Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
cuddy
اطاقک کشتی
Other Matches
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
cabins
اطاقک
cabinet
اطاقک
cubicles
اطاقک
booth
اطاقک
cubicle
اطاقک
booths
اطاقک
cabinets
اطاقک
cabin
اطاقک
seadopod
اطاقک غواصی
cabinets
اطاقک کوچک
ballonet
اطاقک مسدود
cockpits
اطاقک خلبان
ballonet
اطاقک خلاء
compartments
اطاقک کابین
compartment
اطاقک کابین
cockpit
اطاقک خلبان
manhole
اطاقک بازرسی
blast box
اطاقک هوا
air lock
اطاقک فشارهواپیما
checker chamber
اطاقک مشبک
manholes
اطاقک بازرسی
cabinet
اطاقک کوچک
regenerative chamber
اطاقک رژنراتیو
coking chamber
اطاقک کک سازی
exhaust chamber
اطاقک خروجی
cockpit
اطاقک خلبان درهواپیما
cockpits
اطاقک خلبان درهواپیما
cooling chamber
اطاقک سرد کننده
boxes
اطاقک جای ویژه
cabinets
هیئت وزرا اطاقک
cabinet
هیئت وزرا اطاقک
carrel
کابین یا اطاقک چوبی
penthouses
اطاقک بالای بام
penthouse
اطاقک بالای بام
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
box
اطاقک جای ویژه
sternsheets
اطاقک عقب قایق
camera obscura
اطاقک تاریک جعبه عکاسی
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
freight container
اطاقک حمل بار یکپارچه
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
barrack
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracking
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
module
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
modules
اطاقک نمونه پیش ساخته واحد نمونه برای اندازه گیری
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship
کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
dock receipt
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
skeg
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skag
قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
vessels
کشتی
hulk
کشتی
on the water
در کشتی
boarded
کشتی
sail ho!
کشتی !کشتی !
board
کشتی
on the sea
در کشتی
hulks
کشتی
foreship
سر کشتی
wrestling
کشتی
vessel
کشتی
ships
کشتی
ship
کشتی
collier
کشتی
flat
پل کشتی
flattest
پل کشتی
on board a ship
در کشتی
on shipboard
در کشتی
puppis
کشتی دم
ark
کشتی
ship haven
یک کش کشتی
decks
پل کشتی
bilge
اب ته کشتی
catch
کشتی کج
by water
با کشتی
Take a copper vessel, pour water in it and let it stay overnight
کشتی مس
argo
کشتی
decked
پل کشتی
carina
کشتی
bottom
کشتی
carinae
کشتی
afloat
در کشتی
deck
پل کشتی
aft
در پس کشتی
bottoms
کشتی
cook house
اشپزخانه کشتی
training ship
کشتی اموزشی
pilotage
راهنمایی کشتی
tramp steamer
کشتی ازاد
shipboard
صحنه کشتی
shipboard
کنار کشتی
aerographer
هواشناسی کشتی
aeroboat
کشتی طیار
bill of loading
بارنامه کشتی
bill of loading
جواز کشتی
shipbuilding
کشتی سازی
pleasure boat
کشتی تفرجی
shipboard
پهلوی کشتی
troopship
کشتی سرباز بر
tramp vessel
کشتی ازاد
towboat
کشتی یدک کش
topsldes
بادخوربدنه کشتی
seaway
مسیر کشتی
shipowner
مالک کشتی
berthing
خوابگاه کشتی
berths
خوابگاه کشتی
commercial marine
کشتی تجاری
to take ship
با کشتی بردن
sea gauge
اب نشین کشتی
cargoes
محموله کشتی
double-decker
کشتی دوعرشهای
shipowner
صاحب کشتی
berthed
خوابگاه کشتی
cargo
محموله کشتی
dock
تعمیرگاه کشتی
docked
تعمیرگاه کشتی
shipload
بار کشتی
docks
تعمیرگاه کشتی
shipmaster
رئیس کشتی
berth
خوابگاه کشتی
commondo ship
کشتی نیروبر
double-deckers
کشتی دوعرشهای
bill of lading
ستمی کشتی
air ship
کشتی هوایی
bige water
گنداب کشتی
deck seamanship
ملوان پل کشتی
deck plan
افق پل کشتی
deck plan
صفحه پل کشتی
argosy
کشتی تجاری
To launch a ship (boat).
کشتی به آب انداختن
drillship
کشتی حفاری
argosy
کشتی بزرگ
HMS
کشتی انگلیسی
packet boat
کشتی نامه بر
sister ship
کشتی همسان
ship handling
مانور با کشتی
ship papers
اسناد کشتی
ship propeller
پروانه کشتی
ship building
کشتی سازی
auxiliary ship
کشتی تدارکاتی
ship safety
سلامت کشتی
at the fore
در جلوی کشتی
deck gang
ملوان پل کشتی
pancratist
کشتی گیر
wrestling match
مسابقه کشتی
war ship
کشتی جنگی
amidships
درمیان کشتی
coxswain
مباشر کشتی
amid ships
درمیان کشتی
alee
پناهگاه کشتی
wrecked
کشتی شکسته
passenger liner
کشتی مسافربری
aport
بطرف چپ کشتی
afterdeck
عقب کشتی
dockyards
تعمیرگاه کشتی
passenger liner
کشتی مسافری
wresthing match
مسابقه کشتی
deadman
مهاربند کشتی
cutwater
دماغه کشتی
wrech
کشتی شکستگی
propeller
پروانه کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com