Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
suspension of arms
اعلام اتش بس موقت یا تعلیق موقت حالت جنگی
Other Matches
protempore
موقت شاغل مقامی بطور موقت
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
holding anchorage
لنگر موقت در روی دریا یابندرگاه توقف موقت در روی دریا
intrim
موقت
interim
موقت
pontoon bridge
پل موقت
temporary
موقت
provisional
موقت
pontoon
پل موقت
adhoc
موقت
makeshift
موقت
pontoons
پل موقت
pro tempore
موقت
temporary storage
انباره موقت
temporary road
راه موقت
the pro tem chief
رئیس موقت
temporary marriage
ازدواج موقت
stopgaps
چاره موقت
coffer dam
سد انحرافی موقت
x site
انبار موقت
dazzling
کوری موقت
charge d'affaires of the embassy
کاردار موقت
term insurance
بیمه موقت
temporary works
کارهای موقت
kluged
ترسیم موقت
temporary wife
زوجه موقت
temporary structures
ساختمانهای موقت
temporary storage
حافظه موقت
dazzle
کوری موقت
dazzles
کوری موقت
temporal life
زندگی موقت
suspension
اخراج موقت
cofferdam
بند موقت
bretex
سنگر موقت
provisional scrip
تصدیق موقت
stopgap
چاره موقت
temporary duty
ماموریت موقت
bretise
سنگر موقت
bretesse
سنگر موقت
suspensions
اخراج موقت
protem
موقتا موقت
temporarily
بطور موقت
temporary gauge
اشل موقت
buffer
حافظه موقت
drop tank
تانک موقت
temporary hardness
سختی موقت
tabernacle
پرستشگاه موقت
modulus vivendi
قار موقت
modus vivendi
توافق موقت
temporalty
بطور موقت
bretess
سنگر موقت
brettys
سنگر موقت
bretisee
سنگر موقت
temporary duty
شغل موقت
timbering
چوبست موقت
interim certificates
گواهی موقت
lean-to
پناهگاه موقت
lean-tos
پناهگاه موقت
provisional
به طور موقت
bridging leon
وام موقت
bridging leon
اعتبار موقت
dazzled
کوری موقت
interim plan
برنامههای موقت
interim financing
پرداخت موقت
ischemia
کم خونی موقت
short time duty
کار موقت
false work
حائل موقت
detention pending trial
حبس موقت
suspension of arms
اتش بس موقت
tentative
ازمایشی موقت
debarkation hospital
بیمارستان موقت
armistice
صلح موقت
blackout
بیهوشی موقت
blackouts
بیهوشی موقت
armistices
صلح موقت
lapsing
برگشت انحراف موقت
acting sublieutenant
ناوبان دوم موقت
locumtenens
کفیل جانشین موقت
transient ischemia
کم خونی موضعی موقت
air commodore
سرتیپ موقت هوایی
provisional order
دستور موقت اداری
provisional scrip
تصدیق موقت سهام
interim injunction
حکم توقیف موقت
beach dump
انبار موقت ساحلی
lapse
برگشت انحراف موقت
lapses
برگشت انحراف موقت
convening authority
فرماندار موقت نظامی
pontoons
پل موقت نظامی زدن
drug holiday
ترک موقت دارو
convening authority
مقام صلاحیتدار موقت
alternate water terminal
بارانداز ابی موقت
pontoon
پل موقت نظامی زدن
cover note
بیمه نامه موقت
shadow memory
حافظه ثانوی موقت
shells
برنامه خروج موقت
rendezvous area
منطقه تجمع موقت
scrip
گواهی نامه موقت
provisional statement
صورت وضعیت موقت
hard
خطای موقت در سیستم
shelling
برنامه خروج موقت
shell
برنامه خروج موقت
harder
خطای موقت در سیستم
hardest
خطای موقت در سیستم
kludge
سخت افزار موقت
provisional assignee
مدیر تصفیه موقت
covering note
بیمه نامه موقت
provisorily
بطور شرطی یا موقت
juryrig
برپا کردن موقت
pontonier
مامور پل موقت سازی
pontoneer
مامور پل موقت سازی
provisionally
بطور موقت عجالتا"
remainder
حالت تعلیق
keyboard buffer
حافظه موقت صفحه کلید
stopgap
وسیله موقت دریچه انسداد
stopgaps
وسیله موقت دریچه انسداد
progress payments
پرداختهای موقت یا علی الحساب
registering
ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancy
مدت اجاره مالکیت موقت
truces
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
register
ذخیره موقت دستورات اجرایی
tenancies
مدت اجاره مالکیت موقت
truces
قرارداد متارکه موقت جنگ
truce
متارکه یا صلح یا اتش بس موقت
time charter
کرایه کردن موقت کشتی
registers
ذخیره موقت دستورات اجرایی
quia timet
قرار تامین دستور موقت
truce
قرارداد متارکه موقت جنگ
parleying
مذاکره درباره صلح موقت
parley
مذاکره درباره صلح موقت
parleyed
مذاکره درباره صلح موقت
kludge
سیستم نرم افزار موقت
juryrig
سوار کردن موقت وسایل
fifo
فضای ذخیره سازی موقت
parleys
مذاکره درباره صلح موقت
to be in suspension
در حالت تعلیق بودن
suspension
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
suspensions
تعلیق دستگاه تعلیق محور تعلیق خودرو جلوگیری کردن
print
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
dazzle
سوسو زدن کور کردن موقت
clipboards
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
clipboard
1-فضای ذخیره سازی موقت داده 2-
transient
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
jumpers
اتصال موقت روی تخته مدار
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
prints
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
blips
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
blip
عقب زدن اتومبیل بطور موقت
transients
وسیلهای که ولتاژ موقت را تحمل میکند
dazzling
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzled
سوسو زدن کور کردن موقت
dazzles
سوسو زدن کور کردن موقت
transient
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
outputs
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
secondary
وضعیت موقت ایستگاه دریافت داده
coffer-dam
[مانع موقت آب بین دو ردیف شمعها]
jumper
اتصال موقت روی تخته مدار
output
ذخیره موقت داده که خارج خواهد شد
printed
توقف موقت چاپگر هنگام چاپ
transients
خطای موقت که درمدت زمانی رخ میدهد
hypostasis
موجود فرضی حالت تعلیق
holding area
منطقه توقف موقت
[هوا فضا]
[هوانوردی ]
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
task
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
transient
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
tasks
ذخیره موقت کارهای منتظر برای پردازش
stationed
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
stations
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
workfile
یک کپی موقت از برنامه یی که در حال ویرایش است
registers
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
stack
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacked
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
stacks
ذخیره موقت صفحات در سیستم حافظه مجازی
register
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
station
وضعیت موقت یک ایستگاه که داده را بازیابی میکند
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
registering
تعدادثباتها یی که برای ذخیره موقت استفاده می شود
transients
بخشی از حافظه موقت که در مدت زمانی رخ میدهد
intermediate
فضای موقت حافظه برای موضوعاتی که پردازش می شوند
supersedeas
دستور موقت دادگاه در موردخودداری از انجام یا ادامه کاری
softer
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
soft
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
softest
که به طور موقت در سخت افزار ذخیره شده است
scratch
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratches
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratching
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
scratched
فضای حافظه یا فایل برای ذخیره موقت داده
temporary storage
ثبات حافظه موقت برای نتیجه عملیات ALU
registers
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
heap
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
registers
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
comment
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
registering
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
commented
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
register
فضایی در CPU برای ذخیره موقت داده پیش ازپردازش
cooling-off periods
دوره ارامش موقت برای حل مسالمت امیز اختلاف نظرات
receivers
ثبات ذخیره موقت برای دادههای ورودی پیش از پردازش
short run
زمان موقت مدتی که در طی ان مقدارتولید یک کالا را نمیتوان تغییر داد
register
فضای ذخیره سازی موقت که داده دران منتقل میشود
heaping
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
heaps
فضای ذخیره سازی موقت که اجازه دستیابی تصادفی میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com