English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
chest set جعبه ابزار سینه بند
Other Matches
tool kit جعبه ابزار
tool boxes جعبه ابزار
tool box جعبه ابزار
tool kits جعبه ابزار
toolbox جعبه ابزار
workbox جعبه ابزار
adaptation kit جعبه ابزار تطبیق
box section bed جعبه ماشینهای ابزار
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
containers جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
container جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف
bow wave موجی که از سینه کشتی تولید میشود موج سینه
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
tool دارای ابزار کردن بصورت ابزار دراوردن
box pass جعبه کالیبر جعبه پاس
control equipment ابزار وارسی ابزار پایش
modification kit جعبه تعمیر یا اصلاح وسیله جعبه وسایل مربوط به اصلاح مدل
brooch گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
brooches گل سینه باسنجاق سینه مزین کردن باسنجاق اراستن
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
broached ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broach ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaches ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
broaching ارتفاع دندانههای ان در طول میله به تدریج زیاد میشودکه از ان به عنوان ابزار یاتیغه صیقل کاری سوراخهای روی یک فلز و یا به عنوان یک ابزار صاف بدون دندانه برنده به منظور صیقل دادن داخل سوراخهای محورهای ساعتهای مچی استفاده میشود
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
redbreast پرنده سینه سرخ سینه سرخ
mandrel or dril سینه
breast سینه
busting سینه
busts سینه
busted سینه
thoraxes سینه
petto سینه
thorax سینه
thoraces سینه
white steaming light سینه
bosoms سینه
end on سینه به سینه
heart سینه
hearts سینه
bust سینه
chest to chest سینه به سینه
ball flower گل سینه
breasts سینه
forecastle سینه
bows سینه
bosom سینه
bowed سینه
bow سینه
bowing سینه
pulmonory سل سینه
brooches سنجاق سینه
brooch سنجاق سینه
pectoralgia سینه درد
pectoriloquy صدای سینه
pulmonitis سینه پهلو
quartering wind باد سینه
scatter pin سنجاق سینه
pectoral cross صلیب سینه
chest قفسه سینه
peripeneumony سینه پهلو
sputum خلط سینه
sternalgia سینه درد
on the bow درجهت سینه
nap of the earth سینه مال
ratite سینه پهن
targetted سینه حریف
poitrel سینه بند
pneumonic سینه پهلویی
crawls سینه خیز
crawled سینه خیز
pigeon breast سینه کفتری
targetting سینه حریف
preen سنجاق سینه
preened سنجاق سینه
targets سینه حریف
preening سنجاق سینه
preens سنجاق سینه
targeting سینه حریف
targeted سینه حریف
crawl سینه خیز
pectorla fins بالهای سینه
target سینه حریف
shirt front پیش سینه
bowman ملوان سینه
corslet سینه بند
crawlingly سینه مال
dead ahead درست سینه
decolletage سر و سینه راباز
foresail بادبان سینه
forward spring اسپرینگ سینه
forward turret توپ سینه
gasoem قفسه سینه
he beat his breast او به سینه خودزد
head rope طناب سینه
heart ache سینه سوزی
corslet زره سینه
corselet زره سینه
bower anchor لنگر سینه
bow wave موج سینه
bow grace دفرای سینه
breast bone استخوان سینه
breast plate زره سینه
brisket گوشت سینه
brisket سینه انسان
chemisette پیش سینه
commission pennant پرچم سینه
compass plane رنده سینه
heart burninig سینه سوز
pneumonia سینه پهلو
breastplates زره سینه
chests قفسه سینه
chest trap استوپ سینه
kist قفسه سینه
line of attack سینه شمشیرباز
lubber's line نشانگر سینه
lumber's line خط سینه ناو
lungwort سینه دارو
rib-cages قفسه سینه
rib-cage قفسه سینه
rib cage قفسه سینه
chimney breasts سینه بخاری
underfoot زیر سینه
Union Jacks پرچم سینه
breastplate زره سینه
bullrings حلقه سینه
bullrings چشمی سینه
bullring حلقه سینه
bullring چشمی سینه
thoraxes قفسه سینه
thorax قفسه سینه
thoraces قفسه سینه
chimney breast سینه بخاری
trim forward نشست سینه
bosom پیش سینه
with folded arms دست به سینه
robins سینه سرخ
robin سینه سرخ
bodices سینه بند
bodice سینه بند
To beat ones breast. سینه زدن
bustiest خوش سر و سینه
busty خوش سر و سینه
chesty سپر سینه
chesty خوش سینه
forwarded به سمت سینه
forward به سمت سینه
napkins سینه بند
napkin سینه بند
bosoms پیش سینه
bows سینه کشتی
bowing سینه کشتی
face سینه کار
faces سینه کار
bowed سینه کشتی
bow سینه کشتی
thoracic cage قفسه سینه
Union Jack پرچم سینه
stomacher سینه بند
stertor صدای خس خس سینه
thoracic duct مجرای سینه
beatings حرکت با باد سینه
underfoot لنگر زیر سینه
breasts سینه بسینه شدن
Chicken breast. سینه مرغ (غذا )
thoracic وابسته به قفسه سینه
escarpments سینه کش سرازیری خندق
headlines طناب سینه ناو
escarpment سینه کش سرازیری خندق
van کمان سینه ناو
beating حرکت با باد سینه
hoarseness گرفتگی صدا یا سینه
I have a pain in my chest. سینه درد دارم
chest pass پاس از روی سینه
shirt front پیش سینه اهاری
chested صندوق یا سینه دار
painter طناب سینه قایق
lorica زره سینه وبالاتنه
lean to roof بام سینه دیواری
hawksbell [تزئیناتی به شکل گل سینه]
lean-to proof بام سینه دیواری
jack staff میله پرچم سینه
hawse نوک سینه ناو
haemal واقع درسوی چپ سینه
dead ahead درست در سینه ناو
expectoration سینه صاف کنی
breast سینه بسینه شدن
decolletage پیراهن سینه باز
deep fetched از ته سینه کشیده شده
hawking سینه صاف کنی
crawling سینه خیز رفتن
painters طناب سینه قایق
headline طناب سینه ناو
grovelling سینه مال رونده
groveling سینه مال رونده
reptiles سینه مال رونده
reptile سینه مال رونده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com