English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
naked reverse حمله با مانور سدکنندگان به یک سمت و توپدار به سمت دیگر
Other Matches
pickets صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
picketed صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
picket صف سدکنندگان راه توپدار درشروع ضربه با پا
tackles ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackle ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
shoot the gap حمله بین محافظان خط برای رسیدن به توپدار یا پاس دهنده
deropement مانور حمله با گریز ازشمشیر حریف
audible تعویض مانور حمله یا دفاعی در مقابل حریف
rio treaty اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
sweep بردن توپ از کنار خط به کمک سدکنندگان راه باز کن
down انداختن توپدار به زمین
gunboat ناو کوچک توپدار
scatback توپدار سریع و فراری
body check سد کردن بازیگر توپدار
gunboats ناو کوچک توپدار
onside در ردیف یا پشت سر توپدار بودن
hysterics حمله خنده غیر قابل کنترل حمله گریه
velimirovic attack حمله ولیمیروویچ در حمله سوزین از دفاع سیسیلی شطرنج
hand off کنار زدن حریف بوسیله توپدار
armed sweep مین روبی با استفاده از ناوچههای توپدار
counter riposte حمله شمشیرباز پس از دفع حمله متقابل حریف
googly توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
vortex breakdown/brust جدایی ناگهانی جریانهای حلقوی از لبه حمله بالهای دلتا در زاویه حمله معین که واماندگی این نوع بالها رانشان میدهد
hysteroid حمله تشنجی شبیه حمله
ond shot بیک حمله دریک حمله
hysterogenic حمله تشنجی شبیه حمله
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
shunting مانور
maneuver مانور
ease of movement مانور
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
exercise commander فرمانده مانور
combat exercise مانور جنگی
fire and maneuver اتش و مانور
scheme of maneuver طرح مانور
exercise term عنوان مانور
free maneuver مانور ازاد
exercises مانور نظامی
exercised مانور نظامی
maneuverability قابلیت مانور
umpiring داور مانور
exercise مانور نظامی
maneuver and fire اتش و مانور
joint exercise مانور مشترک
plan of maneuver طرح مانور
ship handling مانور با کشتی
maneuvering board لوحه مانور
umpire داور مانور
umpired داور مانور
handle مانور کردن
mass of maneuver حجم مانور
handles مانور کردن
umpires داور مانور
maneuvring طرح کردن مانور
exercise code word رمز عملیات مانور
manoeuvre طرح کردن مانور
bump and go نوعی مانور دفاعی
controlled exercise مانور کنترل شده
wishbone نوعی طرح مانور
maneuvres طرح کردن مانور
williamson turn نوعی مانور دریایی
bump and run نوعی مانور دفاعی
map maneuver مانور روی نقشه
wishbones نوعی طرح مانور
maneuvred طرح کردن مانور
manoeuvred طرح کردن مانور
quartermaster's notebook دفتر مانور ناو
tight t طرح اصلی مانور تی
manoeuvring طرح کردن مانور
gate operating platform سکوی مانور دریچه ها
manoeuvres طرح کردن مانور
gate operating deck سکوی مانور دریچه ها
out maneuver تفوق جستن در مانور
wishbone t نوعی طرح مانور
sea room شعاع مانور دریایی
front line خط حمله خط حمله یادفاع
maneuvring مشق کردن مانور دادن
manoeuvre مشق کردن مانور دادن
pilot rudder تیغه سکان مانور ناو
maneuvering board تابلوی نمایش مانور ناوها
manoeuvring مشق کردن مانور دادن
manoeuvred مشق کردن مانور دادن
ease of movement سهولت حرکت راحتی مانور
maneuvred مشق کردن مانور دادن
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
manoeuvres مشق کردن مانور دادن
maneuver حرکت جنگی مانور کردن
flying wedge نوعی مانور تهاجمی قدیمی
maneuvres مشق کردن مانور دادن
ground game روش استفاده از مانور دویدن
garryowen مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
feinting نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feinted نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feints نوعی درو در خرک مانور انفعالی
feint نوعی درو در خرک مانور انفعالی
wingover مانور بانیم چرخش یا نیم دایره
clamp anf rake مانور برای کنترل گوی درمواجه
drift مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifted مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifts مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
drifting مانور اتومبیل در سر پیچ بالغزیدن به یک طرف
target date زمان حمله به هدف یا تاریخ حمله به هدف
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
progressive مانور با گذاشتن پای ازاد جلوپای اسکیت
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
slingshot مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
slingshots مانور اتومبیل عقبتر برای عبور از اتومبیل جلو با استفاده از کاهش فشار هوا
island pullout مانور چرخاندن تخته موج برای ردکردن موج
ship handling مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
post attack بعد از اجرای حمله یا تک وقایع بعد از اجرای حمله
exercise program برنامه عملیات مانور برنامه تمرین
seizure حمله
seizures حمله
sally حمله
venues حمله
offense حمله
campaigns حمله
venue حمله
countering حمله
besetting حمله پی در پی
countered حمله
spell حمله
counter حمله
aggression حمله
hysteria حمله
ictys حمله
impugnation حمله
offensive <adj.> حمله
offense,etc حمله
offensives حمله
spelled حمله
spells حمله
fit حمله
fits حمله
fittest حمله
campaigning حمله
onslaughts حمله
impugnment حمله
inroad حمله
stound حمله
sallies حمله
assault حمله
campaigned حمله
assaulted حمله
campaign حمله
assaults حمله
assaulting حمله
assailment حمله
onslaught حمله
falling sickness حمله
canvassing حمله
canvasses حمله
canvassed حمله
canvass حمله
attack حمله
epileptic fit حمله
attacks حمله
wide open حمله
attacked حمله
time cut ضد حمله
attacking line خط حمله
onrush حمله
attacking [style of play, player] <adj.> حمله
onset حمله
thrust حمله
thrusting حمله
thrusts حمله
forays حمله
offenses حمله
offence حمله
foray حمله
slotting شکاف در خط حمله
slot شکاف در خط حمله
set about حمله کردن به
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com