Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English
Persian
high tension generation
تولید فشار قوی
Search result with all words
bilge blocks
قسمتهای تولید کننده فشار دریایی
impluse voltage generation
تولید فشار ضربهای
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
Other Matches
capacity cost
هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
pilot line operation
کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
component
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components
1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
producer's goods
هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
second
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded
مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
euler theorem
در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
production overheads
هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
planar
روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand
تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction
نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost
هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix
چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle
یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
spermary
غده تولید کننده منی محل تولید منی
families
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
gnp gap
شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
half
جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
hypobaric
مربوط به ارزیابی اثار کم شدن فشار جو مربوط به کم شدن فشار جو
producers burden of tax
بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
water pressure
فشار اب
back iron
بن فشار
zipping
فشار
back pressure
پی فشار
isopiestic
هم فشار
isobare
هم فشار
line of thrust
خط فشار
compression
فشار
pressuring
فشار
strokes
فشار با پا
stroked
فشار با پا
stroke
فشار با پا
stressing
فشار
violence
فشار
stresses
فشار
stress
فشار
pressure curve
خم فشار
pressor
فشار زا
zip
فشار
zipped
فشار
zips
فشار
stroking
فشار با پا
sense of pressure
حس فشار
bunt
فشار با سر
barometric pressure
فشار جو
impacts
فشار
impact
فشار
total pressure
فشار کل
pressure sense
حس فشار
constraint
فشار
pressure
فشار
strain
فشار
strains
فشار
tensions
فشار
pushes
فشار
pressing
فشار
ice push
فشار یخ
isobars
تک فشار
isobar
هم فشار
thrusting
فشار
press
فشار
isobar
تک فشار
thrust
فشار
exertions
فشار
presses
فشار
exertion
فشار
brunt
فشار
growing pains
فشار
isobars
هم فشار
hydraulic pressure
فشار اب
fantod
فشار
distraint
فشار
thrusts
فشار
pressure vessel
فشار
weight
فشار
atmosphere
فشار جو
low pressure
فشار کم
atmospheres
فشار جو
atmospheric pressure
فشار جو
pressures
فشار
tension
فشار
pressured
فشار
push
فشار
pushed
فشار
progeniture
تولید
production technique
فن تولید
production rule
تولید
genesis
تولید
assembly line
خط تولید
assembly lines
خط تولید
aggregate output
تولید کل
production lines
خط تولید
articulation
تولید
production line
خط تولید
turn out
تولید
productions
تولید
total product
تولید کل
total output
تولید کل
assembly
تولید
output
تولید
outputs
تولید
low productivity
تولید کم
product
تولید
products
تولید
production
تولید
manufactures
تولید
manufactured
تولید
manufacture
تولید
generations
تولید
generation
تولید
fabrication
تولید
overpressure
فشار بیش از حد
hustle
فشار زور
hustle
فشار دادن
low voltage line
خط فشار ضعیف
hustled
فشار زور
hustles
فشار دادن
hustles
فشار زور
low tension
فشار ضعیف
pressured
فشار هوا
low tension magneto
مگنت کم فشار
low voltage
فشار ضعیف
overlaid
فشار اوردن
partial pressure
فشار جزیی
partial pressure
فشار جزئی
hustling
فشار زور
overvoltage
ازدیاد فشار
thrusting
ضربت فشار
overvoltage
فشار زیاد
hustling
فشار دادن
pushing
فشار دادن
pressure
فشار هوا
incompressible
فشار ناپذیر
pinches
فشار دادن
molding pressure
فشار پرس
thrusts
فشار محوری
measuring voltage
فشار سنجش
molding pressure
فشار قالب
thrusting
فشار محوری
thrust
ضربت فشار
thrust
فشار محوری
blood pressure
فشار خون
pressure group
گروه فشار
thrusts
ضربت فشار
increase of pressure
افزایش فشار
inclined compression
فشار مایل
osmotic pressure
فشار اسمزی
high-tension
فشار قوی
manifold pressure
فشار گازگاه
intake pressure
فشار ورودی
pressure groups
گروه فشار
manometer
فشار سنج
hustled
فشار دادن
pressure of speech
فشار تکلم
pressure hull
بدنه ضد فشار
forcing
فشار دادن
forces
فشار دادن
force
فشار دادن
pinch
فشار دادن
pressure head
ارتفاع فشار
pressure gradient
گرادیان فشار
pressure gaverner
ناطم فشار
pressure face
سمت فشار
intermediate high voltage line
خط فشار متوسط
oppression
فشار افسردگی
pore pressure
فشار درونی
platten
اهن فشار
impluse voltage
فشار ضربهای
pusher
فشار دهنده
initial pressure
فشار ابتدایی
pushers
فشار دهنده
pressure surface
سطح فشار
pressure tendency
گرایش فشار
pressure transducer
مبدل فشار
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com