English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
no address operation دستویر که نیازی به آدرس در خود ندارد
Other Matches
chapters بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
chapter بخشی از برنامه اصلی که به تنهایی قابل اجراست و نیازی به بقیه برنامه ندارد
static MAR که تا وقتی داده می پذیرد که منبع تغذیه روشن است و داده نیازی به تنظیم مجدد ندارد
hand سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
handing سیستم جاری که 1-عملوند عملیات خودکار را کنترل نمیکند. 2-عملوند نیازی به تماس با وسیله مورد استفاده ندارد
raw روش دستیابی به فایل که وقتی داده از فایل خوانده میشود نیازی به ترجمه داده یا تنظیم آن ندارد
agamic بی نیازی از جفت گیری بی نیازی از تلقیح
addressing روش آدرس دهی به داده که در آن اولین دستورالعمل به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
indirect روش آدرس دهی داده که اولین دستور به آدرس اشاره میکند که حاوی آدرس دوم است
n plus one address instruction آدرس تشکیل شده و آدرس حاوی آدرس دستور بعدی است
associative addressing محلی که توسط محتوایش آدرس دهی شده است و نه شماره یا آدرس
strobe سیگنالی که بیان میکند آدرس معتبر در باس آدرس قرار دارد
form یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
formed یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
four address instruction دستور برنامه که حاوی چهار آدرس است در فیلد آدرس
forms یات هر آدرس وارد آن شود مثل نام و آدرس و شغل
offset مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
offsetting مقدار اضافه شدنی به آدرس پایه برای تولید آدرس اندیس نهایی
microprocessors بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
registers ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registering ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
addressing استفاده از کلمه آدرس کوتاهتر از معمول تا عمل کشف آدرس سریع تر انجام شود
B line counter ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده تا محل مورد نظر را مشخص کند
microprocessor بزرگترین آدرس در ح CPU که مستقیما قابل آدرس دهی است بدون روشهای خاص
addressing روش آدرس دهی که آدرس محل ذخیره سازی در دستورالعمل محلی است که باید استفاده شود
content addressable addressing محلی که آدرس آن محتوای آن و نه آدرس دیگری باشد
There is no point in it . It doest make sense . It is meaningless. معنی ندارد ! ( مورد و مناسبت ندارد )
He that blows in the dust fills his eyes. <proverb> کسى که شرم ندارد وجدان هم ندارد.
stack ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stacked ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
stacks ثبات آدرس که حاوی محل دادهای است که بیشتر استفاده می شوند یا آدرس دستور بعدی که باید پردازش شود
floated تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
floats تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
float تبدیل آدرس اعشاری به آدرس مطلق
machine address آدرس ذخیره سازی کامپیوتر که مستقیما و بدون تغییر به محل یا وسیلهای دستیابی دارد. مقایسه شود با آدرس اندیس #INDEX ADDRESS
he is second to none دومی ندارد بالادست ندارد
deferred addressing آدرس دهی غیر مستقیم که محلی که دستیابی شده است حاوی آدرس عملوند پردازش شدنی است
segments فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
paged address مدار منطقی الکترونیک که ترجمه بین آدرس منطقی مربوطه به صفحه کاغذ و آدرس واقعی فیزیکی که مراجعه شده است را بر عهده دارد
segment فضای آدرس حافظه که به فضاهایی به نام سگمنت تقسیم میشود. آدرس دادن به یک محل خاص , مقدار سگمنت و امنت باید مشخص باشند
B register 1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
satiety بی نیازی
independence بی نیازی ازدیگران
autarky بی نیازی اقتصادی
to comply [with] [به نیازی] جواب دادن
to accommodate [به نیازی] جواب دادن
to meet [به نیازی] جواب دادن
no reply necessary [NRN] نیازی به پاسخ نیست.
self evidence بی نیازی از اثبات بدیهیت
There's no need to elaborate. نیازی به توضیح اضافی نیست.
DNS پایگاه داده توزیع شده در سیستم اینترنت که نام ها را با آدرس مط ابق میکند مثلاگ می توانید از نام www.PCP.CO.UK برای رسیدن وب سایت Peter Collin Publishing استفاده کنید و نیاز به به آدرس پیچیده شبکهای
white پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whiter پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
whitest پایگاه داده کاربران و آدرس پست الکترونیکی آنها ذخیره شده در اینترنت که به سایر کاربران کمک میکند تا آدرس پست الکترونیکی را پیدا کنند
directories روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
directory روش لیست کردن کاربران و منابع متصل به شبکه به روش ساده و با دستیابی راحت تا کاربر بتواند کاربر دیگر را با نام و با آدرس پیچیده شبکه آدرس دهی کند
standard اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standards اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
An apple a day keeps the doctor away. <proverb> با خوردن یک سیب هر روز نیازی به دکتر نیست. [چونکه آدم دیگر بیمار نمی شود]
bloop عبور دادن مغناطیس از روی نوار برای پاک کردن سیگنالهایی که نیازی به آنها نیست
prefix notation عملیات ریاضی به صورت منط ق به طوری که عملگر پیش از عملوندها فاهر میشود و نیازی به کروشه نیست
concertina fold قسمت دیگر به جهت مخالف تاکاغذ به طور مناسب در چاپگر قرار بگیرد و به دخالت کاربر نیازی نباشد
conversion tables جدول جستجو یا مجموعهای ازنتایج ذخیره شده که به سرعت با یک فرآیند قابل دستیابی هستند و نیازی به محاسبه نتیجه نیست
flattest بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
flat بسته مدار مجتمع که لبههای آن افقی هستند و باعث میشود وسیله مستقیماگ در PBS نصب شود و نیازی به سوراخها نیست
asynchronous داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
segment بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
segments بخش از برنامه اصلی که مستقلاگ اجرا شود و نیازی به اجرای تعبیر برنامه نیست
addressing در سطح صفر: عملوندی که بخشی از قسمت آدرس دستورالعمل است . سطح اول : عملوندی که در آدرس دستور ذخیره شده است . سطح دوم : عملوندی که در آدرسی که به دستور داده میشود ذخیره شده است
flicker free ی ندارد
he is not of that stamp را ندارد
there is no style about her ندارد
there is no limit to it حد ندارد
it does not weigh with me ندارد
it is nothing out of the way غرابتی ندارد
it is nothing new تازگی ندارد
She has no axe to grind . She doesnt mean anything . مقصودی ندارد
it lacks soul روح ندارد
it is a soft snap کاری ندارد
it is of no weight قدرواهمیتی ندارد
it is well enough عیبی ندارد
no object اهمیت ندارد
he has no manners اداب ندارد
Nothing is quite impossible. کارنشد ندارد
he has nostomach for the fight سر دعوا ندارد
he has nothing of his own چیزی ندارد
he hasno notion of going سر رفتن ندارد
It is no trouble at all. زحمتی ندارد
he is out of huomor دماغ ندارد
his hat cover his fanily هیچکس را ندارد
he has no temperature to day امروز تب ندارد
It is o. k . ( all right ) . it doesent matter . عیب ندارد
he has no excuse what عذری ندارد
Don’t mention it. قابلی ندارد.
dont mention it اهمیت ندارد
no matter اهمیت ندارد
No problem at all. It is quite all right . مانعی ندارد
there is no limit to it اندازه ندارد
hadn't ندارد نبایستی
he has an a. to grind غرضی ندارد
it does not matter اهمیت ندارد
address آدرس
single address با یک آدرس
cell address آدرس سل
Cheating( fraud) does not pay ( prosper). تقلب عاقبت ندارد
Nothing is impossible . کار نشد ندارد
There is no market for it in Iran . درایران مصرفی ندارد
She never gets any gratitude . دستش نمک ندارد
it matters little چندان اهمیت ندارد
it is of no importance هیچ اهمیت ندارد
it is of little worth چندان ارزشی ندارد
there is nothing for it but to چارهای ندارد جز اینکه
it takes two to tango <idiom> [یک دست صدا ندارد]
That is beside the point. It is irrelevant ( inconsequential , immaterial ) . ربطی به موضوع ندارد
there is no exception to that rule ان قانون استثناء ندارد
There is nothing to be ashamed lf . ( اینکار ) خجالت ندارد
He cant stand the sight of us. چشم ندارد ما را ببیند
Death keeps no calendar. <proverb> مرگ تاریخ ندارد.
There is nothing to be afraid of in driving. رانندگی که ترس ندارد.
she cannot bear heat طاقت گرما را ندارد
and that is flat(final)!No arguments! چون وچراهم ندارد !
it is of no moment هیچ اهمیت ندارد
That is quitw O. K. That is fine. هیج اشکالی ندارد
that in nothing to me برای من اهمیتی ندارد
irons in the fire <idiom> وقت سرخاراندن ندارد
there is no reason هیچ دلیل ندارد
h does not w.much چندان وزنی ندارد
he is at a loose end کار معینی ندارد
it is indifferent to me برای من چه اهمیتی ندارد
de facto standard سسهای اعتبار به آن ندارد
he hasno notion of going میل رفتن ندارد
it differs nothing from هیچ فرقی با .....ندارد
he means well قصد بدی ندارد
it is beyond recall احتمال لغوشدن ندارد
it is allup with him دیگر امیدی ندارد
he is short of hands کارگر کافی ندارد
crying is useless گریه سودی ندارد
he is indisposed to go میل برفتن ندارد
he hasno notion of going خیال رفتن ندارد
his hand want's two fingers دستش دو انگشت ندارد
his hand lack one finger دستش یک انگشت ندارد
domain برنامهای که حق کپی ندارد
domains برنامهای که حق کپی ندارد
it is not protected by sanctions ضمانت اجرایی ندارد
infinite حلقهای که خروج ندارد.
That's not so! این حقیقت ندارد!
It doesnt look nice . It is useemly. صورت خوشی ندارد
many hands make light work <proverb> یک دست صدا ندارد
his intentions are good خیال بدی ندارد
This does not apply to . . . در رابطه با . . . کاربرد ندارد.
he is nothing to me بتمن خویشی ندارد
home address آدرس منزل
real address آدرس واقعی
real address آدرس حقیقی
virtual address آدرس مجازی
personal آدرس ها و یادداشتها
telegraphic address آدرس تلگرافی
base address آدرس مبنا
symbolic address آدرس نمادی
symbolic address آدرس سمبلیک
repetitive letter یات آدرس
relative address آدرس نسبی
immediate address آدرس صریح
machine address آدرس ماشین
explicit address آدرس صریح
effective address آدرس موثر
address part جزء آدرس
address modification اصلاح آدرس
absolute address آدرس مطلق
address bus مسیر آدرس
direct address آدرس مستقیم
His remarks are unfounded. حرفهایش پایه واساسی ندارد
His greed knows no limits. حرص وطمع اش اندازه ندارد
He has not a single star in all the seven skies. <proverb> یک ستاره در هفت آسمان ندارد.
he does nothing but talk کاری جزحرف زدن ندارد
The very idea ! معنی ندارد ! ( قبیح است )
it is immaterial ناچیز است اهمیت ندارد
My French is not up to much. فرانسه ام چندان تعریفی ندارد
There is nothing wrong with it. این هیچ ایرادی ندارد.
confession and avoidance باط ندارد و اثرش به سوداوست
you are welcome کاری نکردم اهمیت ندارد
it is of no use talking سخن گفتن سودی ندارد
He is on edge. He is restive. آرام ندارد (ناراحت است )
that is nothing like it هیچ شباهتی بدان ندارد
His knowledge has no limits. دانش اوحد واندازه ای ندارد
out of one's element <idiom> جایی که به شخص تعلق ندارد
It is pointless for her to come here . موضوع ندارد اینجا بیاید
It isn't anything like her. او [زن] اصلا همچنین رفتاری ندارد.
there is no occasion for fear ترس هیچ مورد ندارد
It wI'll come to a bad end. It is foredoomed. اینکار عاقبت ( خوشی ) ندارد
there is no p of his going رفتن وی هیچ امکان ندارد
he has no friends او هیچ دوست و اشنایی ندارد
time out of minds زمانی که کسی یاد ندارد
netblock ابشاری که نیاز به دفاع ندارد
there is no precedent for this این چیز سابقه ندارد
from immemorial times اززمانی که کسی بیاد ندارد
they are of no historical هیچ اهمیت تاریخی ندارد
You are ( most ) welcome . It is a mere nothing . It is not fit to drink . قابل ندارد ( بعنوان تعارف )
it boots not to complain گله گذاری سودی ندارد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com