Total search result: 193 (3 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
gas family |
خانواده گاز |
|
|
Search result with all words |
|
mangrove |
خانواده شاه پسند |
mangroves |
خانواده شاه پسند |
family doctor |
پزشک خانواده |
family doctors |
پزشک خانواده |
nation |
خانواده طایفه |
nations |
خانواده طایفه |
koala |
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها. |
koalas |
کوالا جانوری استرالیایی از خانواده خرسها. |
Afro- |
پیشنود به معنی آمریکایی که خانواده او از آفریقا آمده باشند. |
canine |
وابسته به خانواده سگ سگ مانند |
compact |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
compacted |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
compacting |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
compacts |
مدل حافظه در خانواده Index که فقط به چند کیلو بایت که برنامه اجازه ذخیره شدن میدهد ولی حجم مگابایت برای داده برنامه است |
sheikh |
رئیس خانواده |
sheikhs |
رئیس خانواده |
sheiks |
رئیس خانواده |
matriarch |
رئیسه خانواده |
matriarchs |
رئیسه خانواده |
household |
خانواده |
households |
خانواده |
albatross |
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae |
albatrosses |
یکجور مرغابی بزرگ دریایی از خانواده diomedeidae |
families |
خانواده |
family |
خانواده |
medium |
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد |
mediums |
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel x که امکان ارسال چند کیلوبایت داده و تا چند مگا بایت کد میدهد |
royalties |
اعضای خانواده سلطنتی |
royalties |
از خانواده سلطنتی |
royalty |
اعضای خانواده سلطنتی |
royalty |
از خانواده سلطنتی |
transistor |
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود. |
transistors |
معروفترین خانواده دروازه و طرح مدار ترانزیستوری که ترانزیستورهای دو قط بی آن مستقیماگ کنترل میشود. |
crustacean |
خانواده خرچنگ |
crustaceans |
خانواده خرچنگ |
casework |
مطالعه بسیط اجتماع و محیط فرد یا خانواده برای تشخیص مرض ودرمان |
oxide |
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی |
oxides |
روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی |
horseflesh |
خانواده اسب |
clan |
خانواده |
clans |
خانواده |
broken home |
خانواده گسیخته |
broken homes |
خانواده گسیخته |
rush |
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه |
rushed |
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه |
rushing |
بوریا انواع گیاهان خانواده سمار یک پر کاه |
nuclear families |
خانواده هستهای |
nuclear family |
خانواده هستهای |
patriarch |
رئیس خانواده |
patriarch |
رئیس خانواده یا طایفه |
patriarchs |
رئیس خانواده |
patriarchs |
رئیس خانواده یا طایفه |
ilk |
خانواده |
strips |
موسس خانواده |
familial |
مربوط به خانواده |
paterfamilias |
بزرگ خانواده |
paterfamilias |
سالار خانواده |
wife |
خانواده |
menage |
خانواده |
family planning |
برنامه ریزی خانواده |
family planning |
تنظیم خانواده |
finch |
سهره وانواع ان خانواده سهره |
finches |
سهره وانواع ان خانواده سهره |
aaron's beard |
گیاهی از خانواده هوفاریقون بنام hypericumcalycinum |
acalephe |
خانواده گزنه دریایی |
acarina |
خانواده کرم جرب |
accipitres |
خانواده لاشخوران |
actinide series |
خانواده اکتینیدها |
apiaceae |
خانواده چتریان |
apiaceous |
وابسته به خانواده چتریان |
Apple Mac |
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند |
Apple Macintosh computer |
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند |
arachnida |
خانواده کارتنه |
batrachia |
خانواده غوکان |
cetacean |
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد |
cetaceous |
وابسته به خانواده بال |
cimex |
سرخک خانواده ساس وسرخک |
circuit family |
خانواده مداری |
citrus |
خانواده مرکبات |
clannishly |
مانند یک خانواده یاقبیله دراتحاد |
clannishness |
خانواده پرستی |
clansman |
عضو خانواده |
computer family |
خانواده کامپیوتر |
conjugal family |
خانواده زن و شوهری |
consanguine family |
خانواده هم خون |
convolvulaceous |
وابسته به خانواده نیلوفرپیچ پیچکی |
crocodilian |
وابسته به خانواده تمساح یانهنگ |
cruciferae |
خانواده چلیپاییان |
crustacea |
خانواده خرچنگ |
crustaceous |
خانواده خرچنگ |
culex |
خانواده پشه |
culicidae |
خانواده پشه |
cycas |
گیاه از خانواده سیکاس |
ecomania |
بیزاری از خانواده |
extended family |
خانواده گسترده |
fagaceous |
وابسته به خانواده الش وزان وبلوط یاشاه بلوط |
family budget |
بودجه خانواده |
family expenditure |
هزینه خانواده |
family law |
حقوق خانواده |
family of computers |
خانواده کامپیوترها |
Other Matches |
|
rule the roost <idiom> |
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده |
gens |
خانواده |
member of a family |
عضو خانواده |
family structure |
ساخت خانواده |
family therapy |
خانواده درمانی |
font family |
خانواده فونت |
goodman |
بزرگ خانواده |
type font |
خانواده حروف |
zinnia |
خانواده گل اهاری |
bring home the bacon <idiom> |
نانآور خانواده |
turnix |
خانواده بلدرچین |
turnicidae |
خانواده بلدرچین |
home visit |
بازدید خانواده |
lanthanide series |
خانواده لانتانیدها |
matronymic family |
خانواده مادرنامی |
motorola 000 family |
خانواده موتورولا |
mustelidea |
خانواده سمور |
patriarchate |
ریاست خانواده |
patronymic family |
خانواده پدرنامی |
penates |
خدایان خانواده |
schizogenic family |
خانواده اسکیزوفرنی زا |
sheik |
رئیس خانواده |
subfamily |
خانواده فرعی |
the girls |
دخترهای یک خانواده |
to maintain one's family |
خانواده خود را |
viverrine |
خانواده گربه زباد |
pyralidid |
خانواده بزرگی ازپروانه ها |
urticaceous |
وابسته به خانواده گزنه |
salicaceous |
وابسته به خانواده بید |
lady bird |
سوسک خانواده Coccinellidae |
saltbush |
خانواده گیاهان قازایاغی |
nabid |
خانواده کک و ساس و حشرات |
nabidae |
خانواده کک و ساس و حشرات |
lobelia |
خانواده گیاهان لوبلیا |
napoleonic |
وابسته به خانواده ناپلئون |
materfamilas |
مادر خانواده کدبانو |
lady beetle |
سوسک خانواده Coccinellidae |
ganoidei |
خانواده سگ ماهی مینافلسان |
to return to the fold [family] |
به خانواده خود برگشتن |
wear the pants in a family <idiom> |
رئیس خانواده بودن |
He left his family in Europe . |
خانواده اش را دراروپ؟ گذاشت |
family men |
مرد خانواده - دوست |
family size |
تعداد افراد خانواده |
family planning programs |
برنامههای تنظیم خانواده |
family man |
مرد خانواده - دوست |
born in the purpule |
عضو خانواده سلطنتی |
pteridophyta |
گیاهان اوندی خانواده سرخس |
pteridophyte |
گیاهان اوندی خانواده سرخس |
A curse has been laid on the family . |
خانواده لعنت شده یی است |
stuart |
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان |
tudor |
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس |
santalaceous |
وابسته به تیره یا خانواده صندل |
styloipodium |
ته خامه گیاهان خانواده هویج |
plantagenet |
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس |
to provide for one's family |
خوارباربرای خانواده خودتهیه کردن |
leguminous |
وابسته به خانواده پروانه اسایان |
feverweed |
دستهای از گیاهان خانواده بوقناق |
gadoid |
وابسته به خانواده ماهی روغن |
habit family hierarchy |
سلسله مراتب عادتهای هم خانواده |
Generosity runs in the family. |
سخاوت دراین خانواده ارثی است |
I am the bread winner of the family . |
نان آور خانه ( خانواده ) هستم |
gasteropod |
حیوانات ناعمه خانواده راب یاحلزون |
ferula |
خانواده انقوزه وشقاقل و رازیانه ومانندانها |
maccabees |
خانواده میهن پرستان مکابی یهود |
vestal |
روستایی وابسته به الهه کانون خانواده |
sequoia |
سرخ چوب که ازدختان خانواده کاج |
Our grandmother wears the trousers ( breeches , pants ) in our family . |
مادر بزرگمان مرد خانواده است |
He did it for the sake of his family . |
محض خاطر خانواده اش این کاررا کرد |
paulownia |
جنسی از درختان کوچک چین از خانواده گل خوک |
one of the most respected families |
یکی از خانواده های بسیار محترم شمرده |
pocket borough |
حوزه انتخاباتی تحت نفوذ یک نفر یا یک خانواده |
he is a shame to his family |
ننگ یامایه رسوایی خانواده خود میباشد |
lancastrian |
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر |
There seems to be a jinx on that family. |
به نظر می رسد که این خانواده جادو شده است. |
geometrid |
خانواده پروانه یابندهای باریک بدن پروانههای هندسی |
ling |
ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae |
fleur de lis |
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه |
fleur de lys |
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه |
page of presence |
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
rhythm method |
روش تنظیم خانواده از راه شناخت دوران باروری زن |
flower de luce |
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم |
Main Street [American English] |
کسب و کار و خانواده های متوسط در اجتماعی به عنوان یک گروه |
page of bonour |
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
knight marshal |
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد |
What does Main Street think of this policy? |
بازاریها و خانواده های متوسط چه نظری در باره این سیاستمداری دارند؟ |
homestay |
خانواده مهمان دار [کسی که برای آموزش زبان یا فرهنگ در آن کشور می گذراند] |
ttl |
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند. |
tiny model |
مدل حافظه خانواده پردازنده Intel که امکان وجود چندین کیلوبایت داده وکد را ایجاد میکند |
kratom |
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد] |
vane pump |
خانواده وسیعی از پمپهای سیالات که در ان سطوح تخت در محفظههای خارج ازمرکز دور تا دور شفت گردنده دوران میکنند |
rosaceous |
از خانواده گل سرخ شبیه گل سرخ |
oxtongue |
گل گاو زبان خانواده گل گاو زبان |