English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (11 milliseconds)
English Persian
extension تمدید قسمت الحاقی
extensions تمدید قسمت الحاقی
Other Matches
adjuncts فرع قسمت الحاقی
adjunct فرع قسمت الحاقی
shaft extension قسمت الحاقی محوری
adjunctive الحاقی
riders الحاقی
accessional الحاقی
adjoint الحاقی
extension الحاقی
rider الحاقی
adjuncts الحاقی
adjunct الحاقی
extensions الحاقی
supplemental الحاقی
appendant الحاقی
joint مشترک الحاقی
adventitious خارجی الحاقی
concatenation operator عملگر الحاقی
intromission مواد الحاقی
paragogic افزوده الحاقی
postpositive الحاقی و بی تکیه
incorporative الحاقی مشارکت
postpositive preposition حرف اضافه الحاقی
paragoge حرف یا هجای الحاقی
adjunct matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
adjoint matrix ماتریس الحاقی [ریاضی]
suffixix لفظ معنای الحاقی
rider ماده یا بند الحاقی
riders ماده یا بند الحاقی
butted ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butt ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
postscript یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
postscripts یادداشت الحاقی اخرنامه یا کتاب
extensions تمدید
hold over تمدید
continuation تمدید
prorogation تمدید
protraction تمدید
prolongation تمدید
extension تمدید
postposition لفظ الحاقی که تکیه نداشته باشد
extensible قابل تمدید
extends تمدید کردن
revivals تمدید استقرارمجدد
porolongation of a period تمدید مدتی
extend تمدید کردن
extensibility قابلیت تمدید
revival تمدید استقرارمجدد
extending تمدید کردن
extended تمدید یافته
extendable قابل تمدید
extended تمدید شده
inextensible تمدید نا پذیر
options حق باشگاه در تمدید قرارداد
option حق باشگاه در تمدید قرارداد
respite استراحت تمدید مدت
extension of the agreement تمدید مدت قرارداد
prolongation of treaty تمدید مدت معاهده
extensions تمدید اسناد تجاری
extension تمدید اسناد تجاری
quartersaw الوار رابچهار قسمت بریدن چوپ را بچهار قسمت اره کردن
ecphora پیش آمدگی [طرحی که یک قسمت روی قسمت دیگر قرار بگیرد.]
terneplate ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
terne ورق الیاژی مرکب از چهار قسمت سرب ویک قسمت قلع
shuttling حمل قسمت به قسمت یکانها ووسایل با استفاده از تعدادمعینی خودرو
plank قسمت مهم مرام سیاسی قسمت اصلی یک روش فکری
long bone که شامل یک قسمت استوانهای و دو قسمت برجسته در انتها میباشند
extensible قابلیت تمدید قابل تعمیم
base section رسد مبنا قسمت پایه قسمت تحتانی
cross disbursing انتقال اعتباراز یک قسمت به قسمت دیگرتبدیل اعتبارات
concurrent jurisdiction رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان
extend توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extends توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
extending توسعه یافتن تمدید دادن یا کردن
sections قسمت قسمت کردن برش دادن
section قسمت قسمت کردن برش دادن
rider ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
riders ماده اصلاحی یا الحاقی درشور سوم لایحه الحاقیه رای هیات منصفه
fanfold یک قسمت به یک جهت قسمت دیگر در جهت مخالف تا کاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار گیرد
shuttle قسمت قسمت حرکت کردن
executing agency قسمت اجراکننده قسمت اجرایی
shuttled حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles حمل کردن قسمت به قسمت
shuttles قسمت قسمت حرکت کردن
shuttled قسمت قسمت حرکت کردن
shuttle حمل کردن قسمت به قسمت
fire coordination line خط هماهنگی اتش هلی کوپترها و نیروهای هوابردو نیروهای الحاقی
public relations officers رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
public relations officer رئیس قسمت روابط عمومی رئیس قسمت امور مطبوعاتی
detachment یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
detachments یکان جزء یک قسمت یکان کوچک دسته یا قسمت جدا شده از یکان بزرگترقسمت قرارگاه
enlisted section قسمت مربوط به افراد یاسربازان قسمت اقدام افراد
army nurse corps قسمت پرستاری ارتش قسمت پرستاری نیروی زمینی
continuance تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
throttling عبور قسمت به قسمت
to sell in lots قسمت قسمت فروختن
shuttled راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttled بمباران قسمت به قسمت
shuttle راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles راهپیمائی قسمت به قسمت
shuttles بمباران قسمت به قسمت
shuttle بمباران قسمت به قسمت
throttled عبور قسمت به قسمت
p.p.m قسمت در یک میلیون قسمت
throttle عبور قسمت به قسمت
throttles عبور قسمت به قسمت
parts per million قسمت در میلیون قسمت
preventive detention تمدید مدت حبس مجرم به عادت که تقریبا" به سیستم اجرای نظرتشدید مجازات و یا مواردپیش بینی شده در قانون اقدامات تامینی شباهت دارد
forward overlap پوشش در قسمت جلویی انطباق در قسمت جلویی
cross refer از یک قسمت کتاب به قسمت دیگر ان مراجعه کردن مراجعه متقابل کردن
division police petty officer درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
railway division قسمت عملیات راه اهن قسمت ترابری با راه اهن
cellular unit یکان قسمت به قسمت یکان مبنا
skag قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
internode قسمت
kismet قسمت
data division قسمت
snick قسمت
section قسمت
ratio قسمت
ratios قسمت
feck قسمت
in sections قسمت قسمت
in part در یک قسمت
batches قسمت
batch قسمت
plank قسمت
head stall قسمت سر
instalment قسمت
installments قسمت
pieces قسمت
piece قسمت
arm قسمت
sections قسمت
instalments قسمت
it fell to my lot to go قسمت
segment قسمت
cross section of a gravity dam قسمت
grist قسمت
rasher قسمت
agencies قسمت
agency قسمت
piecemeal قسمت به قسمت
sects قسمت
segments قسمت
sect قسمت
cantos قسمت
canto قسمت
part قسمت
divisions قسمت
partition قسمت
partitions قسمت
component قسمت
components قسمت
division قسمت
departments قسمت
rashers قسمت
party قسمت
units قسمت
unit قسمت
detachments قسمت
compartmental قسمت قسمت
detachment قسمت
caboodle قسمت
dole قسمت
portion قسمت
percentage قسمت
percentages قسمت
Corp قسمت
compartment قسمت
underfoot قسمت کف پا
department قسمت
portions قسمت
compartments قسمت
patrolled قسمت گشتی
key facility قسمت مهم
patrolling قسمت گشتی
activities قسمت یکان
hypoderm قسمت زیرجلد
initial اولین قسمت
linear portion قسمت خطی
initialed اولین قسمت
patrols قسمت گشتی
activity قسمت یکان
hauling part قسمت کشنده
midst قسمت وسط
forehand قسمت ممتاز
intercommand بین قسمت
intelligence service قسمت اطلاعات
installation type نوع قسمت
installation property اموال قسمت
installation property دارایی قسمت
interservice داخل قسمت
forehands قسمت ممتاز
hilted قسمت عقبی
hauling part قسمت متحرک
department قسمت شعبه
head piece قسمت بالا
departments قسمت شعبه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com