Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English
Persian
tampion
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
Other Matches
tampon
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampons
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
hub
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
gimbals
توپی و غلاف توپی گردان
gun-loop
[دهانه بیضی شکل در دیوار برای تیر اندازی]
muzzle energy
انرژی جنبشی پرتابه درلحظه خروج از دهانه که نسبت به دهانه اندازه گیری میشود
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
outsource
به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
baying
دهانه خلیج دهانه گشاد
bays
دهانه خلیج دهانه گشاد
bay
دهانه خلیج دهانه گشاد
bayed
دهانه خلیج دهانه گشاد
enlisting
برای سربازی گرفتن
enlists
برای سربازی گرفتن
enlist
برای سربازی گرفتن
catch at
برای گرفتن چیزی کوشیدن
to run for the bus
برای گرفتن اتوبوس دویدن
to borrow for ... weeks
برای ... هفته قرض گرفتن
extra cover
پوشش اضافی برای بل گرفتن
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
gig
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
telescopes
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
moves
مانوور برای گرفتن نفر جلو
telescope
وسیلهای برای گرفتن تابشهای الکترومگنتیک
overtaking sight distance
مسافت دید برای سبقت گرفتن
to graps at anything
برای گرفتن چیزی کوشش نمودن
bass bug
حشره برای گرفتن ماهی خاردار
move
مانوور برای گرفتن نفر جلو
moved
مانوور برای گرفتن نفر جلو
put to the question
برای گرفتن اعتراف زجر دادن
copy protect
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک
to hog
<idiom>
بی پروا برای خود گرفتن
[اصطلاح]
To have design on someone . To malign someone .
برای کسی مایه آمدن ( گرفتن )
gigs
نیزه چنگالی برای گرفتن ماهی
prize fight
جنگ با مشت برای گرفتن پول یا جایزه
greats
امتحان نهایی دردانشگاه برای گرفتن درجه
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
great go
امتحان نهایی در دانشگاه برای گرفتن درجه
burdended
فاصله گرفتن از قایق جلویی برای عبور
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
cp
دستور UNIX برای کپی گرفتن از فایل
dead letter box
فایلی برای گرفتن پیامهای غیر قابل ارسال
bid
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
bids
بدست گرفتن کنترل شبکه برای ارسال داده
to make a long arm
[برای برداشتن یا گرفتن چیزی دست دراز کردن]
dummy
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
disable
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
dummies
کیسه استوانهای پرازپشم برای تمرین گرفتن حریف
disables
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
disabling
دستور به CPU برای نادیده گرفتن سیگنالهای وقفه
float
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
floated
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
shut out
<idiom>
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
floats
ذخیره کردن انرژی برای سرعت گرفتن پایانی
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
tompion
دهانه بند لوله توپ دهانه بند
decoyed
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
decoy
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
pass pattern
مسیر منحنی که گیرنده پاس برای گرفتن توپ طی میکند
to trap something
[e.g. carbon dioxide]
چیزی را گرفتن
[جمع کردن]
[برای مثال دی اکسید کربن ]
provisor
کسیکه از طرف پاپ برای گرفتن درامد کلیسامعرفی میشد
decoys
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
noise
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
noises
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
decoying
طعمه یا دام یا توری برای گرفتن اردک و مرغان دیگر
little go
نخستین امتحانی که برای گرفتن درجه در a.b کمبریج باید داد
aligns
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligning
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
aligned
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
align
ایجاد فاصله بین کلمات برای اطمینان از جا گرفتن خط متن در یک خط
kill off
سرعت گرفتن غیرعادی درمسابقه دو استقامت برای خسته کردن حریفان
flash defilade
پنهان کردن برق دهانه توپ استتار برق دهانه توپ
ATC
مجوز ناشر نرم افزار به کاربر برای گرفتن چندین کپی از برنامه
block the plate
موضع گرفتن در خط پایگاه برای بیرون کردن و سوزاندن دونده با تماس توپ
meaconing
گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
damping vane
پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braid
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
gauging rod
میل سنجش) میلی است که مامور رسومات برای اندازه گرفتن عمق نوشاب
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
braids
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
internal wrenching bolt
پیچ فولادی بسیار مقاومی که سر ان دارای فرورفتگی شش گوشی برای جا گرفتن اچارالن میباشد
braided
الیاف بافته شده با روکش لاستیکی برای دربر گرفتن وتقویت لولههای هیدرولیکی
format
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
formats
روش قرار گرفتن سط رها و ستون ها برای نمایش دادن داده یا حروف در کارت پانچ
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
Biomimicry
تقلید از الگوهای طبیعی برای حل مشکلات بشر، مانند گرفتن ایده هواپیما از پرندگان و غیره.
dowel
توپی
spill
توپی
to kick a ball
توپی را
pivot
توپی
plug
توپی
pivoted
توپی
pivots
توپی
spigot
توپی
plugs
توپی
ball joint
توپی
spills
توپی
spilling
توپی
spilled
توپی
tap
توپی
tapped
توپی
tapping
توپی
plugging
توپی
To tell some one his fortune .
برای کسی فال گرفتن ( فال کسی را گرفتن )
fuse plug
توپی فیوز
ball printer
چاپگر توپی
pivoted
توپی اتصال
spile
گل میخ توپی
rotor hub
توپی رتور
hub bore
سوراخ توپی
ball joint
توپی اتصال
to catch a fly
توپی را ازهواگرفتن
countersinck bit
مته توپی
tapper
توپی گذار
pivot
توپی اتصال
pivots
توپی اتصال
plug
سربطری توپی گذاشتن
stopper
توپی جلوگیری کننده
stoppers
توپی جلوگیری کننده
oil drain plug
توپی تخلیه روغن
plugs
سربطری توپی گذاشتن
plug mill
دستگاه نورد توپی
plugging
سربطری توپی گذاشتن
beanball
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
in-
توپی که وارد دروازه شده
set up
توپی که به اسانی برگردانده شود
head
توپی کامل و سایر متعلقات
in
توپی که وارد دروازه شده
aircraft arresting hook
مجموعه قطعاتی که برای گرفتن سرعت یا کاهش اندازه حرکت یا گشتاور هواپیما درفرود معمولی یا اضطراری باان درگیر میشوند
Bounty hunter
جایزه بگیر،کسی که کارش دستگیری خلافکارها برای گرفتن جایزه است
spinner
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
lineball
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
bleeders
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
bleeder
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
creepers
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creeper
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
to take a sample of blood
گرفتن نمونه خون
[برای آزمایش خون]
pivots
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
blade butt
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
jump ball
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
die
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
outswinger
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
pivoted
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
cuban fork ball
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
inswinger
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
pivot
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
netball
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
roving gun
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
long hop
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
gun
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
guns
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
lacrosse
بازی بین دو تیم 01نفره مردان 21 نفره مردان با چوب دراز توردار کیسه مانند برای گرفتن و پرتاب گوی
minute gun
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
yorker
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
bulb root
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
hypervelocity
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
bumper
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
bumpers
توپی که بعلت فاصله کوتاه اززمین بلندمیشود و به سوی سر و سینه توپزن میرود
snick
توپی که با لبه چوب ضربه خورده و به عقب به سمت محافظ میله می رود
gig
ماشین خارزنی
[این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
mouse
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
mouses
توپی درون آن می چرخد و به احساس کننده هایی می خورد که حرکات افقی و عمودی را در کامپیوتر انجام می دهند
to take medical advice
دستوراز پزشک گرفتن دستورطبی گرفتن
noses
دهانه
nozzle
دهانه
jets
دهانه
nose
دهانه
branching bay
دهانه
yoke
دهانه
drowned river mouth
دهانه
triforium
سه دهانه
nozzles
دهانه
mouthpiece
دهانه
mouthpieces
دهانه
throats
دهانه
bays
دهانه
baying
دهانه
bayed
دهانه
bay
دهانه
throat
دهانه
embouchure
دهانه
outfall
دهانه
orifice
دهانه
openings
دهانه
opening
دهانه
head
دهانه
waterways
دهانه
drift loading
دهانه
orifice of the stomack
دهانه
jet
دهانه
jetted
دهانه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com