English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
living environment جانداران محیط زیوندگان- پرمون
Other Matches
environmentalist پرمون گر
ambient پرمون
environmentalists پرمون گر
environmentalism پرمون گرایی
ambient quality standard استاندارد کیفیت پرمون
fauna جانداران زیا
biotype جانداران هم نژاد
biota جانداران یک پهنه
bioenergetics انرژی جانداران
taxonomies رده بندی جانداران
biochron زیست زمان جانداران
taxonomy رده بندی جانداران
rezone محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
to tip something [British E] رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
entourage محیط
circumferences محیط
millieu محیط
perimeter محیط
surroundings محیط
perimeters محیط
milieux محیط
milieu محیط
spheres محیط
sphere محیط
periphery محیط
circuity محیط
peripheries محیط
girths محیط
girth محیط
entourages محیط
milieus محیط
ambience محیط
ambiance محیط
outlined محیط
outsides محیط
environment محیط
outline محیط
outside محیط
lapped محیط
lap محیط
settings محیط
setting محیط
outlining محیط
outlines محیط
environments محیط
circumference محیط
outward things محیط
medium محیط
mediums محیط
operational environment محیط فعالیت
shelf environment محیط کم عمق
perimeter پیرامون محیط
ambient temperature دمای محیط
ambient pressure فشار محیط
atmospheric environement محیط جوی
acclimatization سازش با محیط
miseenscene محیط کلی
mixed environment محیط درهم
perimeter [circumference] of a circle محیط دایره
perimeters پیرامون محیط
operational environment محیط عملیاتی
milieu محیط اجتماعی
threptic محیط زاد
climate for growth محیط رشد
social milieu محیط اجتماعی
living environment محیط زنده
dispersive medium محیط پخش
environment architecture معماری محیط
induced environment محیط القایی
therapeutic millieu محیط درمانی
ill neighboured دارای محیط بد
windowing environment محیط پنجرهای
in vivo در محیط طبیعی
bonification به سازی محیط
dispersion medium محیط پاشندگی
polarization of a medium قطبش محیط
bodification بهسازی محیط
psychological environment محیط روانی
milieu therapy محیط درمانی
circumambient محیط دورگردیدن
in vitro در محیط مصنوعی
circumferences محیط دایره
environment محیط زیست
circumference محیط دایره
peripheries محیط حدود
periphery محیط حدود
comprehensive وسیع محیط
contour محیط مرئی
environmentalists محیط نگر
workbench محیط کاری
workbenches محیط کاری
medium محیط کشت
mediums محیط کشت
environments محیط زیست
environmentalist محیط نگر
circled محیط دایره
circling محیط دایره
circles محیط دایره
circle محیط دایره
milieux محیط اجتماعی
milieus محیط اجتماعی
silhouettes محیط مریی
silhouette محیط مریی
environmentalism محیط زیست شناسی
environmental psychology روانشناسی محیط نگر
eco- پیشوند محیط پرگیر
terrestrial environment وضع محیط زمین
environmetal protection حمایت محیط زیستی
elements محیط طبیعی اخشیج
peripheral دورهای وابسته به محیط
environmentalism محیط زیست گرایی
environment محیط یا موقعیتهای فیزیکی
psychonomics محیط شناسی روانی
metaerg صفت محیط زاد
accommodations سازش با مقتضیات محیط
accommodation سازش با مقتضیات محیط
it is meters محیط ان دومتر است
environments محیط یا موقعیتهای فیزیکی
induced environment محیط القا شده
element محیط طبیعی اخشیج
environmental protection حفاظت محیط زیست
environmental conservation حفافت محیط زیست
archibenthal enviroment محیط ژرف اقیانوس
acid cure پخت در محیط اسیدی
outside محیط دست بالا
environmentalist محیط زیست شناس
circumstance شرایط محیط اهمیت
environmentalist محیط زیست گرا
outsides محیط دست بالا
bonification scheme طرح بهسازی محیط
environmentalists محیط زیست شناس
collapse design محاسبه در محیط خمیری
misfits غیر متجانس با محیط
atlantic دریای محیط غربی
acid catalysis کاتالیزور در محیط اسیدی
misfit غیر متجانس با محیط
domain knowledge دانش محیط کاربرد
derealization دگرسان بینی محیط
data base environment محیط پایگاه داده
environmentalists محیط زیست گرا
great circle بزرگترین دایره محیط یک کره
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
tests محیط ی برای آزمایش برنامه ها
tested محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
contamination عدم خلوص و یکنواختی محیط
elastic design طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
invert تغییر اعداد در محیط دودویی
elements عامل اصلی محیط طبیعی
inverts تغییر اعداد در محیط دودویی
inverting تغییر اعداد در محیط دودویی
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
acclimatization توافق بااب و هوای یک محیط
element عامل اصلی محیط طبیعی
acclimatation توافق بااب و هوای یک محیط
the outer world مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
contour محیط مریی دوره میزان منحنی
accomodation تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
demarcation نشان دادن اختلاف بین دو محیط
acid alkylation الکیل دار کردن در محیط اسیدی
oxydizing agents مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
alternated برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternates برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
track [on a sound recording medium] تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
music track تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
archive کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
autecology مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
archive قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
alternate برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
environmental refugee پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
ecesis نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
airspeeds سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeed سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
to greenwash نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
cabin supercharger کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
isoperimetry گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
cenogenesis تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
annulus دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
integrated محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
eurytopic دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
sere تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
ecology علم عادت وطرز زندگی موجودات ونسبت انها با محیط
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
Plans for the dam have been rejected by environmentalists. برنامه ریزیها برای سد از طرف محیط زیست شناسان رد شده است.
cassion discase تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
greenwash نمایش سطحی یا ریاکارانه توسط یک سازمان که نگران محیط زیست است
casework مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان
dendrochronology دوران شناسی و مطالعه قدمت محیط از روی حلقههای متشکله در چوب درختان
pitot tube لولهای در مسیر جریان سیال که فشار داخل ان بافشار کل محیط برابر است
naturally aspirated engine موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com