English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
double barreled shotgun تفنگ دولول برای تیراندازی جداگانه
Other Matches
doubled up گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
doubled گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
double گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول
v ring تصویر شکاف درجه تفنگ روی خال سیاه هدف برای نمره دادن به تیراندازی
rifle shot تیر تفنگ تیراندازی با تفنگ
target rifle تفنگ مخصوص تیراندازی به هدف
skeet gun تفنگ مخصوص تیراندازی 8وضعی
trap gun تفنگ مخصوص تیراندازی به هدفهای متحرک
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
external فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
externals فایل حاوی داده برای برنامه که جداگانه از آن دخیره شده است
sleeve هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
sleeves هدف هوائی برای تیراندازی ضد هوایی
preparatory تیراندازی مقدماتی تیر تهیه برای تک
slow fire یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
floppy disks دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
floppy discs دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy disk دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppy دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
floppies دیسک درایو برای فلاپی دیسکها و قط عات الکترونیکی به عنوان سوار کردن جداگانه
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
time fire مسابقه تیراندازی با محدودبودن زمان 02 ثانیه برای 5تیر
verification fire تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود
deer refle تفنگ کالیبر بزرگ برای شکاربزرگ
plotted توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plot توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
double-barrelled دولول
double barreled دولول
double barrelled دولول
firing position موضع اتش وضعیت تیراندازی حالت تیراندازی
fowling piece تفنگ سبک برای شکار پرنده وحیوان کوچک
stocked رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
stock رها کردن پرنده دست اموز برای شکارقنداق تفنگ
keypad مجموعه ده کلید با طرح . شامل شده در بیشتر صفحه کلیدها به صورت کلیدهای جداگانه برای وارد کردن حجم زیاد داده عددی
numeric که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
safety بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ
rifle clasp نشان تیراندازی یا مدال تیراندازی
firing range برد تیراندازی مسافت تیراندازی
fowling piece تفنگ پرنده زنی تفنگ شکاری
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
fowling piece تفنگ شکاری تفنگ ساچمهای
rifle salute احترام با تفنگ سلام با تفنگ
fire lane مسیر تیراندازی دریایی مسیر پاک شده تیراندازی
sighting leaf ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
live fire تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
severally جداگانه
separated جداگانه
aside جداگانه
separates جداگانه
asides جداگانه
several جداگانه
separate جداگانه
in proper جداگانه
separately جداگانه
antiseptics جداگانه پادگند
several covenants تعهدات جداگانه
antiseptic جداگانه پادگند
internal و نه یک برنامه جداگانه
separate opinion رای جداگانه
send on جداگانه فرستادن
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
allopatric جداگانه اتفاق افتاده
to act independently of others مستقلانه یا جداگانه کارکردن
substantively با داشتن هستی جداگانه
separately excited مولد با راه انداز جداگانه
idiopathy علاقه خاص ناخوشی جداگانه
We'd like to pay separately. ما میخواهیم جداگانه پرداخت کنیم.
spreader rig میلهای که نخها جداگانه به ان وصل میشود
link دستور ترکیب یک لیست از فایلهای جداگانه با هم
diphthongize تلفظ کردن دو صدای جداگانه در یک وهله
discrete که در واحدهای جداگانه کوچک روی میدهد
polygeny پیدایش نوع بشراز چند ازدواج جداگانه
interleaved دو باک حافظه جداگانه که به ترتیب و با هم استفاده می شوند
parish قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
parishes قسمتی از شهرستان که کلیسا و کشیش جداگانه دارد
adhocism [طراحی کامل و جداگانه قسمت های مختلف یک ساختمان]
gathered نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
gather نوشتن یک گروه از رکوردهای جداگانه به صورت بلاک داده
linkage ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
edited ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
linkages ترکیب برنامههای جداگانه با هم و استاندارد کردن فراخوانی ها و ارجاع ها در آنها
dual دومسیر جداگانه ضبط صوت که در وسایل استریو دیده میشود
floppies مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disks مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy disk مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
floppy discs مغناطیسی که توسط کامپیوتر جداگانه قابل آدرس دهی است
nestorianism عقیده نسطوریان اعتقاد باینکه عیسی دو ذات جداگانه داشت
edit ترکیب برنامههای جداگانه و استاندارد کردن فراخوان ها و مراجعه ها در آنها
filed به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
interleaved بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید
file به صورت رکوردهای جداگانه که حاوی داده به حروف , ارقام و گرافیک است
gunnery تیراندازی
shootings تیراندازی
popped تیراندازی
pops تیراندازی
musketry تیراندازی
pop تیراندازی
archery تیراندازی
shooting تیراندازی
gunning تیراندازی
interleaving تقسیم فضای ذخیره سازی به قسمتهایی به طوری که هر یک جداگانه قابل دستیابی اند
serial ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
bracket علامت چاپ که نشان میدهد یک دستوالعمل یا عمل باید جداگانه پردازش شود
serials ارسال بیتهای جداگانه که کلمات داده را می سازند.روی خط سیگنال در واحد زمان
verification fire تیراندازی ازمایشی
gunnery قوانین تیراندازی
conduct of fire هدایت تیراندازی
conduct of fire اجرای تیراندازی
lived تیراندازی جنگی
handbow کمان تیراندازی
automatic fire تیراندازی خودکار
school shooting تیراندازی در مدرسه
firing table جدول تیراندازی
gunning تمرین تیراندازی
live تیراندازی جنگی
field archery تیراندازی صحرایی
horseback archery تیراندازی سواره
fire power قدرت تیراندازی
firing area منطقه تیراندازی
fires تیراندازی کردن
fired تیراندازی کردن
fire تیراندازی کردن
order of fire روش تیراندازی
fire bay دهلیز تیراندازی
firing line خط شروع تیراندازی
offhand تیراندازی ایستاده
fire trench سنگر تیراندازی
delivery error اشتباه در تیراندازی
combat firing تیراندازی جنگی
ready position حاضربه تیراندازی
shoots تیراندازی کردن
methode of fire روش تیراندازی
gun تیراندازی کردن
scheme of fire طرح تیراندازی
shoot تیراندازی کردن
riflery تیراندازی تفنگداری
the butts میدان تیراندازی
guns تیراندازی کردن
dry sum مشق تیراندازی
firing line خط تیراندازی مدار اتش
target arrow تیر مخصوص تیراندازی
range firing تیراندازی در میدان تیر
set up اماده تیراندازی کردن
recoils دفع ضربت تیراندازی
main fire سیستم تیراندازی اصلی
shootoff مسابقه اضافی تیراندازی
open fire شروع به تیراندازی کردن
firing battery اتشبار تیراندازی کننده
shooting galleries میدان تیراندازی تمرینی
shooting gallery میدان تیراندازی تمرینی
shot گلوله تیراندازی شده
recoil دفع ضربت تیراندازی
firing data عناصر مربوط به تیراندازی
recoiled دفع ضربت تیراندازی
dwell at به تیراندازی ادامه دادن
recoiling دفع ضربت تیراندازی
squeeze off تیراندازی با فشار ماشه
combat firing تمرین تیراندازی رزمی
absolute error اشتباه مطلق تیراندازی
shots تیراندازی شده تیرخورده
shot تیراندازی شده تیرخورده
gun fire توپ بامدادیاشام تیراندازی
shot تیراندازی تیرانداز ماهر
shots گلوله تیراندازی شده
trap shoot تیراندازی به هدفهای متحرک
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
passive دفاع بدون تیراندازی
passives دفاع بدون تیراندازی
skeet انداختن تمرین تیراندازی
shots تیراندازی تیرانداز ماهر
methode of fire روش اجرای تیراندازی
squatting position وضعیت چمباتمه در تیراندازی
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
field roving course مسابقه تیراندازی جنگلی
field round یک دور تیراندازی صحرایی
field arrow تیرهای تیراندازی صحرایی
pit detail کمک مربی تیراندازی
range correction تصحیح برد تیراندازی
columbia round تیراندازی مخصوص زنان
time fire تیراندازی با گلوله زمانی
archery تیراندازی با تیر و کمان
partitions تقسیم دیسک سخت به دو یا چند درایو منط قی که به صورت درایوهای جداگانه قابل دستیابی اند
partition تقسیم دیسک سخت به دو یا چند درایو منط قی که به صورت درایوهای جداگانه قابل دستیابی اند
string walking تمرین تیراندازی با تیر وکمان
target round یک دور تیراندازی با تیر وکمان
toxophily علم تیراندازی باتیر وکمان
shooting position حالت بدن و اسلحه در تیراندازی
natural form وضع بدن هنگام تیراندازی
air and naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
port حمل کردن مزغل تیراندازی
firing mechanism چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
string یک سری تیراندازی بوسیله یک نفر
power head نوک نیزه تیراندازی به ماهی
x ring دایره مرکزی هدف تیراندازی
power form تیراندازی ایستاده با تیر وکمان
plinking تیراندازی تفریحی بسوی اشیاء
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com