job classification
طبقه بندی شغل
nondescript
غیرقابل طبقه بندی
classifiable
قابل طبقه بندی
classification chart
نمودار طبقه بندی
budget classification
طبقه بندی بودجه
classification of aggregate
طبقه بندی خاکدانه ها
classification of soil
طبقه بندی خاک
classificatory
مربوط به طبقه بندی
classifications
طبقه بندی پیام
computer classifications
طبقه بندی کامپیوتر
route classification
طبقه بندی جاده ها
classification
طبقه بندی پیام
service rating
طبقه بندی پرسنلی
soil class
طبقه بندی خاک
secrets
طبقه بندی سری
speed rate increment
طبقه بندی سرعت
secret
طبقه بندی سری
glossography
طبقه بندی و شرح زبانها
coinage
طبقه بندی بهای مسکوک
restricts
بازداشت طبقه بندی مدارک
classified items
اماد طبقه بندی شده
classified items
اقلام طبقه بندی شده
classified material
مدارک طبقه بندی شده
restricting
بازداشت طبقه بندی مدارک
restricted data
اطلاعات طبقه بندی شده
topsecret
طبقه بندی به کلی سری
classified advertisement
آگهی طبقه بندی شده
brussels nomenclature
طبقه بندی تعرفه برکسل
restrict
بازداشت طبقه بندی مدارک
access to classified material
دسترسی به مدارک طبقه بندی شده
army genetal classification test
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
international classification of
طبقه بندی بین المللی بیماریها
systematist
متخصص فائده سازی و طبقه بندی
accountable cryptomaterial
مدارک و وسایل طبقه بندی شده
agct
ازمون طبقه بندی عمومی ارتش
classification yard line
سایدینگ راه اهن طبقه بندی خط
taxon
واحد طبقه بندی گیاهی یاجانوری
sort
دسته کردن طبقه بندی کردن
break down
تجزیه کردن طبقه بندی کردن
grades
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
sorted
دسته کردن طبقه بندی کردن
type
ماشین کردن طبقه بندی کردن
sorts
دسته کردن طبقه بندی کردن
grade
طبقه بندی کردن کلاسه کردن
resorted
جدا کردن طبقه بندی کردن
types
ماشین کردن طبقه بندی کردن
resort
جدا کردن طبقه بندی کردن
resorts
جدا کردن طبقه بندی کردن
typed
ماشین کردن طبقه بندی کردن
age grouping
طبقه بندی اقلام بر حسب عمرقانونی انها
reserve on board
مدارک و اییننامههای طبقه بندی شده ناو
grain size classification
طبقه بندی خاک از نظر اندازه ذرات
marshalling yard
محل تفکیک و طبقه بندی کالاها در مقصد یا مبداء حمل
unit citation
جشن طبقه بندی یکانها از نظر عملیات یاامادگی رزمی
unified soil classification system (uscs
نوعی طبقه بندی خاک که به 51 قسمت تقسیم شده است
phytography
طبقه بندی گیاهان روی زمین گیاه شناسی توضیحی وتشریحی
concurrently
مراجعه کنید به چهار طبقه بندی پردازندههای MIMD , MISD , SIMD , SISD ,
abc analysis
طبقه بندی مخصوص کالاهای موجود درانبار که معمولابراساس قیمت موجودی هریک از اقلام تنظیم میگردد
groups
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
group
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
faults
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
fault
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
faulted
یکی از پنج طبقه بندی مدیریت شبکه که توسط IOS مط رح شد برای تشخیص و رفع خطاهای شبکه
standardises
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardize
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizing
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardised
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardising
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
standardizes
بامعیار معینی سنجیدن بامعیار معینی طبقه بندی کردن
to form into groups
دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
red concept
جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
entresol
طبقه میان طبقه اول عمارت وطبقهای که باکف زمین برابراست
lower classes
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
intermediate
آنچه در یک طبقه بین دو طبقه دیگر است
lower class
طبقه پست وپایین اجتماع طبقه سوم
stratify
طبقه طبقه کردن
haul out
خارج شدن از صورت بندی
laggin
اب بندی کردن اب بندی ناوها
loose issue
تدارکات خارج شده از بسته بندی
Our building (high-rise) is a 20-storey ,but my apartment is on the third floor.
ساختمان ما 20 طبقه است ولی آپارتمان در طبقه سوم است
grade
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades
درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
gift wrap
بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
word warp
فرمت بندی مجدد پس از حذف ها و اصلاحات ویژگی که درصورت جانگرفتن یک کلمه درخط اصلی ان را به ابتدای خط بعدی می برد سطر بندی
telescopic
دستگاه شکسته بندی تلسکوپیک چوبهای شکسته بندی مربوط به دوربین تلسکوپی یادستگاه نشانه روی
packaging
ماده محافظ اشیا که بسته بندی می شوند. مواد جذاب برای بسته بندی کالاها
wording
جمله بندی کلمه بندی
lineament
طرح بندی صورت بندی
lineaments
طرح بندی صورت بندی
To marry below ones station.
با همسری از طبقه پائین تر ازدواج کردن
line astern
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
transparent
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
transparently
نرم افزاری که به کاربر امکان دسترسی به محل حافظه در سیستم حافظه در سیستم صفحه بندی شده میدهد به صورتی که گویی صفحه بندی نشده است
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
to nails up
سر هم بندی کردن
to make a muddle of
سر هم بندی کردن
to make a mess of
سر هم بندی کردن
caulk
اب بندی کردن
batten down
اب بندی کردن
to take a snack
ته بندی کردن
lacevi
بندی کردن
underpin
پی بندی کردن
underpinned
پی بندی کردن
to pin up
بی بندی کردن
to mull a mull of
سر هم بندی کردن
underpins
پی بندی کردن
seals
اب بندی کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com