Total search result: 201 (7 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
gigo |
اگر اطلاعات ورودی بد باشد خروجی هم بد خواهد بود |
|
|
Other Matches |
|
NOT function |
تابع معکوس منط قی که وقتی ورودی نادرست باشد خروجی درست خواهد بود |
queues |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queued |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queue |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
queueing |
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است |
i/o |
فضای ذخیره سازی موقت داده که به عنوان خروجی یا ورودی استفاده خواهد شد |
denials |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
denial |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگره یک ورودی درست باشد |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده که ورودی یا خروجی باشد |
interface |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
joint denial |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی غلط است که هر ورودی درست باشد |
interfaces |
مداری که به داده کنترل شده به صورت ورودی یا خروجی CPU باشد |
neither nor function |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است اگر ورودی درست باشد |
identities |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
identity |
دروازه منط ق که حاوی خروجی ست که در صورتی که ورودی ها یکسان باشد درست است |
unions |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
union |
تابع منط قی که اگر هر ورودی درست باشد نتیجه درست خواهد بود |
flip-flop |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopping |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flopped |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
flip-flops |
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند |
adc |
وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد |
exjunction |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
alternative |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
difference |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
alternatives |
تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
differences |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و نادرست است وقتی ورودی ها مشابه اند |
EXOR |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یکی از ورودی ها درست باشد و وقتی نادرست است که هر ورودی مشابه باشند |
exclusive |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که یک ورودی درست باشد و وقتی نادرست است که ورودی ها مثل هم باشند |
maps |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
map |
پورت ورودی /خروجی که قابل دستیابی است انگار که محلی از حافظه در محدوده آدرس طبیعی CPU باشد |
garbage in garbage out |
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد |
gigo |
اصطلاحی است به این معنی که اگر به برنامه اطلاعات ورودی بیهوده داده شودبرنامه نتایج بیهودهای رابه عنوان خروجی تولیدخواهد کرد |
OR function |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست میدهد که یک ورودی درست باشد |
and |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
coincidence function |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که هر دو ورودی درست باشد |
disjunction |
تابع منط قی که در صورتی که ورودی درست باشد خروجی درست تولید میکند |
either or operation |
تابع منط قی که وقتی خروجی درست دارد که یک ورودی درست داشته باشد |
alternation |
تابع منط قی که یک خروجی درست را در صورتی که هر یک از ورودی ها درست باشد ایجاد میکند |
NAND function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد |
dispersion |
تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد |
input output processor |
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی |
JK flip flop |
نوعی flipe=flop با دو ورودی k,g و دو خروجی مخالف که بستگی به ورودی دارند |
gate |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
gates |
دروازه ورودی که خروجی آن معادل معکوس منط ق ورودی است |
input/output |
فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود |
attributing |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
attributes |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
attribute |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
denials |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
denial |
تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد |
NEQ |
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است |
equivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
inequivalence |
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است |
non equivalence function |
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است |
aperture card |
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد |
adder |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adder |
مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد |
adders |
مدار جمع دودویی که جمع دو ورودی را حساب میکند و خروجی وام گرفته را هم نشان میدهد ولی چنین ورودی ای را نمیپذیرد |
analog |
مداری که سیگنال را که مط ابق با اعداد دیجیتال ورودی است به عنوان خروجی صادر میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل کند |
fullest |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
full |
مدار جمع دودویی که می توان مجموع دو ورودی را حساب کند و عدد نقلی ورودی را می پذیرد و در صورت لزوم رقم نقلی خروجی تولید میکند |
analogues |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
analogue |
مداری که یک سیگنال آنالوگ را که مط ابق با ورودی دیجیتال است به عنوان خروجی ارسال میکند تا بتواند ورودی دیجیتال را به حالت آنالوگ تبدیل کند |
decision |
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود |
decisions |
مدار منط قی که روی داده دودویی کار میکند و خروجی طبق عمل خواهد بود |
i/o |
ورودی-خروجی |
input output |
ورودی خروجی |
input output device |
دستگاه ورودی و خروجی |
i/o processor |
پردازنده ورودی و خروجی |
i/o port |
مدخل ورودی و خروجی |
input output instructions |
دستورات ورودی و خروجی |
input output operation |
عملکرد ورودی- خروجی |
input output order |
ترتیب ورودی- خروجی |
input output ports |
مدخلهای ورودی- خروجی |
i/o channel |
کانال ورودی و خروجی |
i/o bound |
محدود به ورودی خروجی |
input output procedure |
رویه ورودی- خروجی |
input output interface |
میانگیر ورودی- خروجی |
input output channel |
کانال ورودی- خروجی |
cpu |
باس ورودی / خروجی |
input output bus |
گذرگاه ورودی- خروجی |
central |
واحد ورودی و خروجی |
simultaneous input/output |
ورودی و خروجی همزمان |
microcontroller |
پورت ورودی /خروجی |
parallel input output |
ورودی و خروجی موازی |
serial input\output |
ورودی و خروجی سری |
input output unit |
واحد ورودی- خروجی |
input output system |
سیستم ورودی- خروجی |
input output control |
کنترل ورودی- خروجی |
input output symbol |
علامت ورودی- خروجی |
input output relation |
رابطه ورودی- خروجی |
external data file |
فایل اطلاعات خروجی |
full |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
fullest |
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند |
helped |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
help |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
helps |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
input output control system |
سیستم کنترل ورودی-خروجی |
memory mapped i/o |
ورودی- خروجی نگاشت حافظه |
architecture |
حافظه و وسایل ورودی / خروجی |
basic input output system |
سیستم ورودی و خروجی پایه |
input output controller |
کنترل کننده ورودی- خروجی |
input output bandwidth |
پهنای باند ورودی- خروجی |
input output redirection |
تعیین مسیر ورودی- خروجی |
iocs |
سیستم کنترل ورودی- خروجی |
interfaces |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
interface |
که شامل : کانال ورودی /خروجی |
data input |
اطلاعات ورودی |
input information |
اطلاعات ورودی |
remote |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
input/output file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O file |
داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
amplification |
نرخ قدرت سیگنال خروجی به ورودی |
remotest |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
remoter |
وسیله ورودی- خروجی خارج از کامپیوتر |
bios |
سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس |
microsoft |
ورودی کاربر و خروجی را نمایش میدهد |
combo box |
ورودی- خروجی متفاوت را نمایش میدهد |
input output programming system |
سیستم برنامه سازی ورودی- خروجی |
programmed i/o |
ورودی- خروجی برنامه ریزی شده |
inputted |
داده ها اطلاعات ورودی |
input |
داده ها اطلاعات ورودی |
I/O instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
inhibits |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
operation |
عمل منط قی که از دو ورودی یک خروجی تولید میکند |
input/output device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
inhibit |
ورودی دروازه که سیگنال خروجی را بلاک میکند |
input/output module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output instruction |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input/output statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I [O] request [IORQ] |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
input [output] request |
درخواست داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O statement |
دستور داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
I/O device |
دستگاه داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallels |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
input/output |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
registers |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
registering |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
tidal prism |
اب ورودی و خروجی جذر ومد یا کشند دریایی |
register |
ثبات انتقال که خروجی آن به ورودی اش برمی گردد. |
I/O module |
واحد داده ورودی [خروجی] [رایانه شناسی] |
parallel |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
paralleling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
parallelling |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
cascade connection |
خروجی یکی ورودی برای دیگری است |
parallelled |
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی |
half |
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد |
input/output |
سیگنال تقاضا از CPU برای داده ورودی یا خروجی |
unit |
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود |
and |
پردازش چند سیگنال ورودی که خروجی آن عمل "و" آنهاست |
analogue |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
nonlinear |
مدار الکترونیکی که خروجی آن نسبت به ورودی خط ی تغییر نمیکند |
i/o |
انتقال داده به پورت ورودی / خروجی و نه آدرس طبیعی آن |
analogues |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
symbolic i/o assignment |
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی |
interface |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
interfaces |
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است |
compounds |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
analog |
دروازه منط قی که خروجی آن مط ابق با یک سیگنال ورودی است |
units |
که برای ورودی و خروجی داده به یک پردازنده به کار می رود |
compound |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
compounded |
مدار یا تابع منط قی که از چندین ورودی که خروجی می سازد |
display tolerance |
میزان دقتی که با ان اطلاعات گرافیکی می توانند خروجی باشند |
conjunction |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
conjunctions |
تابع منط قی که اگر همه ورودی ها درست باشند درست خواهد بود |
gate |
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی |
gates |
زمانی که یک دروازه خروجی تولید میکند پس از دریافت داده ورودی |
joysticks |
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر |
buffer pool |
تعدادی میانگیر که در دسترس سیستم کنترل ورودی-خروجی هستند |
redirect |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
input/output |
استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص |
one element |
تابع منط قی که در صورت درستی ورودی خروجی درست میدهد |
joystick |
با حرکت دادن دسته ایستاده در پورت ورودی /خروجی کامپیوتر |
gear ratio |
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده |
redirected |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
process |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
multiplexor |
مداری که تعددی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند |
image |
[دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند.] |
redirects |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
circulating |
ثبات حرکتی که خروجی آن از طریق یک حلقه بسته به ورودی آن بر می گردد |
mux |
مداری که تعدادی ورودی را به تعداد کمتری خروجی ترکیب میکند |
images |
دو جدول تصویر که وسایل و فرآیندهای ورودی و خروجی را کنترل میکند |
redirecting |
فرآیند در نظر گرفتن خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری |
processes |
ورودی کامپیوتری , توابع خروجی , CPU به همراه حاقظه برنامه |
i/o |
که برای ورودی و خروجی داده به پردازنده قابل استفاده است |
MBR |
ثباتی در CPU که موقتا تمام ورودی- خروجی ها را بافر میکند |
regulates |
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند |
regulating |
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند |
operators |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
operator |
وسایل ورودی خروجی که اپراتور برای کنترل کامپیوتر استفاده میکند |
microprocessors |
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد |
regulated |
منبع ولتاژیا جریان ثابت که خروجی آن با تغییرمنبع ورودی تغییرنمی کند |
distorts |
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله |
i/o |
مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی / خروجی به وسیله دیگر است |
input/output |
دستور برنامه که داده را از حافظه به پورت ورودی /خروجی منتقل میکند |
distort |
معرفی اختلافات نامط لوب بین سیگنال ورودی و خروجی یک وسیله |
input/output |
وسیله هوشمند که جریان داده را بین CPU و وسایل ورودی /خروجی |