Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (29 milliseconds)
English
Persian
mew
دراصطبل نگهداری کردن
mewed
دراصطبل نگهداری کردن
mewing
دراصطبل نگهداری کردن
Other Matches
corrective maintenance
نگهداری همراه با تعمیروسیله نگهداری تعمیراتی ورفع عیب
maintenance
تعمیر و نگهداری نگهداری وسایل
safeguards
نگهداری کردن
to maintain one's family
نگهداری کردن
to take keep
نگهداری کردن
keeps
نگهداری کردن
tends
نگهداری کردن از
tended
نگهداری کردن از
conserving
نگهداری کردن
tend
نگهداری کردن از
to maintain a road
نگهداری کردن
maintrain
نگهداری کردن
safeguarding
نگهداری کردن
maintains
نگهداری کردن
maintained
نگهداری کردن
safeguarded
نگهداری کردن
safeguard
نگهداری کردن
support
نگهداری کردن
maintain
نگهداری کردن
keep
نگهداری کردن
maintain
نگهداری کردن
conserve
نگهداری کردن
conserved
نگهداری کردن
conserves
نگهداری کردن
manage
نگهداری کردن
upkeep
نگهداری کردن
tending
نگهداری کردن از
bestride
نگهداری ودفاع کردن از
support
تایید کردن نگهداری
power of reservation
حق نگهداری وذخیره کردن
to bear up
نا امیدنشدن نگهداری کردن
to safeguard
[against]
نگهداری کردن
[علیه]
[در برابر]
to have custody of
نگهداری یا امانت داری کردن از
patronizes
نگهداری کردن مشتری شدن
patronises
نگهداری کردن مشتری شدن
patronized
نگهداری کردن مشتری شدن
patronize
نگهداری کردن مشتری شدن
hold at disposal
در اختیار دیگری نگهداری کردن
patronised
نگهداری کردن مشتری شدن
carry over
<idiom>
برای بعد نگهداری کردن
keep in trust
به عنوان امانت نگهداری کردن چیزی
lay up
<idiom>
ذخیره کردن ،نگهداری برای آینده
cryptocustodian
مسئول نگهداری یا کار کردن یا انهدام وسایل رمز
wards
نگهداری کردن توجه کردن
protects
نیکداشت کردن نگهداری کردن
ward
نگهداری کردن توجه کردن
minds
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protecting
نیکداشت کردن نگهداری کردن
minding
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
protect
نیکداشت کردن نگهداری کردن
mind
نگهداری کردن رسیدگی کردن به
streaming tape drive
دستگاهی که یک کارتریج نوارپیوسته را نگهداری کردن واساسا" به عنوان پشتیبان گردانندههای دیسک سخت بکار می رود
deletion
روشی برای دوباره ایجاد کردن فایلهای حذف شده وقتی فایلی حذف میشود سکتورهای دیسک نگهداری می شوند چون ممکن است حذف با اشتباه صورت گرفته باشد
storage
نگهداری
guarding subsidy
حق نگهداری
holding
نگهداری
detainer
نگهداری
detention
نگهداری
detentions
نگهداری
retinue
نگهداری
preservation
نگهداری
retinues
نگهداری
landing, storage, delivery
نگهداری
keeping
نگهداری
protection
نگهداری
guardianship
نگهداری
sustenance
نگهداری
internment
نگهداری
conservation
نگهداری
upkeep
نگهداری
maintenance
نگهداری
safe keeping
نگهداری
sustentation
نگهداری
retention
نگهداری
custody
نگهداری
sustention
نگهداری
safe guard
نگهداری
field maintenance
نگهداری در صحرا
program maintenance
نگهداری برنامه
preventive maintenance
نگهداری پیشگیرانه
tenure
نگهداری اشغال
field maintenance
نگهداری صحرایی
holds
ایست نگهداری
cares
نگهداری موافبت
care
نگهداری موافبت
cared
نگهداری موافبت
category
طبقه نگهداری
levels of maintenance
ردههای نگهداری
field capacity
فرفیت نگهداری
deffered maintenance
نگهداری مخصوص
retentivity
قدرت نگهداری
depot maintenance
نگهداری امادگاهی
keep track of
<idiom>
نگهداری یاداشت
care of supplies
نگهداری اماد
interlude
نگهداری مقدماتی
categories of maintenance
انواع نگهداری
categories of maintenance
طبقات نگهداری
the keeping of a festival
نگهداری عید
depot maintenance
نگهداری دپویی
hold
ایست نگهداری
maturing
نگهداری بتن
restraint
نگهداری خودداری
restraints
نگهداری خودداری
tenability
قابلیت نگهداری
record keeping
نگهداری سوابق
LSD
نگهداری تحویل
interludes
نگهداری مقدماتی
maintenance period
دوره نگهداری
warehousing
نگهداری در انبار
energy preservation
نگهداری انرژی
account
نگهداری حسابها
granfather file
نگهداری می شوند
holding time
زمان نگهداری
holding costs
مخارج نگهداری
holding capacity
فرفیت نگهداری
maintenance cost
هزینه نگهداری
maintenance cost
ارزش نگهداری
maintenance
تعمیر و نگهداری
maintenance functions
کارکردهای نگهداری
preventive maintenance
نگهداری پیشگیری
maintenance support
پشتیبانی نگهداری
maintenance
نگهداری و تعمیر
maintenance status
وضعیت نگهداری
organizational maintenance
نگهداری سازمانی
preventive maintenance
نگهداری حفافتی
membrane curing
نگهداری غشایی بتن
software maintenance
نگهداری نرم افزار
gasholders
محل نگهداری بنزین
gasholder
محل نگهداری بنزین
management
اجرا و نگهداری شبکه
managements
اجرا و نگهداری شبکه
upkeep
هزینه نگهداری و تعمیر
upkeep
هزینه نگهداری وتعمیر
moist curing
نگهداری مرطوب بتن
schedule maintenance
نگهداری زمانبندی شده
keep time
<idiom>
نگهداری میزان و وزن
hold something back
<idiom>
نگهداری اطلاعات از کسی
depositery
محل نگهداری سپرده
custody of goods
حفافت یا نگهداری کالا
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
entertainable
قابل پذیرائی و یا نگهداری
system maintenance
تامین و نگهداری سیستم
maintenance routine
روال تعمیر و نگهداری
baby farm
محل نگهداری کودکان
gurantee period
دوره نگهداری تاسیسات
poor law
قانون نگهداری از تهیدستان
maintenance work
کار تعمیر و نگهداری
remote servicing
نگهداری از راه دور
remote maintenance
نگهداری از راه دور
maintenance
نگهداری از تاسیسات یاساختمان
stair rod
گیره فرش
[از این گیره های برنزی جهت نگهداری فرش های کناره در پله ها و یا آویزان کردن فرش استفاده می کنند.]
stickboy
متصدی نگهداری چوبهای هاکی
confessio
[محل نگهداری جسد شهید]
administrators
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
warrens
محل نگهداری حیوانات وحشی
accountable supply distribution activity
سازمان نگهداری سوابق امادی
columbarium
جای نگهداری خاکستر مردگان
bee-keeper
متصدی نگهداری از زنبور عسل
fit call
رده یکم تعمیر و نگهداری
customer
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
accountable depot
مرکز نگهداری سوابق حسابداری
administrator
تنظیم و نگهداری شبکه دارد
tape library
اتاق مخصوص نگهداری نوار
remote maintenance
تعمیر و نگهداری از راه دور
administrative crypto account
نگهداری اسناد و مدارک محرمانه
maintenance shop
کارگاه تعمیر و نگهداری تعمیرگاه
warren
محل نگهداری حیوانات وحشی
bee-keepers
متصدی نگهداری از زنبور عسل
service
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
preventive
ماده نگهدارنده وسایل نگهداری
remote servicing
تعمیر و نگهداری از راه دور
serviced
بررسی یا تعمیر یا نگهداری سیستم
customers
نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
lay up
<idiom>
گذاشتن درگاراژ یا محل نگهداری قایق
for keeps
برای نگهداری همیشگی بعنوان یادگار
buffer
کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
maintenance calibration
تنظیمات مربوط به نگهداری تنظیم تعمیراتی
maintenance float
شارژ انباراضافی وسایل نگهداری اضافی
three
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
gross negligence
تقصیر در نگهداری مال تعدی و تفریط
threes
سیستم نگهداری و مدیریت اقلام دریایی
cost of maintenance
هزینه نگهداری و ترمیم نفقه و خرجی
white paternoster
دعای نگهداری ازشر روح پلید
conservancy
نگهداری جنگلهاوشیلات ومنابع طبیعی دیگر
hand-held
آنچه قابل نگهداری در دست است
bone-house
[جایی برای نگهداری استخوان مردگان]
file maintenaee
اصلاح و نگهداری پرونده پشتیبانی فایل
apicultural
مربوط به پرورش و نگهداری زنبور عسل
bonded store
انباری که کالاهای وارداتی در ان نگهداری میشود
magazine area
محل نگهداری مواد منفجره یامهمات
sacrist
متصدی نگهداری فروف مقدسه کلیسا
spoin bank
محل نگهداری وسایل مازاد بر احتیاج
bonded goods
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
database
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
maintenance window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
housekeeping
امور لازم برای نگهداری سیستم کامپیوتری
accountability
ذیحسابی مسئولیت نگهداری سوابق پولی و مالی
service time window
[زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
databases
ول اجرا نگهداری سیستم پایگاه داده ها است
vivary
جای نگهداری حیوانات یا محل صید ماهی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com