English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
Other Matches
road time زمان حرکت ستون در روی جاده
moving pivot نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
tabulate مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulated مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
tabulates مرتب کردن متن در ستون هایی با حرکت نشانه گر به هر ستون جدید به صورت خودکار همان طور که متن تایپ میشود
march order ترتیب حرکت دستورراهپیمایی
road clearance انضباط و نظم حرکت در جاده
infile به ستون دو حرکت کردن
single file به ستون یک حرکت کنید
infile به ستون دو حرکت کنید
air movement column ستون حرکت هوایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
control vehicle خودرونافم ستون یا نافم حرکت
trail formation ارایشات ستون راهپیمایی ارایش حرکت در ستون راهپیمایی
tabbing ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab
line haul زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
sag wagon وسیله نقلیه که به دنبال دوچرخه سواران در جاده حرکت میکند تا کسانی را که از مسابقه خارج می شوندسوار کند
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
sail کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailed کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
movement credit وقت پیش بینی شده و تعیین شده برای حرکت یک ستون
time distance مسافت زمانی حرکت ستون مسافت طی شده در زمان معین
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
travelling overwatch راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
real time با همان سرعتی که در جهان واقعی حرکت می کنند.نقاشی متحرک بلا درنگ نیاز به سخت افزار نمایش قادر به نمایش یک ترتیب به صورت ده تصویر مختلف در ثانیه دارد
nodes ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
node ابتدا یا انتهای مسیر حرکت مقاطع مسیر حرکت
bounding overwatch حرکت خیز به خیز با پوشش حرکت با اتش و مانور
quadrature encoding سیستمی که جهت حرکت mouse را مشخص میکند. در یک mouse مکانیکی , دو احساس WS و سیگنال حرکت عمودی و افقی آنرا تشخیص می دهند. با این روش این سیگنالها ارسال می شوند
stabile بدون حرکت بی حرکت
aerodynamics مبحث حرکت گازها و هوا علم مربوط به حرکت اجسام در گازها و هوا
freight route order ترتیب تقدم استفاده از جاده ها
rate of march سرعت حرکت اهنگ حرکت اهنگ راهپیمایی
moment of momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
angular momentum اندازه حرکت زاویهای گشتاور اندازه حرکت
balustrade Order ترتیب نرده ستون ها
road space فضای اشغالی از جاده به وسیله ستون
raster سیستم اسکن کردن تمام صفحه نمایش CRT تمام صفحه , پیش نمایش CRT با یک اشعه تصویر با حرکت افقی روی آن و حرکت به پایین در انتهای هر خط
hamilton's equations of motion معادلات هامیلتونی حرکت معادلات حرکت هامیلتونی معادلات بندادی حرکت
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
move on ازجای خود حرکت دادن ازجای خود حرکت کردن
power traverse مکانیسم حرکت سمت برقی دستگاه برقی حرکت سمت
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
vehicle summary فهرست پیاده شدن خودروها فهرست ترتیب و مشخصات خودروهای ستون
road time یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
ambulation حرکت
motions حرکت
stills بی حرکت
stillest بی حرکت
as you were حرکت از نو
motioned حرکت
animals حس و حرکت
animal حس و حرکت
stiller بی حرکت
on the move در حرکت
otiose بی حرکت
immobile بی حرکت
behavior حرکت
behaviuor حرکت
motion حرکت
vowel point حرکت
stationary بی حرکت
oi در حرکت
motioning حرکت
moved حرکت
travels حرکت
hold still <idiom> بی حرکت
locomotion حرکت
agoing در حرکت
animations حرکت
animation حرکت
move حرکت
moves حرکت
movement حرکت
square move حرکت
still بی حرکت
traverses حرکت
traversing حرکت
geste حرکت
running در حرکت
progressing حرکت
departures حرکت
statist بی حرکت
departure حرکت
stirabout حرکت
stock still بی حرکت
progress حرکت
progressed حرکت
sedentary بی حرکت
pat بی حرکت
pats بی حرکت
patted بی حرکت
patting بی حرکت
circulation حرکت
circulations حرکت
frozen بی حرکت
maneuver حرکت
scrolling حرکت
traverse حرکت
haviour حرکت
traversed حرکت
gesturing حرکت
gestured حرکت
gesture حرکت
progresses حرکت
moveless بی حرکت
stirred حرکت
travel حرکت
stir حرکت
behaviour حرکت
agog در حرکت
stock-still بی حرکت
traveled حرکت
motionless بی حرکت
afloat در حرکت
inert بی حرکت
shifts حرکت
gest حرکت
demeanor حرکت
shift حرکت
stirrings حرکت
vapid بی حرکت
shifted حرکت
stirs حرکت
demeanour حرکت
slow motion حرکت کند
capital movement حرکت سرمایه
pin down <idiom> از حرکت بازداشتن
run over <idiom> حرکت از بالای
stagnant بدون حرکت
translations حرکت انتقالی
flutter حرکت سراسیمه
moore حرکت مور
nonliner motion حرکت غیرخطی
maneuver and fire اتش و حرکت
circuity مدار حرکت
serial حرکت پشت سر هم
serials حرکت پشت سر هم
standstill بدون حرکت
paces سرعت حرکت
skews کج حرکت کردن
blue bark گزارش حرکت
paces اهنگ حرکت
oscillating motion حرکت نوسانی
paced اهنگ حرکت
paced سرعت حرکت
pace اهنگ حرکت
motion analysis تجزیه حرکت
traffics حرکت سیر
trafficking حرکت سیر
trafficked حرکت سیر
traffic حرکت سیر
brownian movement حرکت براونی
creeping move حرکت خزنده
skew کج حرکت کردن
skewing کج حرکت کردن
overwatch پوشاندن حرکت
speeding شتاب حرکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com