Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 202 (14 milliseconds)
English	Persian
valence	توان ارزش
Search result with all words
biased	ارزش توان در یک عدد اعشاری
Other Matches
eight bit system	کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند
power meter	دستگاه اندازه گیری توان توان سنج وات متر
book value	ارزش هر شیی برحسب انچه دردفترحساب نشان داده شود ارزش سهام طبق دفاتر
ad valorem	به نسبت ارزش کالا براساس ارزش
neoclassical theory of value	تئوری ارزش نئوکلاسیک .براساس این نظریه ارزش یک کالا براثر تداخل عرضه وتقاضا برای کالای مورد نظربدست می اید
ratings	توان نامی توان قدرت
rating	توان نامی توان قدرت
lsb	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
watts	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watt	واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
A jars mouth may be stopped ,a mans cannot. <proverb>	در کوزه را مى توان بست اما دهان آدمى را نمى توان بست.
value added	قیمت یا ارزش افزوده شده قیمت یک محصول در بازاربدون توجه به ارزش مواداولیه یی که در تولید ان به کار رفته است
ended	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
end	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends	با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
axiological	وابسته به ارزش ها یا علم ارزش ها
no par value	بدون ارزش واقعی بی ارزش
capital gain	منافع حاصل از فروش یاتعویض اقلام دارایی به قیمتی بیش از ارزش دفتری اضافه ارزش سرمایه سرمایه باز یافته
volt ampere meter	دستگاه اندازه گیری توان فاهری توان فاهری سنج
mini	کامپیوتر کوچک با محدوده توان پردازش و دستورات بیشتر از یک ریز کامپیوتر ولی قابل رقابت با سرعت یا توان کنترل داده کامپیوتر mainframe نیست
carried	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carries	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying	با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
currency devaluation	کاهش رسمی ارزش پول تضعیف ارزش پول
powers	توان
powering	توان
vigour	توان
equipotent	هم توان
capacitance	توان
isoelectric	هم توان
low power	توان کم
ambidextral	دو سو توان
potency	توان
ambidextrous	دو سو توان
oligotrophic	کم توان
p	توان
vigor	توان
exponents	توان
potential	توان
throughput	توان
high-powered	پر توان
power	توان
vim	توان
powered	توان
exponent	توان
exponent	توان [ریاضی]
discriminating power	توان افتراق
explosive power	توان انفجاری
cosine meter	توان سنج
constant power	توان دائمی
constant power	توان ثابت
connected load	توان اتصال
compression strength	توان فشاری
dynomometer	توان سنج
rating	سنجش توان
engine rating	توان موتور
wattless power	توان هرز
wattmeter	توان سنج
engine performance	توان موتور
electric power	توان برقی
ratings	سنجش توان
effective power	توان موثر
complex power	توان موهومی
complex power	توان مختلط
dispersive power	توان پاشندگی
inputted	توان اولیه
albedo	توان بازتاب
aerobic power	توان هوازی
active power	توان موثر
potency	توان جنسی
omnipotent	همه توان
apparent power	توان فاهری
circuit breaking capacity	توان قطع
power	توان [ریاضی]
capacity range	حیطه توان
input	توان ورودی
brake horsepower	توان مفید
input	توان اولیه
biological potential	توان زیستی
inputted	توان ورودی
exponentiation	به توان رساندن
power output	توان خروجی
reactive volt amperes	توان هرز
reactor output	توان راکتور
real power	توان حقیقی
power circuit	مدار توان
real power	توان موثر
received power	توان دریافتی
potential energy	نهان توان
physical medicine	طب توان بخشی
resolution power	توان تفکیک
sounp power	توان صوتی
output power	توان خروجی
simple circuit	مدار توان
power endurance	توان استقامت
puissance	توان قدرت
rated output	توان نامی
reactive power	توان هرز
power loss	اتلاف توان
reactive power	توان واکنشی
power level indicator	توان نما
power level	تراز توان
power function	تابع توان
reactive power	توان راکتیو
power factor	ضریب توان
to the power of [three]	به توان [سه] [ریاضی]
out put	توان دستگاهها
tensile strength	توان کششی
wattles power	توان کور
idle power	توان کور
idle current wattmeter	توان کورسنج
i^ r loss	اتلاف توان
i. and evdevolution	توان یابی
horse power	توان موتور
heating power	توان حرارتی
h.p.	توان اسب
fluctuating power	توان نوشی
useful power	توان مفید
vector power	توان برداری
increase of output	افزایش توان
indicated horsepower	توان فاهری
thermal power	توان حرارتی
true power	توان حقیقی
motor output	توان موتور
microcomputer	کامپیوتر کم توان
maximum available powere	توان حداکثر
true power	توان متوسط
true power	توان واقعی
low power	توان کوچک
light output ratio	توان نور
interference power	توان پارازیت
instantaneous power	توان لحظهای
input power	توان ورودی
flexural strength	توان خمشی
paced	حفظ توان
powering	قوه یا توان
powers	توان برقی
power	قوه یا توان
powers	توان نیرو
horsepower	توان اسب
purchasing power	توان خرید
pace	حفظ توان
rehabilitation	توان بخشی
cube	توان سوم
cubes	توان سوم
throughput	توان عملیاتی
power	توان برقی
power	توان نیرو
powering	توان نیرو
recruitment	توان گیری
perhaps	توان بود
powering	توان برقی
powered	قوه یا توان
powers	قوه یا توان
powered	توان برقی
micro	کامپیوتر کم توان
micros	کامپیوتر کم توان
paces	حفظ توان
powered	توان نیرو
power factor meter	سنجه ضریب توان
battery output	توان برونداد باطری
powering	حذف توان کامپیوتر
parameter	ولتاژ یا توان یک سیستم
parameters	ولتاژ یا توان یک سیستم
brake horsepower	توان حقیقی مهاری
powers	حذف توان کامپیوتر
power amplifying circuit	مدار تقویت توان
specific rotatory power	توان چرخشی ویژه
vertical parity check	مقابله توان عمدی
powering	توان از دست رفته
powered	توان از دست رفته
unity power factor	ضریب توان واحد
squared	مربع توان دوم
square	مربع توان دوم
attrition	کاهش توان رزمی
power factor correction	تقویت ضریب توان
square means second p	مجذوریعنی توان دوم
resolving power	توان تفکیک تلسکوپ
absorption dynamometer	توان سنج جذبی
acid base balance	توان اسیدی- بازی
power	حذف توان کامپیوتر
reactive power	توان غیر فعال
power	توان از دست رفته
squares	مربع توان دوم
torsion dynamometer	توان سنج پیچشی
transmission dynamometer	توان سنج انتقالی
atto	پیشوندی به معنای 01 به توان 81-
power of alternating current	توان جریان متناوب
powered	حذف توان کامپیوتر
tera	پیشوندی برای 01 به توان 21
originals	که از آن می توان کپی گرفت
squaring	مربع توان دوم
dynamometer instrument	توان سنج برقی
root	توان کسری یک عدد
roots	توان کسری یک عدد
electrodynamometer	توان سنج برقی
cradle dynamometer	توان سنج جعبهای
maximum power gain	تقویت توان حداکثر
maximum power operation	کار با توان حداکثر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com