Dictiornary-Farsi | حق بازرسی و تفتیش | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 206 (10 milliseconds)

English	Persian
right of visit	حق بازرسی و تفتیش


Search result with all words

inspect	بازرسی کردن تفتیش کردن
inspected	بازرسی کردن تفتیش کردن
inspecting	بازرسی کردن تفتیش کردن
inspects	بازرسی کردن تفتیش کردن
inspective	وابسته به تفتیش و بازرسی
Other Matches

inspector general	بازرسی بازرسی کل ارتش
searched	تفتیش
searches	تفتیش
inquisition	تفتیش
inquisitions	تفتیش
inspection	تفتیش
searchingly	تفتیش
search	تفتیش
detection	تفتیش
censorship	تفتیش
inspecting	تفتیش کردن
inspect	تفتیش کردن
inspected	تفتیش کردن
frisking	تفتیش وجستجو
frisked	تفتیش وجستجو
frisks	تفتیش وجستجو
courts of inquiry	دادگاه تفتیش
court of inquiry	دادگاه تفتیش
boarding parties	تیم تفتیش
boarding party	تیم تفتیش
search warrant	حکم تفتیش
search warrants	حکم تفتیش
search warrants	اجازه تفتیش
inspects	تفتیش کردن
search warrant	اجازه تفتیش
visit	بررسی تفتیش
searcher warrant	اجازه تفتیش
seach	تفتیش کردن
visits	بررسی تفتیش
frisk	تفتیش وجستجو
visited	بررسی تفتیش
search warrant	حکم تفتیش منزل
search warrants	حکم تفتیش منزل
water bailiffs	مامور تفتیش کشتیها در بندر
expertism	تفتیش و رسیدگی خبره کارشناسی
checkroom	اطاق تفتیش اثاث وبارمسافرین
cancel check firing	فرمان بازرسی اتش ملغی فرمان بازرسی اتش لغو
inquisitions	تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inquisition	تفتیش عقاید مذهبی از طرف کلیسا
inspection	بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
frisking	ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisks	ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisk	ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
frisked	ازخوشی جست وخیز کردن تفتیش وجستجو کردن بانشاط
visit	بازرسی
examines	بازرسی
inspection	بازرسی
examining	بازرسی
examinations	بازرسی
examination	بازرسی
visits	بازرسی
visited	بازرسی
inspect	بازرسی
inspectorship	بازرسی
inspected	بازرسی
inspecting	بازرسی
inspects	بازرسی
controllership	بازرسی
cross examination	بازرسی
examen	بازرسی
auditing	بازرسی
audits	بازرسی
audit	بازرسی
visitation	بازرسی
check	بازرسی شد
inquiry	بازرسی
inquiries	بازرسی
checked	بازرسی شد
surveyed	بازرسی
controls	بازرسی
controlling	بازرسی
visitations	بازرسی
survey	بازرسی
examine	بازرسی
examined	بازرسی
control	بازرسی
checks	بازرسی شد
audited	بازرسی
perambulation	بازرسی
surveys	بازرسی
untested <adj.>	بازرسی نشده
check point	نقطه بازرسی
checked	بازرسی کردن
certificate of inspection	گواهی بازرسی
checkup	بازرسی کلی
inspecting	تحقیق بازرسی
audits	بازرسی رسیدگی
unaudited <adj.>	بازرسی نشده
inspects	بازرسی کردن
certificate of survey	گواهی بازرسی
cargo checking	بازرسی بار
unchecked <adj.>	بازرسی نشده
inspects	تحقیق بازرسی
aircraft inspection	بازرسی هواپیما
board of inspection and survey	سازمان بازرسی
unevaluated <adj.>	بازرسی نشده
uninspected <adj.>	بازرسی نشده
check	بازرسی کردن
martitime survey	بازرسی دریائی
seach	بازرسی کردن
surveys	بازرسی کردن
survey report	گزارش بازرسی
inquiry documents	اسناد بازرسی
vidimus	بازرسی حساب
for [your/our] inspection	برای بازرسی
searcher warrant	اجازه بازرسی
look over something <idiom>	بازرسی کردن
scrutineer	بازرسی فنی
committee of inquiry	کمیته بازرسی
auditing	بازرسی رسیدگی
inspection certificate	گواهی بازرسی
survey	بازرسی کردن
inspectional	مربوط به بازرسی
audited	بازرسی رسیدگی
to look over	بازرسی کردن
audit	بازرسی رسیدگی
jerque	بازرسی کشتی
magnetic inspection	بازرسی مغناطیسی
investigating committee	کمیته بازرسی
surveyed	بازرسی کردن
identity control	بازرسی شناسنامه
identity check	بازرسی شناسنامه
unexamined <adj.>	بازرسی نشده
controls	بازرسی کردن
controlling	بازرسی کردن
search	تکاپو بازرسی
search	بازرسی کردن
control	بازرسی کردن
inspection	بازرسی و بازبینی
searched	تکاپو بازرسی
searched	بازرسی کردن
to rummage	بازرسی کردن
examined	بازرسی کردن
examines	بازرسی کردن
to search after	بازرسی کردن
examining	بازرسی کردن
probe	میله بازرسی
probed	میله بازرسی
manhole	اطاقک بازرسی
manholes	اطاقک بازرسی
examination	بازرسی معاینه
to browse through	بازرسی کردن
examinations	بازرسی معاینه
examine	بازرسی کردن
detection	بازیابی بازرسی
inspecting	بازرسی کردن
searchingly	بازرسی کردن
unverified <adj.>	بازرسی نشده
inspect	بازرسی کردن
probes	میله بازرسی
inspect	تحقیق بازرسی
inspected	تحقیق بازرسی
checks	بازرسی کردن
searchingly	تکاپو بازرسی
searches	بازرسی کردن
inspected	بازرسی کردن
searches	تکاپو بازرسی
cleared without examination	ترخیص بدون بازرسی
contractor inspection system	سیستم بازرسی پیمانها
controllable	قابل ممیزی یا بازرسی
checks	امتحان کردن بازرسی
scrutineering	بازرسی فنی قایق
to pick over	بازرسی کردن و برگزیدن
he was appointed to inspect it	مامور شد ان را بازرسی کند
check	امتحان کردن بازرسی
domiciliary visit	بازرسی خانه شخص
checked	امتحان کردن بازرسی
control	بازرسی نظارت جلوگیری
cargo checking	بازرسی کردن محمولات
search warrants	حکم بازرسی و ورود
controlling	بازرسی نظارت جلوگیری
input control unit	واحد بازرسی ورودی
check sweeping	بازرسی مین روبی
cwe	ترخیص بدون بازرسی
non destructive inspection	بازرسی غیر مخرب
personnel monitoring	بازرسی بدنی از افراد
controls	بازرسی نظارت جلوگیری
privateer	فرمانده کشتی بازرسی
censorial	مبنی بر بازرسی مطبوعات و
right of search	حق بازرسی کشتی در دریاها
search warrant	حکم بازرسی و ورود
tested	شهادت گواهی بازرسی کردن
tests	شهادت گواهی بازرسی کردن
test	شهادت گواهی بازرسی کردن
FBI	مخفف دفتر بازرسی فدرال
helical scanning	بازرسی وتجسس مارپیچی با رادار
inspection gallery	دالان بازرسی گالری بازدید
location survey	بازرسی در جای اجناس درانبار
tech inspection	بازرسی اتومبیلها پیش ازمسابقه
visitatorial	وابسته به یادارای اختیار بازرسی
g man	نماینده مخصوص دایره بازرسی
espy	جاسوس بودن بازرسی کردن
espied	جاسوس بودن بازرسی کردن
espies	جاسوس بودن بازرسی کردن
espying	جاسوس بودن بازرسی کردن
visitation	اداره بازرسی ونظارت بر کار شرکتها
geologize	ازنظر زمین شناسی بازرسی کردن
borescope	ابزار چشمی برای بازرسی قطعات
board of inspection and survey	هیئت بازرسی کننده خسارات وضایعات
action letter	فرم بازرسی ویژه در ردههای بالا

right of visit

حق بازرسی و تفتیش