English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
Rd دستور حذف زیر دایرکتوری خالی
rm دستور حذف زیر دایرکتوری خالی
rmdir دستور حذف زیر دایرکتوری خالی
Other Matches
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
directories SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
directory SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری
MDs دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
MD دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک
mkdir دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک
directory در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directories در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directory در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
directories در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
current دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است
currents دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است
directory روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
directories روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است
parent directory دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
wait condition 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait state 1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
blank 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
blankest 1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
vacancies محل خالی جای خالی
vacancy محل خالی جای خالی
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
directory دایرکتوری
shared دایرکتوری
directories دایرکتوری
directory دایرکتوری در یک دایرکتوری
directories دایرکتوری در یک دایرکتوری
share دایرکتوری
shares دایرکتوری
directory markers نشانههای دایرکتوری
root directory دایرکتوری ریشه
root directory دایرکتوری اصلی
parent directory دایرکتوری بالاتر
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
manspace جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی
current directory دایرکتوری جاری یا فعلی
hierarchical communications system شاخه ها و زیر دایرکتوری ها
fullest شرح محل یک دایرکتوری
hierarchical communications system با نمایش دایرکتوری اصلی
full شرح محل یک دایرکتوری
default directory دایرکتوری پیش فرض یاقراردادی
CDs دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
hierarchical communications system لیست دایرکتوری فایلهای دیسک
CD دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
subdirectory زیر فهرست راهنما دایرکتوری فرعی
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
path محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
roots بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
paths محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن
root بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
subdirectory دایرکتورهای محتوای دیسک یا نوار مربوط به دایرکتوری اصلی
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
folders گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
folder گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS
hidden فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند
backslash کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند
directory روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
directories روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر
utility برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد
hollow dam سد تو خالی
empty خالی
destitute خالی
forspent خالی
toom : خالی
void خالی
devoid خالی از
vacuous خالی
unoccupied خالی
emptied خالی
emptier خالی
tenantless خالی
underweight سر خالی
vacant خالی
indigent خالی
sunken خالی
arid خالی
light-weight سر خالی
frothy <adj.> تو خالی
phantom <adj.> تو خالی
emptiest خالی
stilted <adj.> تو خالی
inane خالی
blank خالی
barren خالی
vacuous خالی
bare خالی
devoid خالی
blank cell سل خالی
empties خالی
windy خالی
isthmus تنگه خالی
dappled خال خالی
vacant space محل خالی
vacant space جای خالی
empty running کارکرد خالی
vacant possession ملک خالی
to give vent to one's wrath دق دل را خالی کردن
vacantness محل خالی
fair minded خالی از اغراض
discharge خالی کردن
soft carriage return خط فاصله خالی
discharges خالی کردن
vacuity فضای خالی
emptily بطور خالی
to work off خالی کردن
to play a gun on خالی کردن
isthmuses تنگه خالی
to load off خالی کردن
cop-out شانه خالی
empty string رشته خالی
cop-outs شانه خالی
clear out خالی کردن
void volume حجم خالی
emptiness خالی بودن
ungraceful خالی ازلطف
to cleanovt خالی کردن
azoic خالی ازحیات
disembogue خالی شدن
cenotaph مقبره خالی
arid خالی بیمزه
drains خالی کردن اب
draining خالی کردن اب
drained خالی کردن اب
drain خالی کردن اب
assoil خالی کردن
let out خالی کردن
let off خالی کردن
bread alone نان خالی
bad break فضای خالی
bare board برد خالی
merest محض خالی
mere محض خالی
blank file جای خالی در صف
blank space جای خالی
discharger for battery باتری خالی کن
battery discharger باتری خالی کن
barebone استخوان خالی
off risks خالی از خطر
lacuna فضای خالی
knock out خالی کردن
free from slip خالی از لغزش
ignoring حرف خالی
ignores حرف خالی
ignored حرف خالی
ignore حرف خالی
disengaged فارغ خالی
free from backlash خالی از لقی
free form defects خالی از خطا
free space فضای خالی
gameless خالی ازشکار
cenotaphs مقبره خالی
cavities فضای خالی
indiscriminate خالی ازتبعیض
leers خالی تهی
leering خالی تهی
leered خالی تهی
leer خالی تهی
cofferdam فضاهای خالی
give way جا خالی کردن
cavity فضای خالی
clear-out خالی کردن
evacuates خالی کردن
empty-handed <adj.> دست خالی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com