Total search result: 203 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
Rd |
دستور حذف زیر دایرکتوری خالی |
rm |
دستور حذف زیر دایرکتوری خالی |
rmdir |
دستور حذف زیر دایرکتوری خالی |
|
|
Other Matches |
|
skip |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skipped |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skips |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
directories |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
directory |
SO/2 , -MS DOS , UNIX دستور سیستم برای جابجایی یک دایرکتوری |
MDs |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
MD |
دستور DOS برای تولید دایرکتوری جدید در دیسک |
mkdir |
دستور DOS برای ایجاد دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directory |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
directories |
در OS/2 , -MS DOS دستور سیستم برای تولید دایرکتوری جدید روی دیسک |
CDs |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
CD |
دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری |
current |
دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است |
currents |
دایرکتوری از درخت دایرکتوری که در حال استفاده شدن است |
directory |
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است |
directories |
روش سازماندهی فایلهای ذخیره شده روی دیسک دایرکتوری حاوی گروهی از فایل ها یا زیر دایرکتوری ها است |
parent directory |
دایرکتوری بالای یک زیر دایرکتوری |
statement |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
statements |
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود |
one for one |
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند |
wait condition |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
wait state |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
blank |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
blankest |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
separator |
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان |
modifier |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
modifiers |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
statements |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
statement |
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد |
actual address |
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود |
vacancies |
محل خالی جای خالی |
vacancy |
محل خالی جای خالی |
piped |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
pipe |
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن |
basic |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
fetched |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
fetches |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
GOSUB |
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند |
fetch |
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود |
basics |
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید |
effective |
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود |
prefixes |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
prefix |
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود |
branch |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
branches |
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر |
directory |
دایرکتوری |
shared |
دایرکتوری |
directories |
دایرکتوری |
directory |
دایرکتوری در یک دایرکتوری |
directories |
دایرکتوری در یک دایرکتوری |
share |
دایرکتوری |
shares |
دایرکتوری |
directory markers |
نشانههای دایرکتوری |
root directory |
دایرکتوری ریشه |
root directory |
دایرکتوری اصلی |
parent directory |
دایرکتوری بالاتر |
discrimination instruction |
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند. |
parting injuncyions |
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور |
manspace |
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی |
current directory |
دایرکتوری جاری یا فعلی |
hierarchical communications system |
شاخه ها و زیر دایرکتوری ها |
fullest |
شرح محل یک دایرکتوری |
hierarchical communications system |
با نمایش دایرکتوری اصلی |
full |
شرح محل یک دایرکتوری |
default directory |
دایرکتوری پیش فرض یاقراردادی |
CDs |
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری |
hierarchical communications system |
لیست دایرکتوری فایلهای دیسک |
CD |
دیسک فشرده یا تعویض دایرکتوری |
macroinstruction |
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo |
subdirectory |
زیر فهرست راهنما دایرکتوری فرعی |
language |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
languages |
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است |
do nothing instruction |
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد |
halt |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halted |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
halts |
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود |
path |
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن |
roots |
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند |
paths |
محل فایل در لیست زیر دایرکتوری منجر به آن |
root |
بالاترین دایرکتوری که از آن سایر دایرکتورها شاخه می شوند |
residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
subdirectory |
دایرکتورهای محتوای دیسک یا نوار مربوط به دایرکتوری اصلی |
branch |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
one plus one address |
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد |
branches |
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند |
immediate |
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند |
folders |
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS |
folder |
گروهی از فایل ها که تحت یک نام ذخیره شده اند مانند دایرکتوری در DOS-MS |
hidden |
فایلهای سیستم مهم که در لیست دایرکتوری نشان داده نمیشوند و توسط کاربر قابل خواندن نیستند |
backslash |
کاراکتر ASC II که در MS DOS برای نشان دادن ریشه دایرکتوری دیسک مثل C: یا مسیر دیگر به کار می روند |
directory |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
directories |
روش اطمینان از اطلاعات مشابه و به روز فایلهای دو دایرکتوری مشابه در دو کامپیوتر |
utility |
برنامه مفید که همراه با توابعی از قبیل جستجوی فایل , کپی کردن , دایرکتوری فایل , مرتب کردن و رفع اشکال و توابع ریاضی مختلف میباشد |
hollow dam |
سد تو خالی |
empty |
خالی |
destitute |
خالی |
forspent |
خالی |
toom |
: خالی |
void |
خالی |
devoid |
خالی از |
vacuous |
خالی |
unoccupied |
خالی |
emptied |
خالی |
emptier |
خالی |
tenantless |
خالی |
underweight |
سر خالی |
vacant |
خالی |
indigent |
خالی |
sunken |
خالی |
arid |
خالی |
light-weight |
سر خالی |
frothy <adj.> |
تو خالی |
phantom <adj.> |
تو خالی |
emptiest |
خالی |
stilted <adj.> |
تو خالی |
inane |
خالی |
blank |
خالی |
barren |
خالی |
vacuous |
خالی |
bare |
خالی |
devoid |
خالی |
blank cell |
سل خالی |
empties |
خالی |
windy |
خالی |
isthmus |
تنگه خالی |
dappled |
خال خالی |
vacant space |
محل خالی |
vacant space |
جای خالی |
empty running |
کارکرد خالی |
vacant possession |
ملک خالی |
to give vent to one's wrath |
دق دل را خالی کردن |
vacantness |
محل خالی |
fair minded |
خالی از اغراض |
discharge |
خالی کردن |
soft carriage return |
خط فاصله خالی |
discharges |
خالی کردن |
vacuity |
فضای خالی |
emptily |
بطور خالی |
to work off |
خالی کردن |
to play a gun on |
خالی کردن |
isthmuses |
تنگه خالی |
to load off |
خالی کردن |
cop-out |
شانه خالی |
empty string |
رشته خالی |
cop-outs |
شانه خالی |
clear out |
خالی کردن |
void volume |
حجم خالی |
emptiness |
خالی بودن |
ungraceful |
خالی ازلطف |
to cleanovt |
خالی کردن |
azoic |
خالی ازحیات |
disembogue |
خالی شدن |
cenotaph |
مقبره خالی |
arid |
خالی بیمزه |
drains |
خالی کردن اب |
draining |
خالی کردن اب |
drained |
خالی کردن اب |
drain |
خالی کردن اب |
assoil |
خالی کردن |
let out |
خالی کردن |
let off |
خالی کردن |
bread alone |
نان خالی |
bad break |
فضای خالی |
bare board |
برد خالی |
merest |
محض خالی |
mere |
محض خالی |
blank file |
جای خالی در صف |
blank space |
جای خالی |
discharger for battery |
باتری خالی کن |
battery discharger |
باتری خالی کن |
barebone |
استخوان خالی |
off risks |
خالی از خطر |
lacuna |
فضای خالی |
knock out |
خالی کردن |
free from slip |
خالی از لغزش |
ignoring |
حرف خالی |
ignores |
حرف خالی |
ignored |
حرف خالی |
ignore |
حرف خالی |
disengaged |
فارغ خالی |
free from backlash |
خالی از لقی |
free form defects |
خالی از خطا |
free space |
فضای خالی |
gameless |
خالی ازشکار |
cenotaphs |
مقبره خالی |
cavities |
فضای خالی |
indiscriminate |
خالی ازتبعیض |
leers |
خالی تهی |
leering |
خالی تهی |
leered |
خالی تهی |
leer |
خالی تهی |
cofferdam |
فضاهای خالی |
give way |
جا خالی کردن |
cavity |
فضای خالی |
clear-out |
خالی کردن |
evacuates |
خالی کردن |
empty-handed <adj.> |
دست خالی |