English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
English Persian
reclamation تقاضای خسارت تعمیرمجدد و به پای کار اوردن وسایل بازیابی مجدد
Other Matches
reclamation تقاضای جبران خسارت کردن
re claim تقاضای مجدد
statement of charge مشخص کردن جرایم فرم تقاضای خسارت
salvage group گروه بازیابی وسایل
recoveries بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
recovery بازیابی اخراجات جمع اوری وسایل
endamage خسارت وارد اوردن
regains به دست اوردن مجدد
regain به دست اوردن مجدد
regaining به دست اوردن مجدد
regained به دست اوردن مجدد
recoverable item وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
refresh بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
blood chit تقاضای مساعدت و اهدای خون بازوبند تقاضای کمک ازمردم
caveator کسیکه درضمن تقاضای ثبت اختراع تقاضامیکند به تقاضای دیگران تر
theory of effective demand determination نظریه تقاضای موثر اصطلاح کینز برای تقاضای کل
harder یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hard یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
hardest یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
fetch بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetched بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
fetches بخشی از سیکل بازیابی- بود که دستورات را از حافظه بازیابی و کدگشایی میکند
certificate of damage تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
general average خسارت دریایی عمومی خسارت کلی
charges ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
charge ایجاد مجدد بار در یک باتری که امکان شارژ مجدد دارد
indemnities تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnity تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
re endorsement پشت نویسی مجدد فهرنویسی مجدد
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
query زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queries زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
querying زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
queried زبان ساده بازیابی اطلاع از سیستم مدیریت پایگاه داده با وارد کردن سوال با مقادیر شناخته شده , که سپس با پایگاه داده ها تط بیق می یابد و برای بازیابی داده صحیح به کار می رود
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recovering جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
punitive damages خسارت ناشی از مجازات خسارت حاصله از اجرای مجازات
regenerated 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerates 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerate 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
regenerating 1-رسم مجدد تصویر روی صفحه نمایش تا قابل دیدن بماند. 2-دریافت سیگنال ها پردازش و رفع خطای آنها و پس ارسال مجدد آنها
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
QBE زبان ساده برای بازیابی اطلاعات از سیستم مدیریت پایگاه داده ها توسط وارد کردن درخواست با مقادیر مشخص که سپس با پایگاه داده تط بیق میشود و برای بازیابی داده صحیح استفاده میشود
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
claim for indemnification ادعای تضمین خسارت مطالبه پرداخت خسارت مطالبه پرداخت غرامت
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
governmentalize تحت کنترل حکومت در اوردن بصورت دولتی در اوردن
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
to press against any thing بر چیزی فشار اوردن بچیزی زور اوردن
jargonize بزبان غیر مصطلح یا امیخته در اوردن یا ترجمه کردن بقالب اصطلاحات خاص علمی یافنی مخصوص در اوردن
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
grasps بچنگ اوردن گیر اوردن
grasped بچنگ اوردن گیر اوردن
grasp بچنگ اوردن گیر اوردن
at the request of تقاضای
at the instance of به تقاضای
aggregate demand تقاضای کل
total demand تقاضای کل
demand for payment تقاضای پرداخت
application for loan تقاضای وام
at the instance of بر حسب تقاضای
national demand تقاضای ملی
maximum demand تقاضای بیشینه
market demand تقاضای بازار
aggregate market demand تقاضای کل بازار
aggregate demand function تابع تقاضای کل
joint demand تقاضای مشترک
composite demand تقاضای مرکب
giving تقاضای رای
complementary demand تقاضای مکمل
give تقاضای رای
complementary demand تقاضای تکمیلی
factor demand تقاضای عوامل
effective demand تقاضای موثر
elastic demand تقاضای با کشش
excess demand تقاضای بیش از حد
final demand تقاضای نهائی
pop the question <idiom> تقاضای ازدواج
request substitution تقاضای تعویض
at my request مطابق با تقاضای من
applications تقاضای کار
application تقاضای کار
inelastic demand تقاضای بی کشش
request to send تقاضای ارسال
gives تقاضای رای
toa for a job or position تقاضای شغل کردن
derived demand تقاضای مشتق شده
soft market بازار با تقاضای خوب
demands تقاضای خرید کالا
apply for a divorce تقاضای طلاق کردن
demand تقاضای خرید کالا
individual demand schedule جدول تقاضای فردی
inelastic demand تقاضای غیر حساس
law of downward sloping demand قانون تقاضای نزولی
rpo تقاضای مظنه قیمت
taxes تحمیل تقاضای سنگین
taxed تحمیل تقاضای سنگین
tax تحمیل تقاضای سنگین
demanded تقاضای خرید کالا
perfectly elastic demand تقاضای کاملا با کشش
credit application تقاضای گشایش اعتبار
downward sloping demand curve منحنی تقاضای نزولی
elastic demand تقاضای کشش دار
to request issuance تقاضای صدور کردن
elastic demand تقاضای انعطاف پذیر
perfectly inelastic demand تقاضای کاملا بی کشش
oyer تقاضای استماع یا دادرسی
marginal demand price قیمت تقاضای نهائی
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
To ask for political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To seek political asylum. تقاضای پناهندگی سیاسی کردن
To demand prompt payment. تقاضای پرداخت فوری کردن
call of more حق تقاضای زیاد کردن مبیع
caller شخصی که تقاضای تماس دارد
ask for a lady's hand تقاضای ازدواج با بانویی کردن
callers شخصی که تقاضای تماس دارد
planned demand تقاضای برنامه ریزی شده
layer برنامهای که تقاضای ارسال کند
layers برنامهای که تقاضای ارسال کند
request time out تقاضای تایم اوت یک دقیقهای
rts Send To Request تقاضای ارسال
demurring تقاضای درنگ یا مکث کردن
excess demand تقاضای زیادی مازاد تقاضا
demurred تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurrer تقاضای تاخیر درصدور حکم
put the bite on someone <idiom> از کسی تقاضای پول کردن
demur تقاضای درنگ یا مکث کردن
demurs تقاضای درنگ یا مکث کردن
speculative demand for money تقاضای سفته بازی برای پول
nonce word واژهای که به تقاضای یک موقع ویژه بسازند
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
blue bark تقاضای هزینه سفر و معاش حرکت
demand accommodation تنظیم تقاضای یکانها با موجودی انبار
postulancy تقاضای ورود بدین یا جمعیتی تازه
salvages بازیابی
salvage بازیابی
recovery بازیابی
retrieval بازیابی
salvaged بازیابی
recoveries بازیابی
salvaging بازیابی
terrtorialize محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
to withdraw an application صرف نظر کردن از تقاضای درخواست نامه ای
retrieval code رمز بازیابی
gas recovery بازیابی بنزین
recovery procedures روشهای بازیابی
false retrieval بازیابی کاذب
message retrieval بازیابی پیام
nickel recovery بازیابی نیکل
document retrieval بازیابی سند
information retrieval بازیابی اطلاعات
energy regeneration بازیابی انرژی
pull instruction دستورالعمل بازیابی
detection بازیابی بازرسی
grease trap بازیابی چربی
retrieves بازیابی کردن
acid reclaim بازیابی اسید
retrieved بازیابی کردن
retrieve بازیابی کردن
at the expense of recovery در هزینه های بازیابی
data retrieval بازیابی داده ها
ir بازیابی اطلاعات
reclama تقاضای اغماض و تجدید نظر درتصمیمات متخذه یا رای
ARQ که در صورت خطا تقاضای ارسال دوباره داده میکند
The victors demanded unconditional surrender . فاتحین تقاضای تسلیم بدون قید وشرط کردند
information and storage and retrieval ذخیره و بازیابی اطلاعات
recovering بهبود یافتن بازیابی
bibliographic retrieval service سرویس بازیابی کتابشناسی
pop instruction دستورالعمل بازیابی از پشته
recover بهبود یافتن بازیابی
sulfur recovery unit واحد بازیابی گوگرد
acid recovery plant کارگاه بازیابی اسید
recovers بهبود یافتن بازیابی
pulls بازیابی داده از پشته
pull بازیابی داده از پشته
information retrieval system سیستم بازیابی اطلاعات
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com