Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
standard free energy of formation
انرژی ازاد تشکیل استاندارد
Other Matches
extends
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extending
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
extend
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند
PHIGS
برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
standard heat of formation
گرمای تشکیل استاندارد
bond formation energy
انرژی تشکیل پیوند
free energy
انرژی ازاد
work function
انرژی ازاد در ترمودینامیک
gibbs free energy
انرژی ازاد گیبس
DIL
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
virtual level
تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
eisa
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
ieee
سیستم استاندارد شبکه Token Ring که توسط IBM به صورت استاندارد بیان شده
pair production
تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
document
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documented
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
documenting
روش استاندارد برای ارسال و ذخیره سازی متن ها و تصاویر روی شبکه بخشی از استاندارد IBM SNA
intrinsic energy
انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
glide path
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
international standards organization
طرح شبکه استاندارد ISO که به صورت لایهای است و هر لایه کار مخصوصی دارد و به سیستمهای مختلف امکان ارتباط میدهد البته در صورتی که مط ابق با استاندارد باشند
POSIX
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود
radar netting
تشکیل شبکه اتصالی رادارها تشکیل حلقه زنجیر ازرادارها در یک شبکه
energy transition
عبور انرژی
[ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
source
استاندارد IEEE , IBM وغیره IBM و غیر IBM نوع Taken Ring امکان استاندارد bridge می دهند تا داده را ردو بدل کنند
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
european unclear a energy agency
اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
fission to yield ratio
توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
free gyroscope
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
high sea
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
sound absorption
خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
free enterprise
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
establishments
تشکیل
establishment
تشکیل
entelechy
تشکیل
incorporation
تشکیل
endomorphy
تشکیل
endomorphism
تشکیل
standard
استاندارد
standards
استاندارد
canonical
استاندارد
modulus
استاندارد
high and dry
<idiom>
استاندارد
sporogenesis
تشکیل هاگ
hematopoiesis
تشکیل خون
embryogen
تشکیل جنین
organizes
تشکیل دادن
metamerism
تشکیل حلقهای
annulation
تشکیل حلقه
organizing
تشکیل دادن
embryogeny
تشکیل جنین
organisers
تشکیل دهنده
formative
تشکیل دهنده
stratification
تشکیل چینه
strobilation
تشکیل رشته
stratification
تشکیل طبقات
placentation
تشکیل جفت
gleization
تشکیل خاک رس
forms
تشکیل دادن
form
تشکیل دادن
tournament
تشکیل مسابقات
to erect into
تشکیل دادن از
umbilication
تشکیل ناف
bonding
تشکیل پیوند
organizers
تشکیل دهنده
vacuolation
تشکیل حفره
osteogenesis
تشکیل استخوان
sporogeny
تشکیل هاگ
organizer
تشکیل دهنده
orogenesis
تشکیل کوه
tournaments
تشکیل مسابقات
the house went into secret session
تشکیل داد
formed
تشکیل دادن
fibrillation
تشکیل الیاف
enthalpy of formation
انتالپی تشکیل
organize
تشکیل دادن
capital formation
تشکیل سرمایه
ossification
تشکیل استخوان
antidim
مایع ضد تشکیل مه
constituting
تشکیل دادن
argillaceous
تشکیل شده از رس
constitutes
تشکیل دادن
antitrust
مخالف تشکیل
constitute
تشکیل دادن
constituted
تشکیل دادن
sacculation
تشکیل کیسه
organising
تشکیل دادن
formation constant
ثابت تشکیل
foetation
تشکیل جنین
flagellation
تشکیل تاژک
spermatogenesis
تشکیل نطفه
preformation
تشکیل قبلی
heat of formation
گرمای تشکیل
organises
تشکیل دادن
former
تشکیل دهنده
siltation
تشکیل لجن
formation
صف ارایی تشکیل
energy barrier
سد انرژی
power
انرژی
zipping
انرژی
zipped
انرژی
zip
انرژی
exergonic
انرژی ده
endrgized
با انرژی
powering
انرژی
powered
انرژی
powers
انرژی
vigour
انرژی
zips
انرژی
high energy
پر انرژی
vigor
انرژی
energy line
خط انرژی
energies
انرژی
energy
انرژی
low energy
انرژی کم
isenergic
هم انرژی
deenergized
بی انرژی
standard measure
اندازه استاندارد
standard interface
رابط استاندارد
standard costs
هزینههای استاندارد
frequency standard
استاندارد فرکانس
standard ohm
اهم استاندارد
standard condition
شرایط استاندارد
traditional chess
شطرنج استاندارد
standardized
استاندارد شده
standard resistor
مقاومت استاندارد
basic standard cost
قیمت استاندارد
boilerplate
متن استاندارد
standard error
خطای استاندارد
dialects
ی در زبان استاندارد
standard price
قیمت استاندارد
magnetic standard
اهنربای استاندارد
standard solution
محلول استاندارد
standard section
پروفیل استاندارد
table lamp
لامپ استاندارد
primary standard
استاندارد اولیه
standard interface
واسطه استاندارد
standard function
تابع استاندارد
standard specification
مقررات استاندارد
standardization
استاندارد سازی
standard rate
نرخ استاندارد
standard pascal
پاسکال استاندارد
basic standard
استاندارد اولیه
standard pitch
گام استاندارد
standard specification
دستورات استاندارد
dialect
ی در زبان استاندارد
standards of living
استاندارد زندگی
standard class
درجه استاندارد
standardize
استاندارد نمودن
standard temperature and pressure
شرایط استاندارد
standard
استاندارد همگون
secondary standard
استاندارد ثانویه
standardised
استاندارد نمودن
normal temperature and pressure
شرایط استاندارد
standardises
استاندارد نمودن
standardising
استاندارد نمودن
standards
استاندارد همگون
standardizing
استاندارد نمودن
standardizes
استاندارد نمودن
resistance standard
مقاومت استاندارد
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
nonstandard
غیر استاندارد
silver standard
استاندارد نقره
standard of living
استاندارد زندگی
standard bar
میله استاندارد
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
standard candle
شمع استاندارد
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
standard cell
پیل استاندارد
substandard
زیر استاندارد
back bonding
تشکیل پیوند از پشت
molar heat of formation
گرمای مولی تشکیل
acidic
تشکیل دهندهء اسید
syndicates
اتحادیه تشکیل دادن
preform
قبلا تشکیل دادن
syndicates
تشکیل اتحادیه دادن
syndicate
اتحادیه تشکیل دادن
syndicate
تشکیل اتحادیه دادن
venues
محل تشکیل دادگاه
gang
جمعیت تشکیل دادن
colonised
تشکیل مستعمره دادن
gangs
جمعیت تشکیل دادن
colonize
تشکیل مستعمره دادن
entelechy
مرحله تشکیل وتحقق
force development
برنامه تشکیل یکانها
rate of capital formation
نرخ تشکیل سرمایه
federalization
تشکیل کشورهای متحد
nuclei
هسته تشکیل دهنده
beds
تشکیل طبقه دادن
bed
تشکیل طبقه دادن
nucleus
هسته تشکیل دهنده
ossification
مرحله تشکیل استخوان
epigenesis
تشکیل نطفه ازنو
constituents
جزء تشکیل دهنده
back bonding
تشکیل پیوند برگشتی
involucrum
تشکیل استخوان جدید
constituents
سازه تشکیل دهنده
constituent
جزء تشکیل دهنده
constituent
سازه تشکیل دهنده
chemical bonding
تشکیل پیوند شیمیایی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com