Total search result: 201 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
appeal play |
تقاضای بازیگر برای اعلام رای داور نسبت به خطای حریف |
|
|
Other Matches |
|
stack |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
stacked |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
stacks |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
charging |
خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف |
theory of effective demand determination |
نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل |
backfield |
جای بازیگر پشت داور |
referee's position |
اعلام کشتی در خاک از سوی داور |
double foul |
خطای هم زمان دو بازیگر |
technical foul |
خطای شروع بازی واترپولو پیش ازاعلام داور |
gang tackle |
با چند بازیگر حریف را فروداوردن |
simultaneous foul |
خطای متقابل در یک لحظه واخراج هر دو بازیگر |
triple team |
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر |
personal foul |
خطای بدنی به حریف |
intimidator |
بازیگر خشن و جنگجو که حریف را مرعوب میکند |
hack |
ضربه خطای دست به بازوی حریف |
multiple foul |
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف |
hacks |
ضربه خطای دست به بازوی حریف |
kneeing |
خطای سد کردن راه حریف بازانو |
hacked |
ضربه خطای دست به بازوی حریف |
mallet goal |
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او |
lay an information against some one |
نسبت به کسی اعلام جرم کردن |
icing |
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف |
outshoot |
تعداد بیشتر و بهتر تیراندازی نسبت به حریف |
cross elasticity of demand |
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از : |
power play |
وضع یک تیم نسبت به حریف بعلت عده بیشتر |
homage |
اعلام رسمی بیعت از طرف متحد یا متفقی نسبت به پادشاه |
protection |
سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است |
stymie |
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم |
stymies |
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم |
stymied |
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم |
stymieing |
قرارگرفتن گوی بازیگر درمسیر گوی حریف روی چمن نرم |
busy |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busies |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busier |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busiest |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busied |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
busying |
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست |
hit |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
hitting |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
hits |
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه |
speculative demand for money |
تقاضای سفته بازی برای پول |
transaction demand for money |
تقاضای معاملاتی برای پول تقاضا برای پول بمنظورمبادلات |
cop |
بازیگر خشن در برابر حریف خشن |
cops |
بازیگر خشن در برابر حریف خشن |
blood chit |
تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم |
caveator |
کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر |
senior |
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی |
seniors |
مسابقه گلف برای بازیگران بالاترازسن معین بازیگر سالمند مسابقه دو برای بالاترین سطح بدون شرط سنی |
inspectors |
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه |
inspector |
داور برای تشخیص نقض مقررات مسابقه |
obstruction |
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق |
obstructions |
خطای قرارگرفتن بین گوی و حریفی که به سمت گوی می دودبقصد ممانعت حریف نه گرفتن گوی هر مانع بزرگ در مسیر قایق |
major penalty |
اخراج بازیگر برای 5 دقیقه |
request for quotation |
تقاضا برای اعلام قیمت |
heisman trophy |
جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی |
mission ready |
اعلام امادگی هواپیما برای پرواز |
drop ball |
انداختن توپ بین دو بازیگر برای شرع مجدد |
attack |
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت |
attacked |
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت |
standoff half |
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ |
attacks |
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت |
underhook |
گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن |
precautionary demand for money |
تقاضای احتیاطی برای پول تقاضا برای پول بمنظورانگیزه احتیاطی |
bingo |
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی |
Do you have nothing to declare? |
آیا چیزی برای اعلام به گمرک دارید؟ |
golf car |
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف |
direct free kick |
مکث مهاجم برای فریفتن حریف |
deke |
گول زدن حریف برای تغییرمحل |
observers |
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور |
observer |
گواه تعیین شده از طرف کمیته برگزارکننده مسابقه گلف برای گزارش دادن نقض مقررات به داور |
cue |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
cues |
اشارت اشاره برای راهنمایی خواننده یاگوینده یا بازیگر چوب بیلیارد |
disengage |
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله |
force |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
disengages |
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله |
forces |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
forcing |
تکرار ضربه برای به دفاع کشاندن حریف |
flea flicker |
پاس اشفته برای گیج کردن حریف |
disengaging |
رد کردن شمشیراز زیرشمشیر حریف برای حمله |
pocket |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
pockets |
کیسه یاجیبهای 6 گانه میز بیلیارد انداختن گوی به کیسه دربازی بیلیارد فاصله بین میلههای 1 و 3 برای بازیگرراست دست و 1 و 2 برای بازیگر چپ دست بولینگ |
early-warning |
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر |
early warning |
اعلام خطر اعلام خطر کردن از نزدیک شدن دشمن سیستم اعلام خطر |
inelastic demand |
تقاضای غیر قابل کشش تقاضا برای اجناسی که به علت گرانی بیش از حد فقط طبقه خاصی قادر به خرید ان می باشند |
EDAC |
سیستم تصحیح خطای مقابل برای ارتباطات دادهای |
angle block |
سد راه شدن از کنار برای منحرف کردن حریف |
basket hanger |
بازیگری که برای گلهای مفت در زمین حریف میماند |
dummy |
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف |
dummies |
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف |
send in |
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان |
verification fire |
تیرازمایشی تیراندازی که برای تشخیص خطای توپ انجام میشود |
shake bottle |
بطری حاوی گویهای کوچک نمره دار برای تعیین شماره بازیگر بیلیارد |
paced |
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او |
paces |
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او |
pace |
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او |
assembler |
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد |
stunt |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
stunts |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
stunting |
حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم |
jujitsu |
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو |
poke check |
فشار اوردن به گوی با چوب برای دور کردن ان از حریف |
jiujutsu |
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو |
jiujitsu |
مبارزه ژاپنی با استفاده ازنیروی حریف برای پیروزی براو |
zone ride |
کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه |
faults |
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی |
fault |
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی |
faulted |
خطای پا در سرویس خطای سرویس اسکواش خطای پرش اسبدوانی |
skate off |
حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی |
standstill |
در کنار یکدیگر رکاب زدن و درانتظار اشتباه حریف بودن برای گریز |
alerting service |
قسمت اعلام اماده باش سرویس اعلام خطر |
it is insusceptible of change |
اماده برای تغییر نسبت استعداد دگرگونی ندارد |
tout temps prist |
تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است |
escape character |
ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند |
safety |
بازی بیلیارد دفاعی که گویها را در جای نامناسبی برای حریف باقی می گذاردضامن تفنگ |
goal judge |
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو |
writes |
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی |
drops |
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود |
dropping |
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود |
drop |
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود |
dropped |
خطای نوار یا دیسکی که باید برای داده ذخیره شده مناسب به درستی مغناطیسی شود |
write |
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی |
head and arm |
هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم |
gain ground |
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف |
white flag |
پرچم سفید برای اعلام حضوراتومبیل امدادی یا داوردرمسیر یا در پایان خط بعلامت باقی ماندن یک دور ازمسابقه |
best power mixture |
نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت |
case sensitive search |
جستجو برای حساسیت نسبت به بزرگ یا کوچک بودن حرف |
loop |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
loops |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
looped |
حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر |
preventative |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
preventive |
بررسیهای مرتب قطعه برای تصحیح و تعمیر کردن هر خطای کوچک پیش از رویدادن خطاهای بزرگتر |
access time |
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده |
double footed |
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا |
monochord |
الت یک سیمه که برای نمایش نسبت میان صداهای موسیقی بکار میرود |
glides |
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس |
glide |
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس |
glided |
حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس |
inning |
گیمی که بازیگر سرویس زده و ان را باخته فرصت برای نوبت هر بازی بیلیارد یاکروکه یک بخش از بازی بولینگ |
away |
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند |
particular lien |
حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا |
heads up |
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد |
dock receipt |
قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر |
point designation |
شبکه بندی مخصوصی که برای تعیین نقاط نسبت به هم روی عکس هوایی کشیده میشود |
lawn bowling point |
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
indian check |
سد کردن راه حریف با بالابردن چوب بالای سر او برای ضربه زدن به چوب او |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
guarding |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guards |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
guard |
چرم یا زه در قسمتی از چوب بازی لاکراس غلطاندن گوی به جلو یار برای محافظت ان از گوی حریف |
alert |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alerts |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
alerted |
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند |
lutine bell |
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند |
TDR |
آزمایش برای یافتن محل خطای کابل , ارسال یک سیگنال روی کابل و بررسی مدت زمان برگشت آن |
horizontal error |
خطای بر دو سمت خطای افقی |
error |
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود |
errors |
خطای اپراتور خطای سخت افزار یا نرم افزاری . خطایی در برنامه که باعث جلوگیری از کارکردن درست برنامه یا سیستم میشود |
leverage |
نسبت بدهی به دارائی خالص تغییر نسبت غیر معین |
ohm's law |
جریان در یک مدار با ولتاژ نسبت مستقیم وبا مقاومت نسبت عکس دارد |
lift fan |
توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود |
side sweep and over under |
گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف |
liftjet |
توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود |
kludge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
kluge |
1-تصحیح موقت نرم افزاری که خوب نوشته شده یا خطای تایپ . 2-سخت افزاری که فقط برای نشان دادن به کار می رود |
reserve factor |
نسبت استحکام واقعی یک سازه به کمترین استحکام لازم برای شرایط موردنظر |
law of demand |
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود |
thrashing |
1-فعالیتهای زیادی دیسک . 2-مشخصات یا خطای برنامهای در حافظه مجازی . که باعث اتلاف وقت CPV برای جابجایی صفحات بین حافظه پشتیبان میشود |
attributable |
قابل نسبت دادن نسبت دادنی |
prorata |
برحسب نسبت معین بهمان نسبت |
colour |
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ |
colours |
شماره بیتهای دادهای که به یک پیکسل نسبت داده می شوند تا رنگ آن را شرح دهند. یک بیت برای دو رنگ |
turboprop |
توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود |
trellis coding |
روش تقسیم سیگنال که از تقسیم فرکانس و فاز استفاده میکند تا خروجی بیشتر و نرخ خطای کمتر برای سرعت ارسال داده بر حسب بیت در ثانیه ایجاد کند |
magnetic deviation |
میزان خطای قرائت عقربه مغناطیسی خطای عقربه |
charactristics |
مشخصات مقدماتی یا اصلی که عبارتند از ضریب براضریب پسا نسبت برا به پساموقعیت مرکز فشار و ضریب گشتاور برای هر زاویه حمله |
masters |
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود |
mastered |
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود |
back |
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود |
master |
ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود |
backs |
نشانگری که موقعیت گره پدر نسبت به گره اصلی را نگه می دارد. که در برنامه سازی برای حرکت به عقب در فایل استفاده میشود |
fourteen points |
طرح برنامهای برای صلح که "وودرو ویلسن " رئیس جمهور امریکا در 8 ژانویه 8191 ضمن خطابهای به کنگره امریکا اعلام کرد و درواقع پیامی به کلیه ملل ودول جهان تلقی شد |
face off |
رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو |
nationallism |
مکتب ملیت اعتقاد به برتری یک ملت نسبت به ملل دیگر و لزوم وفاداری مطلق هر تابع نسبت به ملیت خود |
bucket |
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست |
buckets |
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست |
asynchronous computer |
نوعی از کامپیوتر که در ان هر عمل در نتیجه سیگنالی که از تکمیل عمل قبلی حاصل میشود و یا در اثر اعلام امادگی وسیله لازم برای عمل بعدی اغاز میشود کامپیوترناهمگام |
negative acknowledgement |
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد |
total demand |
تقاضای کل |
at the instance of |
به تقاضای |
aggregate demand |
تقاضای کل |
at the request of |
تقاضای |
composite demand |
تقاضای مرکب |
complementary demand |
تقاضای تکمیلی |
complementary demand |
تقاضای مکمل |
market demand |
تقاضای بازار |
maximum demand |
تقاضای بیشینه |
re claim |
تقاضای مجدد |