English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
jounce بشدت بالا و پایین پریدن
Other Matches
vertically از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
hod بالا وپایین پریدن
hods بالا وپایین پریدن
bucks بالا پریدن وقوز کردن
buck بالا پریدن وقوز کردن
up and down بالا و پایین
top-down از بالا به پایین
bottom up از پایین به بالا
top down از بالا به پایین
see-saws بالا و پایین روی
fluctuate حرکت به بالا و پایین
fluctuation حرکت به بالا و پایین
dandle بالا و پایین انداختن
see-sawed بالا و پایین روی
fluctuates حرکت به بالا و پایین
see-sawing بالا و پایین روی
fluctuated حرکت به بالا و پایین
see-saw بالا و پایین روی
fluctuating حرکت به بالا و پایین
yo-yo بالا و پایین رونده
yo-yos بالا و پایین رونده
bump بالا و پایین رفتن
top down development توسعه از بالا به پایین
jigging بالا و پایین بردن طعمه در اب
dead center position نقطه مرگ بالا یا پایین
heaving بالا و پایین رفتن ناو
top down programming برنامه سازی از بالا به پایین
bottom up technique روش اجرا از پایین به بالا
swaying بالا و پایین رفتن ناو
count down از بالا به پایین شمردن شمارش معکوس
drafts چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
drafted چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
high/low/close/open graph نمودار بالا / پایین / بسته /باز
draft چاپ با کیفیت پایین و سرعت بالا
uppercut ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
uppercuts ضربه کوتاه قوسی از پایین به بالا
tamp بوسیله ضربات متوالی بالا یا پایین راندن
hair stroke خط نازک بالا یا پایین حروف نوشته یا چاپی
halliard طناب ویژه بالا و پایین بردن بادبان یاپرچم
elevation تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
elevations تنظیم دید با بالا و پایین اوردن مگسک تفنگ
jungle gym چهارچوبی که اطفال روی ان تاب خورده و بالا و پایین میروند
scrolls متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
status خط ی در بالا یا پایین صفحه که اطلاعات در مورد کار جاری میدهد روی
hunting حرکت سریع لوله تانک به بالا و پایین دراثر تعقیب خودکار با رادار
horizontal دراز کشیدن به صورت تخت یا حرمت از طرفی به طرف دیگر و نه از بالا به پایین
scroll برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scrolls برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
highlight bar میلهای که کاربر بالا و پایین میکند تا لیستی از موضوعات مورد انتخاب را ببینید
vertical diagraph شکلی از سیستم رمز دو حرفی است که یک حرف بالا و یکی پایین نوشته میشود
jitter خطایی که در آن حرکت سرعت بالا پایین نشانگر روی صفحه وجدو دارد و در یک ارسال فیش
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
roll scroll متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
plotters چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
plotter چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
bottom up method ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
bottom up programming ترکیب دستورات سطح پایین به دستور سطح بالا
three state logic : بالای منط قی , پایین منط قی و امپدانس بالا
scrolls حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
feinting حرکت از میله بالا به میله پایین
feinted حرکت از میله بالا به میله پایین
feints حرکت از میله بالا به میله پایین
feint حرکت از میله بالا به میله پایین
hierarchy روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
square wave باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود
migration انتقال داده بین وسیله با تقدم بالا یا line-on با تقدم پایین یا line-off
arrow keys مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
sorely بشدت
harder بشدت
like fury بشدت
acutely بشدت
extremely بشدت
hard بشدت
hardest بشدت
ingravescence رو بشدت گذاری
ingravescent رو بشدت گذارنده
vengeful بشدت انتقام جو
rack بشدت کشیدن
racked بشدت کشیدن
racks بشدت کشیدن
dashes بشدت زدن
dashed بشدت زدن
dash بشدت زدن
wracks بشدت کشیدن
wracked بشدت کشیدن
eruct بشدت فوران کردن
belching بشدت بیرون انداختن
belches بشدت بیرون انداختن
belched بشدت بیرون انداختن
precipitate بشدت پرتاپ کردن
belch بشدت بیرون انداختن
precipitating بشدت پرتاپ کردن
precipitates بشدت پرتاپ کردن
precipitated بشدت پرتاپ کردن
smashes بشدت زدن منگنه کردن
hard charge بشدت و حداکثر سرعت راندن
smash بشدت زدن منگنه کردن
downhaul پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses پایین دادن لوله پایین اوردن
depress پایین دادن لوله پایین اوردن
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
down سوی پایین بطرف پایین
spring پریدن
springs پریدن
popping پریدن
skips پریدن
skipped پریدن
skip پریدن
start up از جا پریدن
jumped پریدن
to start up از جا پریدن
jump پریدن
jumps پریدن
to take off پریدن
to take ones flight پریدن
shied ازجا پریدن
shy ازجا پریدن
To jump . To be startled. ازجا پریدن
glides سبک پریدن
shies ازجا پریدن
pole vault بانیزه پریدن
shyer ازجا پریدن
stow پریدن انباشتن
stowing پریدن انباشتن
stowed پریدن انباشتن
glided سبک پریدن
glide سبک پریدن
bail out پریدن از هواپیما
stows پریدن انباشتن
hips جستن پریدن
hip جستن پریدن
pole vaults بانیزه پریدن
shying ازجا پریدن
shyest ازجا پریدن
pop پراندن پریدن
to fly away پریدن ورفتن
skitter پریدن وسرخوردن
popped پراندن پریدن
pops پراندن پریدن
to skip rope از طناب پریدن
snap a person's head off بکسی پریدن
snap a person's nose off بکسی پریدن
kickover زدن و پریدن
splash line خط پریدن به اب در غواصی
spouting پریدن فواره زدن
spouts پریدن فواره زدن
spouted پریدن فواره زدن
spout پریدن فواره زدن
to d. a leap جرات پریدن کردن
fly پرواز کردن پریدن
To jump across the stream. ازروی نهر آب پریدن
bail out پریدن و شیرجه رفتن در اب
vault جست زدن پریدن
hurdle از روی مانع پریدن
hurdles از روی مانع پریدن
buck ازروی خرک پریدن
vaults جست زدن پریدن
bucks ازروی خرک پریدن
takeoff ازجا پریدن وبلندشدن
takeoffs ازجا پریدن وبلندشدن
fly گریختن پریدن پرواز
spinwriter چاپگر کامپیوتر با کیفیت بالا نوع خاصی از چاپگرکامپیوتری با کیفیت بالا
tumbles جست وخیز کردن پریدن
To go for each other. بیکدیگر پریدن ( نزاع کردن )
springs حالت ارتجاعی فنر پریدن
hurdles از روی پرچین یاچارچوب پریدن
spring حالت ارتجاعی فنر پریدن
tumbled جست وخیز کردن پریدن
tumble جست وخیز کردن پریدن
bounce پریدن گزاف گویی کردن
bounces پریدن گزاف گویی کردن
bounced پریدن گزاف گویی کردن
hurdle از روی پرچین یاچارچوب پریدن
to jump up at somebody به کسی پریدن [مانند سگ دوستانه یا خوشحال]
crash the gate <idiom> بی دعوت رفتن ،پابرهنه وسط پریدن
to snap one's nose or head off بکسی پریدن واوقات تلخی کردن
To jump down somebodys throat. ناگهان وسط حرف کسی پریدن
jumped پریدن با چتر پرش اسب از مانع
jumps پریدن با چتر پرش اسب از مانع
front underlock خیمه کامل و پریدن به پشت حریف
jump پریدن با چتر پرش اسب از مانع
to jackknife با بدن سیخ از روی خرک حلقه پریدن [ژیمناستیک]
bail out به قید کفیل ازاد کردن و شدن با پاراشوت از هواپیما پریدن
rush برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushed برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
rushing برسر چیزی پریدن کاری را با عجله و اشتیاق انجام دادن
screening پریدن جلو دید تیم حریف درهنگام سرو زدن
steer wrestling پریدن از اسب به گردن گاو وفرود امدن او به زمین باپیچاندن گردنش
the clouds above ابرهای بالا یا بالا سر
dat سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
tacit collusion حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
apl یک زبان برنامه نویسی سطح بالا زبان برنامه نویسی رویه گرای سطح بالا برای محاسبات علمی و ریاضی
to jump on somebody به کسی پریدن [زود ایراد گرفتن از کاری که کرده شده یا چیزی که گفته شده]
skydive پریدن از هواپیما با چتر ومانور پیش از بازشدن چتر
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
to brachiate از شاخه به شاخه پریدن [بازوپیمایی کردن]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com