English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
cutthroat بازی 3 نفره که هریک به نفع خود بازی میکند
Other Matches
harlequinade بخشی ازنمایش یالال بازی که لوده دران بازی میکند لودگی
solitaire بازی یک نفره
solitaires بازی یک نفره
two person game بازی دو نفره در تئوری بازیها
two person zero sum game بازی دو نفره با مجموع صفر
tetherball نوعی بازی دو نفره با راکت وتوپ
mixed foursome بازی گلف دو تیم دو نفره زن و مرد
baseball بازی بین دو تیم 9 نفره با چوب و توپ
curling بازی روی زمین یخ بین دوتیم 4 نفره
handball بازی بین دو تیم هفت نفره با شش بازیگر ویک دروازه بان
lawn bowling بازی بین 2 نفر یاتیمهای 2 تا 4 نفره بصورت غلطاندن گویها بسمت جک
skittles بازی شبیه به بولینگ درانگلستان بین 2 نفر یا 2تیم تا 5 نفره با پرتاب گوی یا دیسک به 9 میله
shinny بازی هاکی که با توپ چوبی بازی شود چوب بازی هاکی
frame مدت زمان به کیسه انداختن تمام گویهای بازی اسنوکر یک دهم از بازی بولینگ
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
misplay بازی بد واز روی ناشیگری غلط بازی کردن
game وسیله ROM که حاوی کد برنامه برای بازی کامپیوتری است و در کنسول بازی نصب میشود
kiss in the ring بازی بگیرماچ کن :بازی که دران پسریادختری ....تااوراببوسد
shinney بازی هاکی که باتوپ چوبی بازی شود
to make a trick با کارت شعبده بازی کردن [ورق بازی]
fire fight ترقه بازی اتش بازی مبادله تیراندازی
dib ریگ بازی قاپ یا ریگی که با ان بازی می کنند
lacrosse بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
inning گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ
he is on as hamlet او هملت بازی میکند
infielder که در وسط میدان بازی میکند
crampet game بازی خفه بازی کم فضای شطرنج
harlepuinade نمایش لال بازی ودلقک بازی
charlatanic امیخته بازبان بازی یاچاچول بازی
mugwump سیاست و حزب بازی دوری میکند
spoilsport کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsports کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
wire dancer کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
comediennes زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
comedienne زنی که در نمایشهای خنده اور بازی میکند
bench warmer ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
bench jockey ذخیرهای که کمتر فرصت بازی پیدا میکند
Bureaucracy . Red tape . کاغذ بازی ( قرطاس بازی )
character actor هنرپیشه ای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
losing game بازی که باخت ان حتمی مینماید و خلق بازیکن را تنگ میکند
character actors هنرپیشهای که نقش اشخاص نابهنجار یاعجیب و غریب را بازی میکند
bowlers نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
bowler نوعی کلاه لبه دار کسی که باگلوله یاگوی بازی میکند
soubrette بانویی که درنمایشات نقش فضولباشی ودسیسه کار را بازی میکند مسخره
mats زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
mat زیرپایی یا تشک مخصوصی که بازیگر باگذاشتن پای خودروی ان بازی بولینگ روی چمن را اغاز میکند
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
round robin (tournament or contest) <idiom> بازی که درآن یک بازیکن یا تیم درمقابل یک بازیکن یا تیم بازی کند
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
billiard point در بازی بیلیارد انگلیسی 2امتیاز برای کارامبول و 3امتیاز برای کیسه انداختن در بازی امریکایی 1 امتیازبرای کارامبول و امتیازهای دیگر برای کیسه انداختن
set the game افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
set the score افزودن بر طول بازی افزودن بر طول بازی اسکواش
sculls قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculled قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
scull قایق تک نفره یا4 نفره حرکت دادن دست یاپارو در اب
sculling مسابقه قایقرانی یک نفره 2نفره یا 4 نفره
playing بازی
clearance بازی
grey hound سگ بازی
play بازی
played بازی
solitaire تک بازی
plays بازی
dibasic دو بازی
basics بازی
watermanship اب بازی
actions بازی
action بازی
basic بازی
slackness بازی
solitaires تک بازی
openness بازی
hopscotch بازی لی لی
fun بازی
gaming بازی
falconine بازی
plain dealing بازی
home بازی
homes بازی
game بازی
partie بازی
sportiveŠetc بازی کن
patulousness بازی
Frisbee بازی با فریزبی
Frisbees بازی با فریزبی
child's play بازی کودکان
child's play بچه بازی
gimmickry حقه بازی
holdout خودداری از بازی
holdouts خودداری از بازی
footballer فوتبال بازی کن
play-act بازی کردن
footballers فوتبال بازی کن
charlatanry زبان بازی
party politics حزب بازی
toys اسباب بازی
toy بازی کردن
toy اسباب بازی
cunningly به حیله بازی
jiggery-pokery حقه بازی
charlatanism زبان بازی
play-act تو بازی رفتن
rooker یکجورکفش یخ بازی
rope dancing ریسمان بازی
puppetry عروسک بازی
badminton بازی بدمینتون
puppetry خیمه شب بازی
puppet show خیمه شب بازی
wordplay بازی با لغات
buggery بچه بازی
quiot لیس بازی
move بازی کردن
moved بازی کردن
play-acting بازی کردن
fitting clearance بازی مناسب
double dealing حقه بازی
dangerous play بازی خطرناک
dib قاپ بازی
pyrotechnic display اتش بازی
charlatanism چاچول بازی
dib تیله بازی
miming لال بازی
rope dancing بند بازی
dibs بازی نرد
centre game بازی مرکزی
cats cradle نخ بازی سرانگشت
doll play عروسک بازی
pyrotechny فن اتش بازی
play-acted بازی کردن
rink یخ بازی کردن
mime لال بازی
To be acting. To put it on . رل بازی کردن
miscast بد بازی کردن
agiotage سفته بازی
play-acts تو بازی رفتن
play-acts بازی کردن
play-acting تو بازی رفتن
poker بازی پوکر
pokers بازی پوکر
conjury شعبده بازی
play رل بازی کردن
crampet game بازی شطرنج
paraphrase بازی با الفاظ
rink میدان یخ بازی
mimes لال بازی
rinks میدان یخ بازی
paraphrasing بازی با الفاظ
rinks یخ بازی کردن
football بازی فوتبال
mimed لال بازی
footballs بازی فوتبال
clearance فضای بازی
paraphrases بازی با الفاظ
play on words <idiom> بازی با کلمات
twiddle بازی کردن
playing خلاصی بازی
chuck farthing بازی شیریاخط
sand lot بازی غیررسمی
plays رل بازی کردن
red tapery قرطاس بازی
paraphrased بازی با الفاظ
plays بازی کردن
toys بازی کردن
plays خلاصی بازی
quackery حقه بازی
play-acted تو بازی رفتن
playing بازی کردن
closed game بازی بسته
play بازی کردن
play خلاصی بازی
twiddled بازی کردن
played رل بازی کردن
twiddles بازی کردن
twiddling بازی کردن
played بازی کردن
played خلاصی بازی
computer game بازی کامپیوتری
playing رل بازی کردن
cock fighting خروس بازی
choose up game بازی غیررسمی
moves بازی کردن
hopscotch بازی اکرودوکر
play therapy بازی درمانی
knuckle bone قاب بازی
the social evil جنده بازی
sport بازی شوخی
legerdemain حقه بازی
let us play بازی کنیم
the game is up بازی باخت
the game is up بازی تمام شد
the fancy مشت بازی
sported بازی شوخی
sports بازی شوخی
lusory بازی کن خنده کن
malversation دغل بازی
three knights' game بازی سه اسب
jugglery شعبده بازی
covers بازی دفاعی
playing the board بازی فی نفسه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com