English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
ford crossing تقاطع جاده با مجاری ابگذر
Other Matches
grade crossing تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
grade crossings تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده
cross road تقاطع جاده
road junction تقاطع جاده
crossroad محل تقاطع دو جاده
cross road محل تقاطع دو جاده چهارراه
grade separation تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
divided highway [American E] شاهراه چند خطی [جاده رفت کاملا سوا از جاده آمد است]
underpasses مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
underpass مسیر جاده در زیر پل هوایی جاده زیرجاده دیگری
emerging traffic جاده فرعی که از جاده اصلی بیرون آمده
merging traffic ادغام جاده فرعی به جاده اصلی
road screen پوشش و استتار جاده پوشاندن جاده
scupper مجاری فاضل اب
scuppering مجاری فاضل اب
semicircular canals مجاری نیمدایره
scuppered مجاری فاضل اب
administrative channels مجاری اداری
scuppers مجاری فاضل اب
diplomatic channels مجاری دیپلماتیک
grouting galleries مجاری تزریق
sewer مجاری فاضلاب
market channels مجاری توزیع
sewers مجاری فاضلاب
official channels مجاری رسمی
incised figure شکل مجاری شده
going وضع جاده زمین جاده
service road جاده کناری جاده سرویس
to leech زالو شدن [اصطلاح مجاری]
sewarage زهکشی مجموع مجاری فاضلاب
tzigane کولی مجاری قبطی مجارستانی قطبی
urethritis اماس مجرای پیشاب ورم مجاری بول
box aqueduct پل ابگذر
drained ابگذر
drain ابگذر
condvit ابگذر
draining ابگذر
gulch ابگذر
watercourse ابگذر
drains ابگذر
gulches ابگذر
conduits ابگذر
inverts ابگذر
conduit ابگذر
gulleys ابگذر
nullah ابگذر
inverting ابگذر
invert ابگذر
culvert ابگذر
gucley ابگذر
gullets ابگذر
gully ابگذر
culverts ابگذر
gullet ابگذر
gullies ابگذر
dike ابگذر
syphon culvert ابگذر سیفونی
aqueducts ابگذر ناوهای
pipe culvert ابگذر لولهای
drainpipes زهکش ابگذر
aqueduct ابگذر ناوهای
arched culvert ابگذر قوسی
culvert مجرای اب ابگذر
conduit مجرای اب ابگذر
drainpipe زهکش ابگذر
culverts مجرای اب ابگذر
conduits مجرای اب ابگذر
cognizance ابلاغ رسمی حق یا اختیارقانونی برای تعقیب موضوعی از مجاری قضائی
ports انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
culvert مجرای ابگذر سرپوشیده
conductresses ابگذر- مجرا- مجری
conductress ابگذر- مجرا- مجری
culverts مجرای ابگذر سرپوشیده
single barrel culvert ابگذر استوانهای ساده
ground culvert ابگذر روی زمین
epididymis زائده طویل و باریک عقب بیضه که شامل مجاری خروجی منی است
achalasia عدم انبساط عضلات مجاری بدن و باقی ماندن انها در حال انقباض دائم
track clearer جاده پاک کن جاده صاف کن راه صاف کن
road distance مسافت روی جاده یا مسافت طی شده از جاده
crossest تقاطع
line cross تقاطع خط
cross تقاطع
intersects تقاطع
junctions تقاطع
crosser تقاطع
junction تقاطع
intersect تقاطع
crosses تقاطع
intersection تقاطع
decussation تقاطع
intersected تقاطع
street crossing تقاطع
weaving تقاطع
chiasma تقاطع
intersections تقاطع
crossing line خط تقاطع
grade crossing تقاطع شاهراه
grade crossings تقاطع شاهراه
crossing نقطه تقاطع
crossing محل تقاطع
beam grillage تقاطع تیرها
intercept محل تقاطع
crisscross تقاطع کردن
crossing plane سطح تقاطع
angle of erossing زاویه تقاطع
intercepting محل تقاطع
intercepts محل تقاطع
intercepted محل تقاطع
angle of cutting زاویه تقاطع
focussed نقطه تقاطع
point of intersection نقطه تقاطع
focusses نقطه تقاطع
intersection تقاطع همبر
focussing نقطه تقاطع
road junction تقاطع راه
intersections تقاطع همبر
meet مقتضی تقاطع
scissor junction تقاطع مورب
meets مقتضی تقاطع
tree traversal تقاطع درختی
weaving distance طول تقاطع
weaving section منطقه تقاطع
focuses نقطه تقاطع
intertwine تقاطع کردن
intersects تقاطع کردن
focus نقطه تقاطع
intersect تقاطع کردن
intertwined تقاطع کردن
intertwines تقاطع کردن
intersected تقاطع کردن
interlace تقاطع کردن
focused نقطه تقاطع
intertwining تقاطع کردن
intersection point نقطه تقاطع
Go to the second crossroad. به دومین تقاطع بروید.
intercept point محل تقاطع [ریاضی]
Go to the first crossroad. به اولین تقاطع بروید.
intersectional وابسته بمحل تقاطع
grade crossing تقاطع راه اهن
crossing tower برج تقاطع در کلیسا
interlacement درهم بافتگی تقاطع
grade crossings تقاطع راه اهن
multiway junction تقاطع چند راه
gallstone سنگ مجاری صفراوی سنگ صفرایی
gallstones سنگ مجاری صفراوی سنگ صفرایی
level crossings محل تقاطع دو خط راه اهن
level crossing محل تقاطع دو خط راه اهن
intercross تقاطع کردن جفت گیری
cross over point نقطه تقاطع مسیر رژه
meet مواجه شدن تقاطع کردن
meets مواجه شدن تقاطع کردن
traffic cut تقاطع دو جریان عبور و مرور
cross roads تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
bypasses از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypass از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
flyover junction تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
bypassed از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
bypassing از راه فرعی رفتن تقاطع کردن
skyline خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
skylines خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است
decussate تقاطع یکی در میان یا بشکل > ضرب در< بودن
long base method روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی
parameters نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
parameter نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر
absolute address مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد
nicks ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicking ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nicked ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
nick ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست
collision course interception تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن
graticule ticks نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
invious بی جاده
hard core پی جاده
road blocks سد جاده
road bed کف جاده
path جاده
roadability جاده رو
roadable جاده رو
road block سد جاده
roadbed کف جاده
roadless بی جاده
route جاده
paths جاده
track جاده
tracked جاده
blocking سد جاده
tracks جاده
way جاده
pathway جاده
causeway جاده
turnpikes جاده
turnpike جاده
routes جاده
roadways جاده
roadway جاده
roads جاده
causeways جاده
road جاده
pathways جاده
lines جاده
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com