Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
re election
انتخاب مجدد
re-election
انتخاب مجدد
Search result with all words
CTR
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
ctrl
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
Other Matches
radio button
شانه دایرهای کنر یک انتخاب که در هنگام انتخاب یک مزکز سیاه دارد.دگمههای رادیویی یک روش انتخاب از بین چند موضوع است و در هر زمان فقط یک دکمه رادیویی انتخاب میشود.
charges
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge
ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
target selector
دوربین انتخاب هدف دوربینی که مخصوص انتخاب هدفها به وسیله توپ است
re endorsement
پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
tree
روش سریع انتخاب که اطلاع اولین مرتب کردن در مرحله دوم استفاده میشود تا سرعت انتخاب بالا رود
regenerates
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerated
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating
1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
sophistication
نوع انتخاب سریع که اطلاعات مرحله اول مرتب سازی در مرحله دوم به کار می رود تا سرعت انتخاب را افزایش دهد
ineligibility
عدم قابلیت برای انتخاب شدن محرومیت از انتخاب شدن غیرقابل قبول
checked
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
check
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
checks
جعبه کوچک با یک ضربدر در آن در صورتی که عمل انتخاب شود و خالی در صورتی که عمل انتخاب نشود
menu item
یک انتخاب در فهرست انتخاب
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
controlled reprisal
انتخاب بررسی شده راه کار انتخاب کنترل شده راه کار
furthered
مجدد
further
مجدد
renewed
مجدد
furthers
مجدد
furthering
مجدد
seconds
مجدد
further on
مجدد
seconding
مجدد
seconded
مجدد
second
مجدد
furthermore
مجدد
reflorescence
مجدد
reinsurance
بیمه مجدد
reinfection
عفونت مجدد
regeneracy
تولید مجدد
regelation
انجماد مجدد
reconviction
محکومیت مجدد
recrystallization
تبلور مجدد
reapparition
فهور مجدد
recurrence
رویدادن مجدد
reallocation
تخصیص مجدد
recoupment
کسب مجدد
reintegration
استقرار مجدد
reinterpretation
تفسیر مجدد
reactivation
فعالیت مجدد
reversion
ترجمه مجدد
reformat
فرمت مجدد
reebtry
تملک مجدد
reebtry
دخول مجدد
reebtry
ورود مجدد
reconversion
گرایش مجدد
reenlistment
سربازگیری مجدد
reconveyance
اعاده مجدد
redirection
راهنمایی مجدد
reeducation
تربیت مجدد
reentrance
دخول مجدد
reexport
صادرات مجدد
recompile
کامپایل مجدد
recaption
توقیف مجدد
rededication
تقدیم مجدد
rededication
اهدا مجدد
re-examination
بازپرسی مجدد
rearrangement
ترتیب مجدد
reorganising
سازماندهی مجدد
readjustment
سازگاری مجدد
reloads
بارکردن مجدد
reloads
پر کردن مجدد
reorganize
سازماندهی مجدد
reloading
بارکردن مجدد
reloading
پر کردن مجدد
reorganized
سازماندهی مجدد
reloaded
بارکردن مجدد
reloaded
پر کردن مجدد
reorganize
تشکیلات مجدد
readjustments
سازگاری مجدد
retrial
ازمایش مجدد
reorganising
تشکیلات مجدد
reorganises
سازماندهی مجدد
reorganises
تشکیلات مجدد
reorganised
سازماندهی مجدد
reorganised
تشکیلات مجدد
revaluation
ارزیابی مجدد
revaluation
بهاگذاری مجدد
retrials
محاکمه مجدد
retrials
ازمایش مجدد
retrial
محاکمه مجدد
reorganizes
تشکیلات مجدد
reload
بارکردن مجدد
redraw
رسم مجدد
rehearsals
تکرار مجدد
rehearsal
تکرار مجدد
regenerating
تولید مجدد
regenerates
تولید مجدد
regenerated
تولید مجدد
redrew
رسم مجدد
regenerate
تولید مجدد
rearrangements
ترتیب مجدد
redrawing
رسم مجدد
redrawn
رسم مجدد
reload
پر کردن مجدد
reorganizes
سازماندهی مجدد
reorganizing
تشکیلات مجدد
reorganizing
سازماندهی مجدد
re examination
بازپرسی مجدد
resurgence
طغیان مجدد
redistribution
توزیع مجدد
repaint
رسم مجدد
redraws
رسم مجدد
remarriage
ازدواج مجدد
recounting
شمارش مجدد
recounts
شمارش مجدد
comebacks
دستیابی مجدد
reproduction
تولید مجدد
re-ran
نمایش مجدد
re-run
نمایش مجدد
re-running
نمایش مجدد
re-runs
نمایش مجدد
retake
گرفتن مجدد
recounted
شمارش مجدد
reorganized
تشکیلات مجدد
replenishes
تدارک مجدد
retransmission
مخابره مجدد
retransmission
ارسال مجدد
retread process
تعمیر مجدد
replenishes
پرکردن مجدد
remarriages
ازدواج مجدد
replenished
تدارک مجدد
reinforcement
وضع مجدد
recount
شمارش مجدد
retaken
گرفتن مجدد
retakes
گرفتن مجدد
retaking
گرفتن مجدد
remanding
بازداشت مجدد
remanded
بازداشت مجدد
remand
بازداشت مجدد
reproductions
تولید مجدد
reissue
چاپ مجدد
reissued
چاپ مجدد
reissues
چاپ مجدد
reissuing
چاپ مجدد
after shrinkage
انقباض مجدد
remands
بازداشت مجدد
revisits
ملاقات مجدد
crossecheck
مقابله مجدد
replenished
پرکردن مجدد
replenish
تدارک مجدد
replenish
پرکردن مجدد
subdivisions
تقسیم مجدد
subdivision
تقسیم مجدد
revisit
ملاقات مجدد
revisited
ملاقات مجدد
revisiting
ملاقات مجدد
restoration
استقرار مجدد
rallied
اجتماع مجدد
reconditioning
تعمیر مجدد
recreation
خلق مجدد
recreations
خلق مجدد
reassurance
اطمینان مجدد
reorganization
سازماندهی مجدد
reporduce
تولید مجدد
reassurances
اطمینان مجدد
reorganization
تشکیلات مجدد
reoccur
فهور مجدد
renegotiation
مذاکره مجدد
renascence
زندگی مجدد
repayments
پرداخت مجدد
repayment
پرداخت مجدد
re claim
تقاضای مجدد
re attachment
توقیف مجدد
rallies
اجتماع مجدد
rally
اجتماع مجدد
re establishment
تاسیس مجدد
remotion
حرکت مجدد
replenishing
تدارک مجدد
replenishing
پرکردن مجدد
resale
فروس مجدد
reshipment
حمل مجدد
comeback
دستیابی مجدد
resorption
مکیدن مجدد
restatements
بیان مجدد
rerun
اجرای مجدد
restatement
بیان مجدد
resale
حراج مجدد
restart
شروع مجدد
republication
انتشار مجدد
resupply
اماد مجدد
resurvey
بررسی مجدد
recurrences
رویدادن مجدد
background recalculation
محاسبه مجدد پس زمینه
manual recalculation
محاسبه مجدد دستی
automatic recalculation
محاسبه مجدد خودکار
column wise recalculation
محاسبه مجدد ستونی
reproductions
تولید کردن مجدد
reboot
راه اندازی مجدد
optimal recalculation
محاسبه مجدد بهینه
re examination
پرس ازمایی مجدد
natural recalculation
محاسبه مجدد طبیعی
reconversion
تبدیل مجدد پول
overpacking
لفاف پیچی مجدد
re-examination
پرس ازمایی مجدد
repeat
انجام مجدد یک عمل
restart
راه انداختن مجدد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com