English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (21 milliseconds)
English Persian
kickable اسان برای ضربه زدن با پا
Other Matches
lollipop ضربه اسان
lollipops ضربه اسان
collar کسب اسان امتیاز ضربه
collars کسب اسان امتیاز ضربه
hitting ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
in orders to make it easiter برای اسان تر کردن ان
in orders that it may beeasier برای اینکه اسان تر شود
laughter مسابقه اسان برای بردن
holeable گوی اسان برای به سوراخ انداختن
pie alley مسیر اسان برای گوی اندازی
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
setup توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
setl زبان سطح بالا که برای اسان کردن برنامه نویسی الگوریتم طراحی شده است
gather shot ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
smalltalk یک سیستم زبان و نرم افزارکه برای هر چه بیشتر اسان نمودن استفاده از کامپیوترتوسط افراد عامی طراحی شده است اسمال تاک
xmodem یک پروتکل انتقال فایل غیرهمزمان برای کامپیوترهای شخصی که انتقال سالم فایل ها را از طریق سیستم تلفن اسان تر می سازد
putt ضربه برای انداختن به سوراخ
putts ضربه برای انداختن به سوراخ
putted ضربه برای انداختن به سوراخ
rugby point امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
addressed اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
addresses اماده شدن برای ضربه یاهدفگیری
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
force تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
in distance نزدیک بودن شمشیرباز برای ضربه زدن
approaches ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approached ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
approach ضربه برای نزدیک شدن به هدف گلف
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
forces تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
rugby point 3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
forcing تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف
break shot نخستین ضربه برای پراکندن گویهای بیلیارد
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
drag bunt ضربه با ثابت نگهداشتن چوب برای دویدن به پایگاه
back-up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
back up اماده برای دویدن درصورت ضربه خوب یار
webbing نوارهای داخل کلاهخود برای کاستن فشار ضربه
chopped ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
scalper پوشش روی پا و سم عقبی برای حفافت از ضربه پای جلو
chop ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
double ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
quick kick کوشش در ضربه زدن با پا درضمن پاس برای کسب موقعیت بهتر
doubled up ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
doubled ضربه زدن دوبار و سریع به دکمه mouse برای آغاز عمل
lay up ضربه زدن به مسافت کوتاهتر از عادی برای اجتناب از افتادن ان در مانع
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
chopped کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
chop کوتاه کردن گام برای اجتناب دونده از ضربه پاشنه نفر جلو
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
overstriking توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
indian check سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او
punts ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punt ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
impluse response پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
free drop برداشتن و انداختن گوی گلف با دست از نقطه ناممکن برای ضربه زدن به نقطه مناسب نزدیک ان
duck soup اسان
potty اسان
eath اسان
easygoing اسان
potties اسان
simplest اسان
easy اسان
straightforward اسان
easiest اسان
easier اسان
cushier اسان
facile اسان
cushiest اسان
cushy اسان
simple اسان
simpler اسان
degage اسان
laxity اسان گیری
to roll by اسان رفتن
to sweep past اسان رفتن
easiest پاس اسان
to roll on اسان رفتن
easy پاس اسان
light handed اسان راحت
soft loan وام اسان
lenient اسان گیر
soft loans وام اسان
to ease off اسان شدن
facilitated اسان کردن
permissiveness اسان گیری
euthanasia مرگ اسان
easygoing اسان گیر
permissive اسان گیر
facilitating اسان کردن
facilitate اسان کردن
facilitates اسان کردن
easier پاس اسان
glide سریدن اسان رفتن
glided سریدن اسان رفتن
leniency اسان گیری ارفاق
glides سریدن اسان رفتن
royal road اسان ترین راه
to take it easy کار را اسان گرفتن
happy go lucky اسان گذران بیمار
cushily اسان وبی دردسر
duck soup کار اسان وسهل
chippie پرتاب اسان از زیر سبد
it promisews to be easy چنین مینماید که اسان است
it promisews to be easy امید میرود اسان باشد
it is very easily done بسیار اسان انجام میگیرد
mobility انتقال اسان منابع تولید
cross ضربه هوک پس از ضربه حریف
crossest ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser ضربه هوک پس از ضربه حریف
nothing great is easy هیچ کاری بزرگی اسان نیست
sclaff ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
pick a cherry ناتوانی در انداختن تمام میلههای اسان بولینگ
friendliness میزان اسان بودن کار باکامپیوتر یا برنامه
cheesecake مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
break the wind در نتیجه کنارزدن هوا کارنفر پشت سر را اسان کردن
cheesecakes مسیری در بولینگ که امتیازبه دست اوردن در ان اسان است
down line processor پردازندهای که در ترمینال یک شبکه ارتباطات قرار دارد وانتقال داده را اسان میکند
shank ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
ten key pad مجموعهای مجزا از کلیدهای شماره گذاری شده از 0 تا 9روی یک صفحه کلید که واردکردن عدد را اسان می سازد
placekick ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
simplify اسان تر کردن مختصر کردن
simplifies اسان تر کردن مختصر کردن
simplifying اسان تر کردن مختصر کردن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
drive چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategy طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategies طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
infra red link روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
IrDA روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
narrative یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
c استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
Ackerman's function تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
recalls برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recall برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narratives یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
bin محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
bins محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
iil دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
teacloth رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
revenue tax مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
teacloths رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
HTTP دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
cold test ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
FDDI اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
liberal education اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
autos توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
auto توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
scratching حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
personal متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
feedback اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
cat استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
cats استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
cold thrust ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
grammars امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
redundancy بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratch حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opened سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
open سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
grammar امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
scratched حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratches حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
opens سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
executive information system نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
beta range حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
precision استفاده از بیش از یک بایت داده برای ذخیره سازی عدد برای افزایش دقت
straight line coding برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
Kaleida Labs شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
wiring ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
VidCap برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
diagnostics اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
pork barrel برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
turnaround time زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com